تَرَکهایی در سقف نوکمپ به وجود آمده و ورزشگاه نیاز فوری به تعمیر دارد. فرو ریختن نوکمپ نمادی است از وضعیت کل بارسا
سید لو
سایت بدون – نوکمپ در حال ویرانی است. یک ویرانی واقعی و اساسی… و بقیه بارسلونا هم با آن سقوط میکند. این یک قضاوت بیرحمانه از بیرون نیست و نه یک تیتر صفحه اصلی روزنامه برای بیشترین اثرگذاری -در واقع دو روزنامه اسپورت و موندو دپورتیوو که به طور کامل از بارسلونا طرفداری میکنند حتی به آن اشاره نکرده اند- و نه یک توطئه از طرف مادریدیها. این نظر کارلس توسکتس است، رئیس موقت باشگاه که تلاش میکند نوکمپ را سرپا نگه دارد تا یک نفر دیگر بیاید و اوضاع باشگاه را در اختیار بگیرد. یک نفر که واقعاً بخواهد. اینکه آیا واقعاً او کمکی بکند یا نه موضوع دیگری است اما تصویری که از باشگاه القا کرده، واقعاً دردناک است.
توسکتس پنجشنبه صبح به RAC1 گفت تَرَکهایی در سقف ورزشگاه به وجود آمده و نوکمپ نیاز فوری به تعمیر دارد. او گفت باشگاه در سال گذشته بیش از ۳۰۰ میلیون یورو ضرر کرده است. او گفت دستمزد بازیکنان به اندازه ۱۶۰ میلیون یورو به تأخیر افتاده و اگر اینطور نمیشد بارسلونا تا آخر سال دوام نمیآورد. او گفت هیچ خریدی صورت نمیگیرد تا بازیکنی فروخته نشود. او گفت باشگاه هیچ پولی ندارد و از همه شگفتانگیزتر اینکه گفت بهتر بود باشگاه لیونل مسی را میفروخت.
این حرفهای رئیس موقت است که تا انتخابات ۵ بهمن اداره باشگاه را بر عهده دارد. او حرفهای زیادی زد و اگرچه همان شب در رادیو کادنا سر تلاش کرد حرفهایش را توجیه کند اما حالا دیگر راهی برای فرار از آنها وجود ندارد، در واقع چیزی برای فرار وجود ندارد. حقیقت تلخ است و حقیقت این است که بارسلونا به دردسر افتاده. خوان لاپورتا هم پنجشنبه گفت: «بارتومئو باشگاه را ویران شده رها کرد و این بدترین دوران تاریخ باشگاه است، لحظه بسیار تلخی است.» این حرفها از لاپورتا چندان تعجبآور نیست؛ او اگرچه به تازگی اعلام کرده قصد دارد برای ریاست بارسلونا در انتخابات شرکت کند و نامزدی خود را رسماً اعلام کرد اما از مدتها قبل رقیب خوسپ ماریا بارتومئو رئیس سابق باشگاه بوده. توسکتس نیست.
حالا دوباره به آن خط نگاه کنید: او گفت دستمزد بازیکنان به اندازه ۱۶۰ میلیون یورو به تأخیر افتاده و اگر اینطور نمیشد بارسلونا تا آخر سال دوام نمیآورد. او توضیح داده هیچ پولی برای پرداخت به بازیکنان و کارکنان نبوده و توافق کردهاند بخش قابل توجهی از بدهکاریشان را ظرف چهار سال بپردازند. هیچ راه فراری وجود ندارد و یک روز و یک جا باید این پول را پیدا کنند و بپردازند. یک عبارت اسپانیایی هست که برای انتقاد از تفکر کوتاهمدت به کار برده میشود: «امروز نان بخور، فردا گرسنگی بکش» اما اگر امروز نانی برای خوردن وجود نداشته باشد اصلاً فردایی به کار نیست.
فعلاً در این وضعیت قرار داریم اما بعد چه میشود؟ یک راه هست برای اینکه یک تغییر بزرگ صورت بگیرد، همان راهی که ما را به حقیقت مورد اشاره توسکتس میرساند که گفت: «از نظر اقتصادی برای ما بهتر بود که مسی فروخته میشد.» او همان شب سعی کرد حرفهایش را توضیح دهد و تأکید داشت فقط درباره تأثیرات اقتصادی حرف میزده و از نظر ورزشی تصمیمگیریها فرق میکند، ضمن اینکه منظورش این بوده که اگر پیشنهادی برای جذب مسی وجود میداشت، که او نمیدانست وجود داشته یا نه، نگرانش هم نبوده. در عین حال، توضیحات او بیشتر از آن که موضوع را منعطف مبلغ قرارداد کند، مسأله خلاص شدن از دستمزد مسی را مطرح میکند که به گفته توسکتس «با دیگران خیلی متفاوت است.»
آرام باشید، همه تا حدودی این را میدانستند. مسی هم قطعاً میدانست: در تابستان به این باور رسیده بود که ممکن است بارسلونا به اعداد و ارقام توجه کند، درخواست جدایی از تیم را مورد بررسی قرار دهد و تسلیم شود اما این کار را نکردند. حتی همان موقعی که کار درست را انجام دادند، شاید اشتباه کردند هرچقدر هم که ناخوشایند و ناگوار به نظر برسد. و در حالی که همه میدانستند اوضاع اقتصادی بارسلونا بحرانی است و اینکه رفتن مسی میتواند آن را آرام کند اما میزان آن مشخص نبود حداقل به صورت رسمی و علنی. اینکه چیزی را بدانی یا آنکه آن را با تمام وجود حس و درک کنی، تفاوت دارد. بارتومئو هرگز به این درک نرسید: یادتان هست میگفت باشگاه دچار یک بحران ورزشی شده و نه سازمانی؟ خب بهتر است اینطور گفته شود: یک بحران سازمانی خیلی بد است و آن وقتی است که شما مجبور شوید بهترین بازیکن تاریختان را بفروشید. جای شگفتی نیست که مسی میخواست برود. او البته هنوز هم میتواند اما شانس فروختنش از بین رفته، همینطور فرصت پسانداز یک سال دستمزد و پاداشهای او، چیزی حدود ۸۰ میلیون یورو. او در اوایل تیر آینده میتواند به عنوان بازیکن آزاد برود و این بار هیچ بحثی نخواهد بود، تبادل نظری صورت نمیگیرد، پساندازی در کار نیست و مبلغی بابت انتقال به بارسلونا داده نمیشود. رفتن او یک پایان غمانگیز و شرمآور برای حضور بهترین بازیکن تاریخ بارسلونا در نوکمپ است. تنها راه برای جلوگیری از رخ دادن چنین اتفاقی امضای قرارداد جدید با او است چیزی که در حال حاضر از عهده باشگاه بر نمیآید. نه تا وقتی که تغییرات بزرگ صورت دهد؛ به عبارت دیگر بازیکنان بزرگی فروخته شوند. این چیزی است که رئیس موقت باشگاه شما میگوید.
درون باشگاه، کسانی هستند که فکر میکنند گفتن این حرفها به صورت علنی غیرمسئولانه و کاملاً بیجا بوده. بیرون باشگاه هم همینطور. علنی کردن مشکلتان احتمالاً بهترین تاکتیک مذاکره نیست چون حالا دیگر همه میدانند شما چقدر درمانده هستید. حتی میتواند یک دعوتنامه برای رفتن مسی تلقی شود که حالا دیگر موجه جلوه میکند. چرا او بخواهد بماند وقتی میداند تقویت تیم و رساندنش به جایی که نظر او را جلب کند، حالا دیگر فراتر از توان باشگاه است. یک انتقاد دیگر به توسکتس وارد است: او قبل از این هم مسئول کمیسیون اقتصادی بوده پس چرا حالا این حرفها را میزند؟ چرا زنگ خطر را پیش از این به صدا در نیاورده؟ در پاسخی که احتمالاً تمام دوران بارتومئو را زیر سؤال میبرد و شاید به شانس پیروزی هر یک از کاندیداها در انتخابات ضربه میزند (البته اگر کاندیدایی باشد)،
توسکتس میگوید بله این کار را انجام داده است. او میگوید در طول چهار سال، بارها به بارسلونا هشدار داده که هزینههایش از کنترل خارج شده است -این نکته مهمی است که نشان میدهد همه این بحران مربوط به شیوع ویروس کرونا نیست- اما هیچ کاری انجام نشده. او حتی گفته قبل از اینکه پس از استعفای بارتومئو ریاست باشگاه را به دست بگیرد، فاکتورها و صورتحسابهایی پیدا کرده که به آنها مشکوک بوده و تمایل نداشته امضایشان کند. این کار رئیس جدید است و او آن شخص نیست. از او سؤال شد که آیا دوست دارد رئیس باشگاه شود و پاسخ داد: «واقعاً نه.» این هم نکتهای دارد. به نظر میرسد توسکتس نمیداند کجا است و چه کسی است؛ او میگوید نمیخواهد رئیس باشد و نیست اما مثل یک رئیس عمل میکند. به عنوان مسئول موقت، قرار است نقش توسکتس محدود به اداره روزانه باشگاه باشد. کار او این است که اوضاع باشگاه را تا زمان انتخابات حفظ کند و باشگاه را برای انتخابات آماده کند، نه اینکه تصمیمات اجرایی بگیرد. نکته این است که این تصمیمات به اداره روز به روز باشگاه ربط پیدا کرده و بدون آنها روزی بعد از امروز نیست.
او تأکید داشت دانستن این مسائل برای بارسلونا ضروری است فقط برای اینکه تا انتخابات ادامه دهد. جالب بود، خندهدار بود و کمی هم گریهدار؛ اصلاً رسانههای بارسلونایی، اسپورت و موندو دپورتیوو، به این موضوع نپرداختند و جلدشان به خریدن نیمار اختصاص داشت، انگار اصلاً حرفهای او را گوش نکردند. در تحلیل توسکتس صداقت وجود داشت و بهتآور بود که پشت یک ماجرای نقل و انتقال دیگر پنهان شد اما شاید انتشار ایدهها و اشتراک دغدغههایش درست نبود، او قرار است به عنوان یک آدم نه چندان سرشناس به کارش ادامه دهد، قرار نیست در رسانهها باشد، با شبکههای رادیویی طوری حرف بزند که روی تیم اثر منفی بگذارد آن هم در هفتهای که خوشبینی محسوسی به باشگاه برگشته بود، حداقل تا وقتی او حرف نزده بود، اینطور احساس میشد. رونالد کومان جمعه گفت: «ما موقعیت لئو را میدانیم. اگر یک نفر باشد که بتواند درباره آینده او تصمیم بگیرد، خودش است. حرفهای بیرون باشگاه برایم اهمیتی ندارد. حرفهای درون باشگاه هم به آرامش تیم کمکی نمیکند. چیزهایی که از بیرون میآید تحت کنترل ما نیست اما درون باشگاه فرق میکند.» و درون در حال سقوط است. خودشان اینطور میگویند اگرچه نباید بگویند.