سایت بدون – جوانی که برادر اوتیسمیاش را که در برابر خوردن دارو مقاومت میکرد به قتل رسانده است، در جلسه دادگاه مدعی شد قصدی برای قتل نداشت و مرگ او اتفاقی بود.
اوایل سال جاری جسم بیجان پسربچهای ۱۰ساله ازسوی خانوادهاش به بیمارستان منتقل شد. والدین این کودک در ابتدا مدعی شدند فرزندشان حین بازی دچار آسیبدیدگی شده است اما نظریه پزشکی قانونی نشان داد این کودک براثر خفگی جان سپرده و آثار برجایمانده روی بدن او نشان میداد قبل از مرگ درگیری شدیدی داشته و فشار بر گردنش هم نشان میداد او بهدست فردی به قتل رسیده است.
وقتی این مسئله مشخص شد درنهایت برادر ۲۰ساله کودک اعتراف کرد او قاتل برادرش است. پسر جوان گفت: وقتی برادرم به دنیا آمد من هم خوشحال بودم که دیگر تنها نیستم و یک برادر دارم اما دوساله بود که فهمیدیم او دچار اختلال اوتیسم است. از همان زمان مسائل و مشکلات ما شروع شد. برادرم شرایط بدی داشت. نمیشد به او چیزی یاد داد. به حرف هیچکس گوش نمیکرد و وضعیت وخیمی داشت. خانوادهام سعی میکردند او را با داروهایی که پزشک تجویز کرده بود، آرام نگه دارند. وقتی داروها را نمیخورد نمیشد او را کنترل کرد و خیلی اذیت میکرد. همه وسایل خانه را میشکست
و کتککاری راه میانداخت. این جوان ادامه داد: من هم مانند پدر و مادرم در این مدت از او نگهداری و شرایطش را درک میکردم و سعی داشتم در برابرش آرام باشم. تا اینکه روز حادثه دوباره حالش بد شد. وقتی حالش بد میشد نمیتوانستیم او را کنترل کنیم. حملات عصبی که به او دست میداد خیلی شدید بود. آن روز هم به او حمله عصبی دست داد. داروهایش را آوردم تا قرص بخورد و بخوابد، اما نخورد. هرکاری کردم نتوانستم به او دارو بدهم و مقاومت میکرد. وسایلم را شکست. برای اینکه جلوی کارهایش را بگیرم، کیسهای برداشتم و روی سرش کشیدم تا کمی آرام شود اما یکدفعه دیدم روی زمین افتاد. بلندش کردم و سعی کردم به او تنفس مصنوعی بدهم تا دوباره برگردد، اما این کار بیفایده بود. بلافاصله به مادرم خبر دادم و او را به بیمارستان بردیم. در آنجا پزشکان گفتند برادرم فوت شده است.
پسر جوان بعد از این اعترافات بازداشت شد تا پرونده اتهامیاش به جریان بیفتد، اما چند روز بعد پدر و مادرش به دادسرای جنایی مراجعه و اعلام گذشت کردند. آنها گفتند: ما دو فرزند بیشتر نداشتیم. فرزند کوچکمان کشته شده است و نمیتوانیم تصمیمی بگیریم که پسر دیگرمان را هم از دست بدهیم. ضمن اینکه واقعا زندگیکردن با پسر کوچکمان سخت بود. مادر این کودک گفت: من مادر بودم و همه سختیها را تحمل میکردم، اما اوتیسم پسرم بسیار شدید بود و وقتی به او حمله عصبی دست میداد همهچیز را به هم میریخت و ما نمیتوانستیم کنترلش کنیم. مشکل دیگر این بود که او در برابر خوردن دارو مقاومت میکرد و ما مجبور بودیم که دارو را در غذا بریزیم و به او بدهیم. اما بعضی وقتها که حمله عصبی داشت، دیگر قابل کنترل نبود. من داغدار هستم و شرایط روحی بسیار بدی دارم، اما متهم نیز فرزند من است. او برادرش را بسیار دوست داشت حتی گاهی وقتی من کلافه میشدم، او میگفت باید تحمل کنیم و از برادرم نگهداری کنیم. اطمینان دارم که بهعمد این کار را نکرده است و فقط قصد داشته برادرش را آرام کند.
با توجه به اعلام گذشت اولیایدم کیفرخواست بهلحاظ جنبه عمومی جرم صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران رفت. در جلسه رسیدگی که روز گذشته برگزار شد پسر جوان در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من بهعمد این کار را نکردم و اصلا نمیخواستم برادرم را بکشم. فقط خواستم او را ساکت کنم. من برادرم را بسیار دوست داشتم. درخواست بخشش دارم و از دادگاه میخواهم به من کمک کند.
هیئت قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را به سه ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند.
محاکمه جوانی که برادر مستش را کشت
در جلسه محاکمهای دیگر که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، جوان دیگری که برادرش را در یک درگیری به قتل رسانده بود، از خودش دفاع کرد. این پسر جوان سال گذشته در خانهشان در غرب تهران با برادرش درگیر شده و او را با ضرب چاقو به قتل رسانده بود.
پسر جوان بعد از بازداشت به مأموران گفت: من و برادرم در خانه تنها بودیم، رابطه ما خیلی خوب بود و مشکلی با هم نداشتیم، اما وقتی برادرم مشروب میخورد و مست میشد، بداخلاقی میکرد. روز حادثه هم پدر و مادرم در خانه نبودند و برادرم دوباره مست کرده بود. او حرفهای بدی به من زد، اما من چیزی نگفتم. بعد به من گفت قفل لپتاپم را تو باز کردی و اطلاعاتم را از روی آن برداشتی، گفتم من این کار را نکردم و اصلا اطلاعات تو هم به درد من نمیخورد. متهم گفت: برادرم عصبانی بود و فحاشی میکرد و میگفت هیچکس بهجز تو به لپتاپ من دسترسی نداشته است و تو این کار را کردهای. بعد که دید موفق نمیشود من را عصبانی کند به دختر مورد علاقهام فحش داد. او حرفهای خیلی زشتی زد، من هم جوابش را دادم و گفتم حق ندارد این کار را بکند. به من حمله کرد و من هم یک ضربه به برادرم زدم، قصدم این نبود که او را بکشم و فقط میخواستم او را از خودم دور کنم تا به من صدمه نزدند. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و همان موقع هم پدر و مادرم سر رسیدند و او را به بیمارستان بردیم، اما برادرم جانش را از دست داد. پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران رفت. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. او گفت: چند روز بعد از بازداشتم پدر و مادرم آمدند و اعلام گذشت کردند، من خیلی وضع روحی بدی دارم و شرمنده پدر و مادرم هستم. من خودم هم بهخاطر ازدستدادن برادرم داغدارم و نمیدانم بعد از این چطور میخواهم به زندگی ادامه بدهم. متهم گفت: زندگی سختی دارم از این به بعد باید با عذاب زندگی کنم. ما دو برادر بودیم که همدیگر را بسیار دوست داشتیم و به خاطر مستی برادرم و اینکه من خودم را کنترل نکردم، حالا برادرم نیست. پدر و مادرم برای همیشه داغدارند و من برای همیشه عذابوجدان دارم. توبه کردهام و میخواهم تا پایان عمرم برای برادرم دعا و نماز بخوانم. بعد از گفتههای متهم، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به اینکه توبه کرده بود و اولیایدم هم رضایت داده بودند، با احتساب ایام بازداشت به چهار ماه حبس محکوم کردند.
مطلب پیشنهادی
پایداری باور؛ چرا ما مقابل تغییر در عقایدمان مقاومت داریم
سایت بدون – مقاومت در برابر تغییر باور، که به اثر بازگشتی یا محافظهکاری مفهومی …