سایت بدون -دریای مرده اصطلاحی است که ما کمتر می شناسیم و بیشتر به آن بحر المیت می گوییم . دریای مرده نام عجیب و شگفت انگیزی است اما روی نقشه جغرافیایی دنیا، این نام به صورت لکه ای آبی رنگ در نزدیکی اردن مشخص شده است. دریایی که عرب ها به آن بحرالمیت می گویند و اروپایی ها Dead Sea .
دریای مرده در کرانه باختری رود اردن قرار دارد و در برخی منابع از آن با نام دریاچه نمک یاد شده است. دریای مرده، در واقع، دریاچه ای نمکی بین اردن و فلسطین اشغالی است. سواحل اطراف آن پست ترین نقطه ی خشکیهای زمین است. ارتفاع گودترین نقطه آن ۴۲۲ متر کمتر از سطح دریا است. بیشترین عمق آب تا کنون از ۳۷۸متر بالاتر نبوده است. ۶۷کیلومتر طول و ۱۸ کیلومتر عرض دارد. حجم آب دریاچه ۸۱۰ میلیون متر مکعب است.این دریاچه با ۳۳,۷درصد غلظت مواد محلول شورترین دریاچه ی دنیاست.
دریای مرده، تنها دریاچه در روی زمین است که هیچ گیاه یا جانوری در آن زندگی نمی کند و به همین دلیل آن را چنین نامیده اند. البته در زمستان و بهار، کمی به مقدار آب موجود در دریاچه افزوده می شود، اما چون غیر از رود اردن و چند آبراه کوچک دیگر، هیچ رودی به آن وارد نمی شود، همیشه مقدار آب آن کم و غلظت نمکش بسیار زیاد است.به گونهای که انسان در این آب شناور میماند و غرق نمی شود.
اما این دریا به دلیل دیگری هم مشهور است ، رازی عجیب که به طومارهای دریای مرده مشهورند. در سال ۱۹۴۷ م در منطقه قمران در فلسطین و در کرانه دریای مرده، طومارهایی کشف شد که در پژوهشهای مربوط به آئین یهودیت و مسیحیت اهمیت به سزائی داشت.چوپانی از قبائل بومی ساکن این منطقه بز گلهاش را گم میکند.
هنگام جستجو جهت یافتن آن، به غاری میرسد. سنگی را در این غار میاندازد. در این هنگام صدای برخورد این سنگ با ظرفی سفالین، باعث کنجکاوی او میشود. پس ازورود به این غار، خمرهای سفالین در این غار مییابد که درون آن طومارهای قدیمی وجود داشت. و این سرآغاز کشفیات طومارهای دریای مرده بود.
یافتهها شامل بخشهایی از تقریباً تمامی کتابهای موجود در عهد عتیق (شاید به استثناء کتاب استر) است. این موضوع اهمیت شایانی دارد زیرا نسخههای در دست پژوهندگان،پیش از این اکتشافات، قرنها دیرتر نوشته شده بودند. این موضوع قابلیت مقایسه نسخههای کنونی عهد عتیق با نسخ قدیمی آن را فراهم میکند.
در حالی که برخی از کتب مقدس یافت شده تفاوت ناچیزی با متن عهد عتیق سنتی (یا مسورهای) دارد، برخی از دستنوشتههای یافت شده از کتاب سفر خروج (یکی از کتب تورات)، و سموئیل که در غار شماره چهار یافت شدهاند، تفاوت چشمگیری، هم در نحوه بیان و هم در محتوا، با متن امروزی شان دارند.
نویسندگان این طومارها جمعی از یهودیان بودند که دارای نگرشی عرفانی بودند. این گروه به نام إسنیها شهرت یافتند. یهودیان اسنی به خاطر آن که با آموزههای یهودیان صدوقی (یهودیان معبد) مخالف بودند، ناچار شدند از شهرها خارج شوند و در منطقه قمران سکنی گزینند. این عرفای یهودی، در این منطقه آزادانه به عبادت و انجام اعمال عبادی خود مشغول شدن “پلینی کبیر” مورخ رومی به وجود این تجمعات در این منطقه اشاره کرده است
این طومارها در زمانی بین قرن دوم پیش از میلاد تا نیمهی دوم قرن اول میلادی، نگاشته شده است. و این همزمان با زندگی عیسی مسیح در منطقه بیتلحم و ناصره و اورشلیم است. و این سه منطقه در فاصله بسیار نزدیکی از قمران واقع شده است. هنگامی که خبر کشف این طومارها در قمران به دست آمد، محققان امید داشتند که اطلاعات جدیدی از زندگی حضرت عیسی به دست بیاورند. ولی نکته عجیب این جا بود که این طومارها هیچ اشارهای به عیسی مسیح و زندگی وی نکرده بود.
در سال ۱۹۹۲ نشریه ایندیپندنت، قسمتی از طومار مکاشفهای آرامی به شماره ۴Q246 که در غار شماره ۴ کشف شده بود را منتشر نمود. در این طومار در مورد آخرالزمان میگوید که فرزند خدا در آخرالزمان ظهور میکند و اوصافی که برای او بر میشمارد با اوصاف حضرت عیسی (که مسیحیان او را تنها فرزند خدا میدانند که در آخر الزمان ظهور میکند) مطابقت ندارد.این نکته بر خلاف آموزههای مسیحی است که مسیح را تنهافرزند خدا میداند که در آخر الزمان ظهور میکند.
سلام مرسی