اشتباهاتی که برندگان مرتکب میشوند به مراتب بیشتر از اشتباهاتی است که بازندگان مرتکب میشوند و به این خاطر است که آنها برنده هستند، زیرا با تلاش و کار مداوم توانستهاند بازخوردهای بیشتری دریافت کنند.
این کلمات را انگار برای تعریف پپ گواردیولا کنار هم قرار دادهاند.
مردی به ظاهر آرام که در ذهن مشوشش ۲۲ بازیکن تیمش با ۲۲ بازیکن تیم حریف مشغول بازی کردن هستند و نمیتواند فوتبال را ۱۱-۱۱ ببیند و این ذهن همیشه آشفته به یک خصلت برای او تبدیل شده که میتوان او را «آقای آشفته فوتبال» نامگذاری کرد.
این درگیری مطلقی که در فکر گواردیولا تاکتیکهای متفاوت را به جان هم میاندازند کم کم باعث شده که پپ به چیزی کمتر از آنچه استحقاقش را دارد برسد.
اما قبل از برد رئال در اتحاد پپ یک جمله بسیار کلیدی گفت که رمز پیروزی تیمش بود:
«لازم نیست کاری استثنایی انجام دهیم. باید خودمان باشیم و همه چیزمان را برای پیروزی بدهیم.»
او بالاخره فهمید که برای موفقیت باید همان پپ باشد که بود.
خود واقعیاش که پلن تیمش مشخص بود و زیاد فکر نمیکرد و بهتر بگوییم بیهوده فکر نمیکرد و نیاز نیست برای موفقیت خاص باشد. همین که خودش باشد کافیست.
گزاف نیست اگر عصر حاضر را «عصر پپ گواردیولا» بنامیم چرا که درست است که در همین عصر کارلتو پنجبار به فینال چمپیونزلیگ صعود کرد اما باید توجه داشت که گواردیولا در دورهای کوتاهتر و با سنی کمتر فقط یک فینال کمتر از آنچلوتی تجربه کرده است.
اگر از جادوی ایتالیاییها غافل شویم و تکیه به درخشش بی حدوحصر تیم پپ در این فصل لیگ قهرمانان کنیم میتوان سومین لیگ قهرمانان را هم برای او متصور شد که او را در یک قدمی آنچلوتی بهعنوان پرافتخارترین سرمربی لیگ قهرمانان اروپا قرار میدهد.
او تا همین جای کار هم با حضور در ده نیمه نهایی لیگ قهرمانان ثابت کرده که اگر عنصر خامی و جوانی نبود احتمالاً تا الان این دیگران بودند که بهدنبال فتح رکوردها و عناوین او در فینالها میدویدند.
پپ درست میگوید
لیگ جزیره از او انسان بزرگتر و مربی کارکشتهای ساخته است چرا که جنگیدن در این کارزار چیزی کم از لیگ قهرمانان ندارند و گزاف نیست اگر بگوییم که اگر این سیتی گواردیولا در لیگی غیر از انگلستان در رقابت با تیمهایی که هر کدامشان در یک لیگ مدعیاند بود چمپیونزهای زیادی را میبرد.
پپ راست میگوید
میراثی که او در سیتی به یادگار گذاشته حلقه مفقودهایست که پاریسن ژرمن سالها از دستیابی به آن محروم بوده است و غیر از یک سال که تا فینال پیش رفت حتی در قامت مدعی هم ظاهر نشد.
با این که رقابت در فرانسه به مراتب از لیگجزیره آسانتر است اما آنها در این سالها ثروت را به تاکتیک ترجیح دادند در حالی که بعد از رئال کهکشانی این دو (فوتبال و ثروت) بهعنوان یک مکمل فاتح عناوین بزرگی در سطح اروپا شدند.
پپ نه تنها در سیتی بلکه در بارسلونا و یا حتی بایرن مونیخ چیزی به جای گذاشت که بواسطه آن اسپانیا جامجهانی را فتح کرد و آن نسل طلایی هنوز که هنوز است در دنیا تأثیرگذار است.
پپ راست میگفت
او برای دنیای فوتبال همه چیز است.
او اصل است و تیمها فرع هستند.
اگر او در بارسا نبود شاید کمتر کسی میتوانست جام موفقیتهای آن اسکواد لعنتی را تا انتها بنوشد، کما اینکه نسل کنونی بارسا هم بازیکنان مستعد و آیندهدار کم ندارد اما برای اثبات موفقیت ژاوی باید ظاهراً بیش از پپ صبر کرد، تازه اگر این درخت قادر به میوه دادن باشد.
درباره فیلمهای آقای کیمیایی قصه همیشه این است که قابهای جادویی و نگاتیوهای جذاب استاد اعتبار روی بازیگری خیلیها بوده است اما معدود بازیگرانی مثل فریبرز عرب نیا هم بودهاند که وزن قابهای آقای کیمیایی بودهاند و از فیلمهای ایشان جلوترند.
برای پپ هم قصه همین است.
درست است که بارسا و بایرن تیمهای بزرگی هستند و درست است که سیتی تیم دوم شهر منچستر و از لیگ پر افتخار انگلستان است اما فراموش نکنیم وزن پپ همیشه از تیمها بیشتر بوده است و این را زمانی که او ازاین تیمها رفت بیشتر درک کردیم.
حالا که جوزپه گواردیولا سریعترین مربیای است که به رکورد ۱۰۰ پیروزی در لیگ قهرمانان رسیده است (در ۱۶۰ بازی) و تنها مربیای است که لوس بلانکوس پادشاه لیگ قهرمانان را سه بار شکست داده است، باید منتظر بنشینیم ببینیم میتواند در استانبول هم از نیش افعیها جان سالم به در ببرد یا نه.
یادمان نرود در صورت قهرمانی سیتی در اروپا باز هم این تاکتیک، دیسیپلین و فوتبال پپ بود که این تیم را قهرمان اروپا کرد و نه ثروت آنها چرا که هنوز هم فوتبال علیه ثروت است.
حالا وقت این است که بگوییم: «عصرت بخیر پپ گواردیولا!»