نویسنده :گابریله مارکوتی
زمانی که بحث انگلیس و نیمهنهایی میشود، اوضاع مانند کلیشه قدیمی اتوبوسهای لندن است: اینکه شما ۲۰ سال صبر میکنید تا یکیشان بیاید، و ناگهان ۲ تا با هم میآیند! درست است، نیمهنهایی لیگ ملتهای اروپا کاملا با نیمهنهایی جامجهانی متفاوت است اما تردیدی نیست تیم فعلی انگلیس دارد به شکلی خوب کار میکند که مدتها بود ندیده بودیم. در برد ۲ بر یک آنها مقابل کرواسی، نقاط ضعف بسیاری دیده شد. اگر هری کین در فاصله ۵ دقیقه به پایان مسابقه گل نزده بود، آنها راهی نیمهنهایی نمیشدند و در واقع به دسته پایینتر سقوط میکردند. کرواسی در این بازی ۲ هافبک مصدوم خود، ماتئو کواچیچ و ایوان راکیتیچ را در اختیار نداشت. ماریو مانژوکیچ، مهاجم کهنهکار این تیم هم پس از جامجهانی از تیم کنارهگیری کرد. حوالی دقیقه ۲۵ بازی هم شیمه ورسالیکو مصدوم شد. تیمهای کوچکتر نمیتوانند براحتی مقابل تیمهای بزرگتر جای خالی ۴ بازیکن اصلی خود را پر کنند.
به علاوه، روش بازی انگلیس هم جای بحث فراوانی دارد. گل تساوی آنها روی بازی مستقیم به ثمر رسید: یک پرتاب اوت بلند در شلوغی محوطه جریمه به بازیکن خودی رسید و او گل زد. مردان ساوتگیت در طول ۹۰ دقیقه بهتر از حریف بازی کردند، بویژه زمانی که ضرباهنگ بازی را سریعتر کردند اما اینکه اجازه دادند حریف برخلاف جریان بازی از آنها پیش بیفتد مایه نگرانی است.
با این حال هیچکدام از این مسائل مهم نیست، چون طرفداران و رسانهها پس از تری ونبلز تاکنون نشده بود که به مربی تیم ملیشان تا این حد اعتماد داشته باشند. باید گفت ساوتگیت فردی فروتن و دوستداشتنی است و تیمش را هم مانند شخصیت خود ساخته است. دههها بود که انگلیس چرخه بالا رفتن توقعات و ناگهان سقوط را تجربه میکرد. آنها اعتماد به نفس بیش از حدی داشتند و بعد حس ناامیدی بیپایه و اغراقآمیزی سراغشان میآمد. مردم انگلیس از این شرایط دیگر خسته شده بودند.
آنها میخواهند در فوتبال به آنها خوش بگذرد، میخواهند از این سفر لذت ببرند و انتظار هم ندارند تیم اول دنیا شوند. این باعث شده کار ساوتگیت آسانتر شود. از سویی سرمایهگذاری در آکادمیهای جوانان که حدود یک دهه پیش آغاز شد هم دارد به نتیجه میرسد. اینکه انگلیس بتواند در نیمه دوم ۳ بازیکن تهاجمی مانند دله علی، جسی لینگارد و جیدون سانچو را به زمین بفرستد- بازیکنانی که میتوانند روند بازی را عوض کنند- امتیاز بزرگی است که بسیاری از مربیان تیمهای ملی دیگر ندارند. نکته کلیدی این است که آنها غرق در شادی نشوند و به خاطر داشته باشند که چه چیز آنها را به اینجا رسانده است.
یک نکته دیگر درباره ساوتگیت و آن اینکه او آنقدر خودمانی و اصیل و دوستداشتنی است که حتی وقتی احمقانهترین حرفها را هم میزند، کسی کاری به کار او ندارد. او پس از مسابقه و در حالی که احتمالا فراموش کرده بود کین در نیمه اول بازی ۲ فرصت فوقالعاده گلزنی را از دست داد، گفت این مهاجم تاتنهام بدون شک بهترین گلزن دنیاست.
کافی است بگوییم یک نفر در تورین و یک نفر دیگر در بارسلونا هستند که ممکن است با این حرف ساوتگیت مشکل داشته باشند. کین از سال ۲۰۱۴ که بازیکن ثابت تاتنهام شد، در تمام مسابقات ۱۴۵ گل به ثمر رسانده است. در همین بازه زمانی، کریستیانو رونالدو ۲۰۷ و لیونل مسی ۲۱۲ گل زدهاند.
البته نباید ساوتگیت را سرزنش کرد. این حرف او بسیار با حرفهای معمولش متفاوت بود و بیشتر یادآور روزنامههای زرد قدیمی انگلیس بود. او حتما اشتباه کرده است اما میتواند دستاوردش در تیمملی را جشن بگیرد.
از سوی دیگر، اوضاع فعلی پرتغال جالب است. این تیم از نظر زیبایی هیچ امتیازی نمیگیرد اما آنها همان سرسختی و یکپارچگی را دارند که در یورو ۲۰۱۶ داشتند و قهرمان شدند. این تیم به شیوه فرناندو سانتوس بازی میکند و در حالی که در تساوی بدون گل مقابل ایتالیا به مشکل برخورد اما توانست در حالی که یک بازی از گروه باقی مانده بود، صدرنشینی و صعودش را قطعی کند.
ناگهان آنها فرصت این را یافتهاند که یک قهرمانی بینالمللی دیگر کسب کنند، آن هم در خانه. به علاوه، زمانی که مسابقات نهایی از راه برسد، میتوان تصور کرد رونالدو هم به تیمملی بازمیگردد.