درباره مجموعه گنجعلیخان کرمان؛معماری در خدمت مردم

Image result for ‫گنجعلیخان‬‎

دوره حکومت صفویان، به تناسب افزایش امنیت و قدرت اقتصادی حکومت، دوره‌ رونق معماری بخصوص در ساخت بناهای عام‌المنفعه است. نهضتی از ساخت و سازهایی که بیش از هرچیز، نمایانگر قدرت در خدمت مردم هستند. نهضتی که شاه عباس بزرگ آغاز کرد و دیگرانی همچون گنجعلیخان، از رهروانش بودند.

گنجعلیخان که بود؟
گنجعلیخان، سرداری بود از طایفه کرد زیک. این طایفه را برخی از مورخان از خاندان‌های اصیل ایرانی بازمانده از دوران اشکانیان می‌دانند. نیاکان گنجعلیخان، نظامی بودند و در ارتش صفویان خدمت می‌کردند. گنجعلیخان نیز به سنت خانواده از نوجوانی به خدمت پادشاهان صفوی پیوست. در زمان سلطنت صفویان، شهر هرات که در مرزهای شرقی امپراطوری صفوی قرار داشت، از اهمیت بسیاری برخوردار بود. بنابراین حکومت آن را به شاهزاده‌ای که معمولاً مقام ولیعهدی داشت، واگذار می‌کرد. شهر هرات، در سال‌های پایانی حکومت شاه طهماسب، اقامتگاه فرزند او محمد میرزا بود. با مرگ شاه طهماسب در ۹۸۴ هجری قمری، سلطنت صفوی، پس از کش و قوسی خونبار در درون دربار و خاندان صفوی، در اختیار پسر ارشد او اسماعیل دوم قرار گرفت. اسماعیل دوم که سال‌های طولانی اسارت در زندان پدر، او را نسبت به نزدیکان پدر و سایر اعضای خانواده‌، سخت بدبین کرده بود، با شعار «خیمه‌های شاهی را با ریسمان‌های قدیمی نمی‌توان برپا داشت» دستور داد تا تمام شاهزادگان دیگر از جمله محمد میرزا و فرزندان او را به قتل برسانند. محمدمیرزا، البته چندی پیش از آغاز سلطنت برادرش، از هرات خارج شده بود اما فرزند خردسال او، عباس میرزا در هرات بود.
فرمان قتل شاهزاده عباس میرزا، به حاکم نظامی هرات، علیقلی‌خان شاملو، ابلاغ شد، اما علیقلی‌خان که اجرای چنین فرمانی را خلاف جوانمردی می‌دانست، در اجرای حکم شاهی، تردید داشت و تعلل می‌کرد. گنجعلی بیگ، که ملازمت و تربیت شاهزاده را برعهده داشت، البته در این تردید و تعلل خان شاملو، تأثیری وافر داشت. تقدیر چنین بود که پیش از آنکه فرمان شاهی بالاجبار به اجرا درآید، شاه اسماعیل دوم، در رمضان ۹۸۵ هجری قمری، احتمالاً در توطئه‌ای درباری، مسموم شود و به قتل برسد و جان عباس میرزا که چند سالی بعد در جایگاه یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان تاریخ ایران، قرار گرفت، نجات یابد.
از این زمان تا زمان مرگ او، گنجعلی یکی از نزدیک‌ترین اشخاص به شاهزاده امروز و شاه آینده باقی ماند و لقب خانی دریافت کرد. عباس میرزا، که گنجعلیخان را سخت دوست می‌داشت و تربیت ایام کودکی خود را مدیون او می‌دانست، او را «خان بابا» خطاب می‌کرد. چند سال بعد، عباس میرزای ۱۷ ساله، در ۹۹۶ هجری قمری، در قزوین، پایتخت آن روزگار صفویان، بر تخت سلطنت نشست. در حالی که خان بابا را نیز با خود از هرات به پایتخت آورده بود.
سال‌های نخست پادشاهی شاه عباس، به دفع شورش‌ها و نافرمانی‌های داخلی، تحکیم قدرت و دفع متجاوزین خارجی از جمله ازبکان در مرزهای شرقی و عثمانیان در مرزهای غربی گذشت. در تمام این سال‌ها، خان بابا نیز در رکاب شاه جوان، شمشیر زد. با انتقال پایتخت امپراطوری صفوی به اصفهان در ۱۰۰۶ هجری قمری، شاه عباس، دوره‌ای طولانی از اصلاحات گسترده و همه‌جانبه، آبادانی و سازندگی و افزایش رفاه عمومی در ایران را آغاز کرد. در راستای همین هدف بزرگ بود که خان بابا به حکومت ایالت کرمان و بلوچستان برگزیده شد.
گنجعلیخان در کرمان
کرمان، از روزگار شاه اسماعیل بدین سو، آشفته بود و صدمات و غارت‌های مکرر ازبکان، شهر را به ویرانی کشانده بود. درگیری‌های داخلی دوران شاه اسماعیل دوم و آشفتگی‌های داخلی و اشتغالات خارجی حکومت ۱۰ ساله شاه محمد خدابنده، نیز مجالی برای توجه به این ایالت نگذاشته بود. براین اساس انتخاب گنجعلیخان به حکومت کرمان، به نوعی دلجویی و استمالت از مردمان این ایالت و عزم راسخ حکومت برای التیام زخم‌های کرمان و بازسازی و عمران آن بود.
اگرچه، گنجعلیخان در طول سه دهه حکومت خود بر کرمان، همچنان نیز یک سردار نظامی پای در رکاب ماند و تقریباً در تمام لشکرکشی‌ها و درگیری‌های کوچک و بزرگ شاه عباس، شرکت داشت؛ اما حکمرانی بلندمدت او برای کرمان، دوره‌ای از آرامش و امنیت و رونق و رفاه نسبی ایجاد کرد. دوره‌ای از به‌کارگیری قدرت برای خدمت به مردم، که نام گنجعلیخان را به شهر کرمان، تا به امروز پیوند داده است.
میزان ساخت و سازهای عمومی و عام‌المنفعه در این دوره، آن میزان است که سیصد سال پس از وی، وزیری در جغرافیای کرمان می‌نویسد: «بیشتر ابنیه‌ کرمان، از قسم میدان و بازار و کاروانسرا و حمام و مسجد و مدرسه که این زمان در کرمان، معمور است، از چهارخان ذی‌شأن می‌باشد. اول از همه، گنجعلیخان زیک که در زمان سلطنت شاه عباس ماضی متجاوز از سی سال، حکمران کرمان و مکران بود…». البته ایجاد نظم و آرامش و بازگرداندن رونق به شهری آشوب‌زده، آن هم در مقیاس و معیارهای آن روزگار، چندان کار سهل و ساده‌ای نبود و به مذاق آنها که آشوب و هرج و مرج را برای تداوم منافع‌شان می‌پسندیدند، چندان خوش نمی‌آمد. پس، دور از انتظار نبود که سیل شکایات از اجحاف و ظلم گنجعلیخان به دربار اصفهان سرازیر شود.
شاه عباس که خان بابا را از ایام کودکی خود می‌شناخت، البته، چندان وقعی به این دست شکایات نمی‌گذاشت. اما پس از چندی، تصمیم گرفت، به‌صورت ناشناس، به کرمان سفر کند و اوضاع شهر و سیره‌ حاکمش را، خود، از نزدیک ببیند. تحقیق و تفحص شاهانه در کرمان، همراه با رضایت خاطر شاه بود و شادمانی‌اش از بازگشت نظم و جریان زندگی به کرمان. ماحصل سفر شاه، نامه‌ای بود به گنجعلیخان بدین مضمون: «..جمعی از رفتار تو بد می‌گفتند، خواستیم تحقیق کنیم، به کرمان آمدیم و همان روز که تو و جمعی به سرآسیا می‌رفتید، به شهر رسیدیم. با جمعیت به سرآسیا آمدیم. سه شب ماندیم. بر ما یقین شد که آنچه درباب تو گفته‌اند، دروغ است. اینک به اصفهان بازمی‌گردیم و بدخواهانت را مجازات خواهیم کرد…. تو، بناهای خود را تمام کن، که شکایات و فریادها تمام می‌شود، اما بناها و آثار خیر باقی می‌مانند…».

Image result for ‫گنجعلیخان‬‎
مجموعه‌ گنجعلیخان؛ قدرت و هنر در خدمت مردم
آثار و ساخته‌های گنجعلیخان در سراسر محدوده‌ پهناور حکومت او فهرست انبوهی از کاروانسرا، مسجد، مدرسه، باغ، حمام، آب‌انبار، بازار و… را در مقابل دیدگان بیننده‌ امروزی می‌گذارد. از آن میان، مجموعه‌ای است که امروزه در شهر کرمان، مجموعه‌ گنجعلیخانی نامیده می‌شود.
این مجتمع عظیم شهری را گنجعلیخان، به پیروی و تقلید از معماری شاه عباس در میدان نقش جهان اصفهان، در کرمان ساخت. پس بیهوده نیست که گاهی، مجموعه‌ گنجعلیخان را «نقش جهان کرمان» نیز خوانده‌اند.
این مجموعه در مساحتی بالغ بر یازده هزار متر مربع، ساخته شده است. میدان در مرکز مجموعه است که در حاشیه‌ بازار بزرگ قرار دارد. طاق‌نماهای آجری، کاشیکاری، فضای سبز، حوض آب و… با تلفیق لطافت و سادگی، زیبایی خیره‌کننده‌ای به آن بخشیده است. گذشته از آن، این میدان از نظر اصول شهرسازی سنتی ایرانی نیز از جمله معدود میدان‌هایی است، که به مفهوم دقیق کلمه، می‌توان آن را میدان نامید، چرا که عناصر شاخص شهری در اطراف آن با تناسباتی دقیق و در عین حال درست و کاربردی قرار گرفته‌اند.
در بخش جنوبی میدان، بازار قرار دارد و در سمت راست این بازار، حمام گنجعلیخان و یک ردیف از مغازه‌ها قرار گرفته‌اند. در انتهای بازار گنجعلیخان، نیز بازار زرگری قرار دارد که به قیصریه معروف است. حمام مشهور گنجعلیخان نیز در همین سوی میدان است. حمام، در این مجموعه، آشکارا یک بنای استثنایی است. چرا که در طراحی و ساخت آن، علاوه بر کاربردی بودن، بسیار بیشتر از سایر بناهای مجموعه، بر زیبایی و جنبه‌های هنری آن تأکید شده است. در واقع، در حمام گنجعلیخان است که می‌توان نمونه‌ای از شاهکار هنر معماری ایران و هنرمندی و ذهن خلاق معمار یزدی آن را نشان داد.
در ضلع شرقی میدان، کاروانسرا قرار گرفته‌ است. کاروانسرایی که در روزگار صفویان، مدرسه‌ای پر رونق نیز بوده است. کتیبه‌ سردر آن به خط علیرضا عباسی، خوشنویس بزرگ عصر صفوی، یادآوری می‌کند که بنا به دست «الامیر الکبیر، حاکم بالعدل بین الناس… زین الاماره و الایاله… گنجعلیخان» در سال ۱۰۰۷ هجری قمری، ساخته شده است. در ضلع مقابل کاروانسرا نیز، آب انبار مجموعه قرار دارد. بنایی که گنجعلیخان آن را آغاز کرد و فرزندش، علیمردان خان، به پایان رساند.
مسجد، در ضلع شمال‌شرقی میدان است. مسجدی کوچک، که احتمالاً بیشتر به منظور ساخت یک مصلی برای مدرسه، ساخته شده است، با ایوان ورودی و یک شبستان و نمایی ساده که روی آن طرح‌هایی هندسی روی گچ کشیده شده است. کف ایوان سنگی است و بر بالای در چوبی آن، کتیبه‌ای سنگی قرار دارد.
ضرابخانه‌ شهر، در ضلع شمالی میدان است. بنایی با گنبدی بلند که در بالای آن کلاه فرنگی‌ای ساخته شده که نور داخل بنا را تأمین می‌کند. ضرابخانه‌ای که امروز، موزه‌ سکه کرمان است.
معمار این مجتمع، سلطان محمد معمار یزدی بود که به فرمان گنجعلیخان این مجموعه را طراحی و ساخت آن را آغاز کرد. مجموعه‌ای که تکمیل آن بیش از دو دهه به درازا کشید.
شاید پس از دیدار از اصفهان و نقش جهانش، مجموعه گنجعلیخان، در مقابل آن، بسیار ساده و کوچک یا حتی کم اهمیت جلوه کند، اما نباید فراموش کرد که آنچه در ساخت این مجتمع شهری، برای گنجعلیخان، اهمیت داشت، کاربردی بودن مجتمع بود؛ مجتمعی که باعث رونق شهر و ایجاد و گسترش رفاه مردم باشد. بنابراین در نظر او، عظمت و شکوه مجتمع برای ابراز قدرت و ساخت بناهای نمایشی و بلندپروازانه، چندان محلی از اعراب نداشتند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گر نباشد گنده خر، وای به حال گنده فروش»

سایت بدون – این ضرب‌المثل فارسی یکی از ظریف‌ترین و در عین حال طنزآمیزترین اشارات …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *