سایت بدون – دیگر مهم نیست معنیاش «جای کشتن و زمینی که در آنجا کسی کشته شده باشد» یا «کشتنگاه و قتلگاه» یا «هرجای از تن آدمی که چون جرح یا زخم بدانجا آید بکشد چون گیجگاه» بوده است. سالهاست به «کتابی که در آن شرح قتل حسین بن علی(ع ) کنند» مقتل میگویند. البته مقاتل درباره ائمه دیگر هم وجود دارد، اما تعداد آنها را کمتر از انگشتان یک دست دانستهاند. تعداد مقاتل درباره سیدالشهدا را کمی بیش از ۷۰عنوان محاسبه کردهاند. بهرام بیضایی در کتاب «نمایش در ایران»، «مقتلخوانی» را خواندن و در پارهای مواقع، ایفای حرکات نمایشی از روی کتابهای «مقتل» دانسته و سپس ادامه داده «کاری که قبلا به جای مداحی انجام میشد و حالا جایش را به «روضهخوانی»، یعنی خواندن از روی یک مقتل خاص (کتاب روضهالشهدا) داده است.» برخی برای مقتل، معادل «جنگنویسی» را گفتهاند و از مقاتلی که بهجا مانده هم همین معنی برداشت میشود.
این مقاتل روایتهایی از واقعه عاشورا را ضبط و ثبت میکنند. درباره دستهبندی راویان عاشورا، اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی راویان را به دو دسته و برخی دیگر به سه یا چهار دسته تقسیم کردهاند. اما به صورت کلی راویان واقعه عاشورا را به سه گروه تقسیم کردهاند: الف- خانواده امام حسین(ع)، ب- دشمنان امام حسین(ع) و ج- کسانی که نتوانستند امام حسین(ع) را یاری کنند.
در گروه اول کسانی هستند که بعدها و در دوره خفقان پس از عاشورا، ماجرا را به گوش دیگران رساندند. حضرت زینب(س) امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) بسیاری از وقایع عاشورا را نقل کردهاند. در این میان، مورخان سهم امام سجاد(ع) را بیشتر از دیگران در روشنگری و شرح واقعه دانستهاند.
در گروه دوم ردپای منفعت شخصی دیده میشود؛ یعنی اطلاعات و شرح وقایع بهدلیل کسب غنایم یا پاداش گفته میشده است. وقتی ابنزیاد میخواسته به لشکریانش جایزه بدهد، هر کسی اعلام میکرده من چه کار کردم و چه کسی را کشتم و به این صورت بخشی دیگر از وقایع نگاشته میشود. بخشی از روایت عاشورا توسط دسته دوم اینگونه ثبت شده و بخش دیگر در قیام مختار و زمان انتقام از قاتلان شهدای کربلا دوباره تکرار شده است.
سومین گروه کسانی هستند که دیر رسیدند یا پشیمان شدند یا عذاب وجدان رهایشان نکرد. آنها بهدلایل مختلف نتوانستند روز عاشورا امام حسین(ع) را همراهی کنند. «اصبغبن نباته» یکی از این افراد بود. او همزمان با واقعه عاشورا، در زندان به سر میبرد و آنطور که میگویند، اولین مقتل را در وصف واقعه کربلا نوشته است. یکی دو نفر از راویان هم کسانی هستند که روز عاشورا در لشکر دشمنان امام حسین(ع) بودند و سپس توبه کردند و برای جبران، ماجرا را همه جا نقل میکردند.
شهید مطهرى درباره راویان واقعه کربلا میگوید: «علاوهبر نقل کسانى که در واقعه عاشورا حاضر بودهاند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه اینها جزئیات این حادثه را روشن کردهاند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند؛ از جمله غلامى است به نام عقبه بن سمعان که از مکه امام را همراهی کرد و وقایعنگار قضیه کربلا بوده است. وى از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد، ولى چون گفت غلام هستم، آزادش کردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگرى هست به نام حمیدبن مسلم که وقایعنگار لشکر عمر بن سعد بوده است. او هم نوشته است… .»( مجموعه آثار استاد مطهرى، ج ۱۷، ص ۹۶)
تاریخچه مقتلنویسی
با اینکه اختلافنظرهایی بین مورخان وجود دارد، اما نظرات اکثر مورخان و
اسناد موجود نشان میدهد برای اولین بار در اوایل سده دوم هجری، «ابومخنف
لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف» گزارشهایی با موضوع واقعه کربلا را در کتابی
به نام «مقتلالحسین علیهالسلام» گردآوری کرد. میگویند بعدها متن کامل
آن در کتاب «تاریخ طبری» آمد. همچنین در کتاب «اَلْإرْشاد فی مَعْرفه
حُجَجِ الله عَلَیالْعِباد» شیخ مفید نیز بسیاری از مقتلها درج شده است.
قدیمیترین متن تاریخی که پس از طبری گزارشهای حادثه عاشورا را بیواسطه
از کتاب هشام کلبی نقل کرده، همین کتاب شیخ مفید است. شیخ مفید خود در این
کتاب تصریح میکند که اخبار مربوط به این واقعه را از روایات کلبی نقل کرده
است. پس از شیخ مفید باید از سبط ابنجوزی یاد کرد که وی نیز به تصریح
خود، در کتاب «تذکرهالامه بخصائصالائمه» اخبار کربلا را از هشام کلبی
روایت و تحریر کرده است.
بسیاری از اطلاعات موجود درباره واقعه عاشورا برگرفته از کتابهای سدههای
سوم، چهارم و پنجم هجری مانند «الفتوح» ابناعثم کوفی، «مروج الذهب»
مسعودی و «الکامل فیالتاریخ» است. تا قرن ششم و هفتم گزارشهای واقعه
عاشورا تناقضی با هم ندارند، اما از قرن هفتم به بعد بهویژه در قرن نهم
شاهد فربه شدن گزارشهای تاریخی هستیم. مانند تمام آثار ادبی یا تاریخی، حب
و بغض مهمترین دلیل وجود تحریفات در مقاتل بودهاند. خودنمایی، جهل و
چاپلوسی حاکمان نیز دلایل دیگر وجود تحریفات در مقاتل بودند. حجم مقاتل
اولیه را در حدود ۵۰ تا ۱۰۰ صفحه گفتهاند، اما بعدها حجمشان بسیار زیاد
شد.
تحریف در مقاتل
برخی تاریخنویسان و کاتبان، دوران اوج مقتلنگاری را قرنهای سوم و چهارم
قمری دانستهاند و ادعا کردهاند که پس از قرن چهارم، این پدیده کمتر مورد
توجه قرار گرفته است. اکثر مورخان قرنهای هشتم، نهم و دهم قمری را دوره
افول مقتلنویسی گفتهاند. برخی از این آثار نقش مهمی در تحریف وقایع
عاشورا داشتهاند. «روضهالشهدا» نوشته ملاحسین واعظ کاشفی یکی از مهمترین
مقتلها پس از قرن هفتم هجری است. ملاحسین در هرات زندگی میکرد و نویسنده
مهمی بود و تالیفات بسیاری داشت. «روضهالشهدا» چون متن زیبایی بود و سبک
نگارشیاش با منابع پیشین تفاوت داشت، بسیار مورد استفاده روحانیون و
شیعیان قرار گرفت و بهسرعت رونویسی شد. اصطلاح روضهخوانی نیز با این کتاب
رواج پیدا کرده، چراکه منبریها در ایام عزاداری سیدالشهدا مطالب این کتاب
را پای منابر خود میخواندند.
نکته جالب درباره این کتاب این است که با تمام ویژگیهای مثبتش، مطالب
بدون سند و غیرقابل اعتماد زیادی هم طبق گفته اهل فن دارد. روایتهای این
کتاب بهسرعت به میان روایتهای مستند آمد و حتی در دورههای بعدی بهویژه
در صفویه و قاجاریه از سبک ملاحسین بسیار تقلید شد.
قاجار را میتوان بدترین دوران مقتلنویسی در تاریخ عنوان کرد. در این
دوران رقابتی برای تالیف مقتلهای ضعیف و داستانسراییهای بد درباره واقعه
عاشورا به وجود آمد که از میان آنها میتوان به «اکسیرالعبادات فی اسرار
الشهادات» نوشته فاضل دربندی و مقتل مندرج در کتاب «ناسخالتواریخ» اشاره
کرد. حجم مقاتل در دوران قاجار بسیار زیاد میشود و ما حتی مقتلهای
چندجلدی داریم.
مقاتل مهم و معتبر
در میان مقاتل موجود، «لُهوف» سید ابنطاووس و «نفسالمهموم» اثر شیخعباس
قمی دو مقتلی هستند که اهل تشیع بر آنها به سبب روایت تحریفنشده و وجود
کمترین خطا در بازتاب حقیقت عاشورا تاکید میکنند. کتاب «اللهوف علی قتلی
الطفوف» (آههاى سوزان بر کشتگان بیابان) اثر سید بنطاووس پیرامون شرح
قیام امام حسین(ع) از حرکت ایشان از مدینه و حوادث روز عاشورا تا بازگشت
اسرا به وطن است. در اعتبار این کتاب باید گفت هرچند روایات این کتاب مانند
بسیاری از کتب تاریخی دیگر، بدون ذکر سلسله اسناد نقل شده است، اما بیشتر
اندیشمندان گذشته و حال این را مورد اعتماد میدانند. «سید رضیالدین، على
بن موسى بنجعفر» مشهور به «سید بنطاووس» (متوفای ۶۶۴ق) از علمای بزرگ
شیعه، آثار مهم و تاثیرگذاری را نگاشته است.
«نفسالمهموم» نام کتاب شیخعباس قمی در مقتل سیدالشهدا(ع) و برگرفته از
حدیث امام صادق(ع) است که فرمود: «نَفَس المهموم لظلمنا تسبیح و همّه لنا
عباده و کتمان سرّنا جهاد فى سبیلالله« نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما
اندوهگین شود، تسبیح است، اندوه بر ما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما
جهاد در راه خداست. این کتاب شرح فشردهای از زندگی و مبارزات امام حسین(ع)
است که از تولد شروع و با قیام توابین، خروج مختار و مرگ یزید تمام میشود
و در سال ۱۳۳۵ قمری منتشر شده است و بخشهای این کتاب را یک مقدمه درباره
ولادت سیدالشهدا، پنج باب و یک خاتمه تشکیل دادهاند.
کتاب مقتلالحسین(ع) برگرفته از کتاب معالم المدرستین، تالیف علامه
سیدمرتضی عسکری است. این کتاب، حوادث زندگی امام حسین(ع) و اولاد و اصحاب
ایشان را، از زمان مرگ معاویه و آغاز حکومت یزید بنمعاویه، تا زمان شهادت
آن حضرت و همچنین ماجراهای پس از شهادت ایشان را مورد بررسی قرار میدهد.
کتاب مقتلالحسین(ع) کتابی است بهسبک نگارشی سایر مقاتل که توسط این عالم
بزرگوار به رشتهتحریر درآمده است.
کتاب «مقتل الحسین(ع) از مدینه تا مدینه» در زمینه مصائب وارده بر حضرت
اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) و اهلبیت گرامی ایشان از هنگام خروج از
مدینه تا بازگشت آن بزرگواران به مدینه بوده که توسط مرحوم آیتالله
محمدجواد ذهنی تهرانی(رحمهالله) در ۱۰۱۰ صفحه به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب در ۱۶ فصل تنظیم شده و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است.
با استناد به آنچه گفته شد، متوجه میشویم که مقاتل نقش و تاثیر زیادی در
تاریخ داشتهاند و گاه از آنها سوءاستفاده هم شده است. حب بیش از اندازه و
غیرمعقول و بغض افراطی و عمیق به کاتبان، مورخان و مادحان اجازه داده است
که دست در دل مقاتل ببرند و باب میل خودشان آنها را تغییر دهند. در
زمانهای هستیم که احتمال وجود تحریفات به دلایل مختلف هست و با استناد به
منابع قوی و معتمد باید مانع بروز چنین اتفاقاتی شد.