یادداشت محمدعلی بهمنی درباره تورج شعبانخانی /مردی که با مرگش شاعران داغ‌دار شدند

محمدعلی بهمنی
مردی که با مرگش شاعران داغ‌دار شدند

سایت بدون- بارها حسرت خورده‌ام که چرا ترانه «بهار، بهار» دو خواننده بزرگ و سرشناس خودش را از دست داده است.

تورج شعبانخانی که تازه فوت کرده و ناصر عبداللهی هر دو این ترانه را به بهترین شکل خوانده بودند و حالا دیگر موسیقی «بهار بهار» تنها یادآور یک خاطره از دو استعداد درخشان موسیقی است. 

تورج شعبانخانی این اواخر بسیار بیمار بود اما تحمل می‌کرد، چند بار در ماه‌های گذشته در مراسم شعرخوانی که داشتیم حضور پیدا کرد و با آن حال بیمارش برای ما خواند هرچند که بیمار بود و صدایش ضعیف، اما صدایش همان گرما را داشت و همه ما از شنیدن صدایش بسیار لذت بردیم. امروز تمام شاعران داغدار از دست دادن ایشان هستند. اما واقعیت این است که ایشان درون ما زنده است و همیشه هم زنده خواهد ماند.

هر انسانی درون خودش کاش‌هایی از کارهایی که انجام نداده است دارد. هرچند که تورج خیلی فراموش شد اما بازهم همینجا ماند و به زندگی ادامه داد. او این اواخر بسیار بیمار بود و بودجه‌ای که لازم است یک هنرمند برای زندگی داشته باشد هیچ وقت برای او فراهم نبود و از آن محروم بود به عبارتی تمام درها رویش بسته شده بود. 

موضوع دردناک فقط نبودش نیست، زمانی که بود وقتی آدم می‌دید که او چگونه سختی می‌کشد واقعا حسرت می‌خورد و ناراحت می‌شد که چرا کسی که یک هنرمند بزرگ، یک آهنگساز ماهر و یک خواننده سرشناس بود حالا باید به این روز دچار شود؟

همیشه دغدغه‌اش کشف استعدادها بود بارها به من گفته بود اگر کسی را می‌شناسی که با استعداد است به من معرفی کن و من این کار را کرده بودم این کار را می‌کرد چون یک هنرمند واقعی بود و دغدغه یک هنرمند بزرگ باید همین موارد باشد.

با اینکه خودش خیلی کم کار شده بود اما همیشه به فکر اعتلای هنر و شکوفایی استعدادهای تازه بود.

پیش از انقلاب بود که با هم آشنا شدیم و کارهای زیادی با یکدیگر انجام دادیم. همه فکر می‌کنند اولین برخورد ما مربوط به آهنگ «بهار بهار» است اما ما پیش از آن هم کارهای زیادی با هم انجام داده بودیم. 

تورج نه تنها یک آهنگساز موفق بود بلکه یک خواننده بسیار خوب هم بود. کمتر کسی پیدا می‌شود که در هر دو این موارد به این اندازه مهارت داشته باشد به نظرم تورج به نوبه خودش بسیار محبوبیت داشت.

واقعا از نبود او دچار افسوس و اندوه فراوانم کاش این اتفاق نمی‌افتاد، کاش این اواخر او به این اندازه بیمار نبود یا حداقل انقدر اذیت نمی‌شد.

یادش در دل‌ها زنده می‌ماند همانطور که داغش دل‌ها را می‌سوزاند او با رفتنش یک جامعه هنری را عزادار کرد روحش شاد.

*یادداشت شفاهی به مناسبت درگذشت تورج شعبانخانی

مطلب پیشنهادی

پایداری باور؛ چرا ما مقابل تغییر در عقایدمان مقاومت داریم

سایت بدون – مقاومت در برابر تغییر باور، که به اثر بازگشتی یا محافظه‌کاری مفهومی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *