۱- برای آنکه متوجه شویم تیمها در لیگ برتر باید چگونه طبقهبندی شوند ابتدا باید به یک عامل توجه کنیم؛ ثبات مالی! هر تیمی که بتواند به وعدههای مالی خود عمل کند و به بازیکنانش دروغ نگوید یا بدقولی نکند، میتواند تیم مدعی و موفقی باشد. رقم بودجه تیم مهم نیست. شناختی که من از فوتبال ایران دارم این ادعا را تایید میکند که اگر شما با یک بودجه هشت میلیاردی در لیگ حضور داشته باشید اما سر وقت پول نفرات را پرداخت کنید، میتوانید به راحتی در رتبههایی مثل هفتم و هشتم جا خوش کنید. منتها تیمی که ۲۰میلیارد بودجه دارد اما فقط ۱۰ میلیاردش را پرداخت میکند، جایگاه پایینتری خواهد داشت. دلیلش هم مشخص است. بازیکن برای تیمی میجنگد که در آن دروغ نشنود. در حقیقت ثبات مالی مهمترین چالش فوتبال ایران است. در هیچ جای دنیا اینگونه نیست اما در لیگ ایران ثبات مالی از کیفیت فنی هم مهمتر است.
۲- بعد از ثبات مالی، ساختار و نحوه سازماندهی یک باشگاه است که جایگاهش در لیگ را مشخص میکند. امکانات، مدیریت و سازماندهی نیروها اصولی است که یک باشگاه حرفهای را در لیگ ایران به سرمنزل مقصود میرساند. تا اینجای لیگ من سپاهان را تنها مدعی قهرمانی در سید اول میدانم؛ یعنی اعتقاد من این است که تنها تیمی که هم ثابت مالی و خوشقولی دارد و هم سازماندهی و امکانات مناسب، سپاهان است. از طرف دیگر سپاهان شرط سوم را هم دارد؛ یعنی کیفیت فنی. سپاهان امیرقلعهنویی را دارد که یکی از بهترین مربیان است. تیم فصل قبل را نگه داشته و نقاط ضعفش را برطرف کرده است. آنها مدعی شماره یک هستند.
۳- سید دوم تیمهایی هستند که شرایط سپاهان را ندارند اما وضعشان از تیمهای دیگر بهتر است. استقلال و پرسپولیس جزء این سید هستند. تیم سوم تراکتورسازی است که اگر بشود حاشیههایش را جمع کند، قطعا میتواند یکی از تیمهای سید دوم باشد.
۴- سید سوم ذوبآهن و پدیده را دارند. این دو تیم امکانات و ثبات دارند و کیفیت فنیشان نیز خوب است اما به اندازه چهار تیم بالایی، خوب نیستند. بقیه تیمهای دیگر رتبههای یکسانی دارند. در رتبههای بعدی هستند. این شکل کلی لیگی است که با آن طرف هستیم.
۵- امسال همچنین لیگ با یک چالش جدید مواجه است. سه سرمربی خارجی با کیفیت به تیمهای بالانشین لیگ برتر اضافه شدهاند. دنیزلی در تراکتور، استراماچونی در استقلال و کالدرون در پرسپولیس. هر سه هم مربیان خوبی هستند و برای همه آنها آرزوی موفقیت دارم. این وسط دنیزلی کار دشوارش جنگیدن با حاشیههای تبریز است. تراکتور سال قبل مربی زیاد عوض کرده و این عدم ثبات برای تیم بد است.
در مورد استراماچونی باید این را بگویم که او جوان است و باید ببینیم میتواند با شرایط دشوار فوتبال ایران کنار بیاید؟ هنوز لیگ شروع نشده و او پیچوخمهای عجیب و غریب فوتبال ایران را ندیده. مربیان اروپای غربی معمولا در مواجهه با این مشکلات جا میزنند. باید ببینیم او میتواند با این سختیها کنار بیاید یا نه.
۶- قصه کالدرون با این سه مربی تفاوت دارد. حضور مربیان خوب خارجی قطعا روی کیفیت لیگ تاثیر میگذارد. نفس به چالش کشیدن مربیان داخلی کافی است که کیفیت فنی افزایش پیدا کند. کالدرون اما باید علاوهبر مربیان لیگ با یک سایه رقابت کند. با سایه برانکو که موفقترین مربی سالهای اخیر لیگ است. کالدرون امسال جای مردی آمده که در چهار فصلونیم حضور، یک نایبقهرمانی در لیگ برتر و آسیا و سه قهرمانی در لیگ را کسب کرده است. رقابت با چنین فردی سخت است. او اگر قهرمان شود، تازه نتیجه برانکو را تکرار کرده و اگر قهرمان نشود تیم قهرمان را ناکام کرده است. این همان نفرینی است که مربی جایگزین مربی موفق همیشه به آن دچار میشود. در نتیجه اینکه پرسپولیس امسال کار دشواری دارد. اینکه آنها چقدر آماده رقابت با سپاهان یا تیمهای دیگر هستند یک بحث است و اینکه آیا آماده مقابله با فشار روانی حاصل از رقابت با سایه برانکو هستند، بحثی دیگر.