سایت بدون -چنین گفت رستم به دستان سام/که من نیستم مرد آرام و جام
اگر دشت کین آید و رزم سخت/بود یار یزدان پیروز بخت
ایکاش ابوالقاسم خان فردوسی زنده بود تا میدید رستم یلی نیست در سیستان،یلی است در جویبار
ایکاش استاد بود و میدید تک تک بیتهایی که درباره محبوبش رستم نوشته است،اکنون با پهلوان دیگری تطابق دارد
ایکاش صاحب شاهنامه پای تلویزیون بغض حسنیزدانی را بعد از قهرمانی میدید بعد میگفت یادتان هست از زبان رستم نوشتم:
یکی ابر دارم به چنگ اندرون /که همرنگ آبست و بارانش خون
حسن رستم ماست،رستم برای فردوسی تنها یک قهرمان ،یک جنگجو،یک مبارز و حتی یک پهلوان نبود،او سمبل بود،سمبل اتحاد یک ملت،او پشت و حامی دلیران بود
نگهدار ایران و توران منم/به هر جای پشت دلیران منم
حسن هم برای ما همین است،ما طلا نادیده نیستیم،حسرت قهرمانی نداریم …حسن برای ما امید است،وقتی او کشتیمیگیرد خیلی راحت همه پرچمهایمان را کنار میگذاریم و پرچم ایران را به دست میگیریم،با او است که میتوانیم فراموش کنیم ،حتی وقتی میبازد،همه دردهای دیگر را لحظاتی فراموش میکنیم،ما دچار غمی بزرگتر شدهایم آخر
اما وقتی میبرد،غم چیست؟ما برندهایم ،همه با هم برندهایم
و این باری بر دوش پهلوان ما،رستم ما میگذارد،وقتی قهرمان آنچنان فریاد میکشید که انگار بار آرزوهای هشتاد و چند میلیون را به مقصد رسانده…ممنونیم،پهلوان؛جهان پهلوان که جای همه ما و برای همه برنده شدی
اگر استاد فردوسی کنارم بود شاید با کمال میل اجازه میداد در این بیت نام رستم را خط بزنم و بنویسم حسن
جهان پهلوانی به رستم سپرد/همه روزگار بهی زو شمرد
افشین خماند
برچسبافشین خماند بدون حسن یزدانی رستم سایت بدون شاهنامه
مطلب پیشنهادی
حتما باید دید/ پنجره عقبی؛ هنرنمایی آقای هیچکاک
سایت بدون – فیلم “پنجره عقبی” (Rear Window) ساخته آلفرد هیچکاک یکی از شاهکارهای سینمای …
بنظرم زیادی آدماروبزرگ نکنیم بهتره .ممنون از نظرخواهیتون ❤️