سایت بدون -اگر نگاهی به پرطرفدارترین صفحات اینستاگرامی جهان بیندازیم، متوجه میشویم رتبههای اول این فهرست به خوانندهها، بازیگران، مدلها و ورزشکاران خیلی معروف تعلق دارد. آنها صفحات پرنفوذی دارند و هر عملشان زیر ذرهبین میلیونها آدم قرار دارد. در ایران هم تقریبا همین اتفاق افتاده با این تفاوت که این روزها، پرطرفدارترین صفحه اینستاگرام نه به یک بازیگر معروف، خواننده یا ورزشکار بلکه به یک شومن معروف اختصاص دارد. «حسن ریوندی» با حدود ۹٫۵ میلیون دنبال کننده این روزها پیشتاز سلبریتیهای ایرانی اینستاگرام است. استندآپ کمدینی که اجراهایش طرفداران زیادی دارد، بلیت سالنهایش به سرعت سولد اوت( فروخته) میشود و هزینه بلیت بعضی اجراهایش به بیش از ۳۰۰ هزار تومان میرسد! گفته می شود او برای هر اجرا به طور معمول ۲۰ میلیون تومان درآمد دارد.
آیا دنبال کنندههای «ریوندی» حقیقیاند؟
اما همیشه یک علامت سوال در مقابل تعداد دنبال کننده های صفحات چهره ها وجود داشته است؛ این که چقدر از این تعداد واقعی هستند؟در این چند سال افراد سلبریتی بسیاری بودهاند که با خرید فالوئر سعی بر محبوب نشان دادن خودشان داشتهاند. در شرایطی به سر میبریم که ظاهرا تعداد دنبال کننده هر سلبریتی برای او اعتبار یا حتی جایگاه حرفهای و در عین درآمد تبلیغاتی به وجود میآورد! مدتی پیش وقتی «بهنوش بختیاری» با ۵ میلیون دنبال کننده به ردههای بالای تعداد دنبال کننده رسید، عدهای بحث غیرواقعی بودن دنبال کنندهها را مطرح کردند. به طور کلی بر اساس اعلام اینستاگرام اگر تعداد لایک هر پست حدود ۱۰ درصد کل دنبال کنندهها باشد طبیعی است. اگر به تعداد بازدیدها و لایکهای ریوندی نگاه کنیم اکثر پستهای او بالای ۲ میلیون بازدید کننده دارد. البته باید یادآوری کنیم که این روزها خرید لایک هم در فضای اینستاگرام اتفاق می افتد و به ازای هر هزار لایک ۴ هزار تومان باید پرداخت کرد، در ضمن هر هزار لایکی که بخرید به شما ۵۰۰ بازدید ویدئو هم به صورت رایگان داده می شود. با توجه به درآمد از طریق اینستاگرام احتمال این اتفاق هم وجود داشته و دور از ذهن نیست.
این هجوم نشانه چیست؟
ما در طول تاریخ نشان دادهایم که آدمهای بسیار اهل طنزی هستیم. در ادبیات ما شوخی و طنز جایگاه ویژهای دارد و خنداندن و خندیدن عضو ثابت مناسبات اجتماعی ماست. این سالها با ظهور شبکههای اجتماعی هم هر اتفاق و پدیده ای با شوخیها و طنازیهای بسیاری از طرف مردم همراه بوده است. حالا این گرایش به «حسن ریوندی» به عنوان یک شومن میتواند نشان از همین نیاز مردم ما به خندیدن باشد. البته اگر به موضوع به طور جدی نگاه کنیم اجراهای ریوندی خیلی هم اجراهای بامزه و طنازانهای نیستند و لقب شاه ماهی طنز ایران که به او داده شده است، اغراق آمیز است. قطعا افراد بسیاری هستند که میتوانند اجراهای کمدی بامزهتر، باکیفیتتر و انتقادیتری داشته باشند به شرطی که به آن ها میدان داده شود و تحمل انتقادپذیری هم بین مردم و مسئولان بالاتر برود.