فرخی یزدی چگونه کشته شد؟/ آمپول هوا؛ تاوان سرودن ازآزادی!


سایت بدون – شاید غم‌انگیزترین سرنوشت‌ شاعرانه در ایران متعلق به محمد فرخی یزدی باشد؛ شاعری که در عمر ۵۰ ساله‌اش انواع رنج‌ها را به جان خرید و سرود: «زندگی کردن من مردنِ تدریجی بود/ آن چه جان کَند تنم عمر حسابش کردم». او در سال ۱۲۹۷ قمری به خاطر شعری که در اعتراض به حاکم یزد سرود، زندانی و دهانش دوخته شد. فرخی یزدی، شاعر آزادی‌خواه ایرانی سرانجام جانش را بر سر واژه آزادی داد و در زندان قصر به وسیله آمپول هوایی که پزشک احمدی، با دستور رضاشاه به او تزریق کرد، کشته شد. به مناسبت ۲۵ مهر، سالروز درگذشت فرخی یزدی با دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی گفت‌وگو کرده‌ایم.
ویژگی اصلی شعر فرخی یزدی آزادی‌خواهی و اعتراض است؛ دیگر ویژگی‌های شعر او چیست؟
فرخی یزدی از شاعران غزل‌سرای معاصر است که آن چه را آرمان مشروطه‌خواهان بوده، به صورت‌های مختلف در غزل منعکس کرده و طبیعی است که عمده‌ترین این آرمان‌ها اعتراض، آزادی‌خواهی و دادگری برای جامعه باشد. در غزل فرخی هم، این‌ها همه پیداست ، به خصوص غزل سیاسی که در حقیقت با فرخی آغاز شده و شاید با او به پایان رسیده است.

یعنی شاعرانی مانند عارف قزوینی غزل سیاسی نسروده‌اند؟
عارف قزوینی شاعر است و انواع شعر دارد ولی فرخی یزدی غزل‌سراست و در بیشتر غزل‌های او رنگ آزادی‌خواهی و اعتراض دیده می‌شود. نتیجه این اعتراض‌ها هم برای فرخی بسیار سنگین بوده است؛ یعنی بارها به زندان افتاده و روزنامه‌اش توقیف شده است. به علاوه یک بار دهانش را دوخته‌اند که باید گفت در میان شاعران معاصر و کلاسیک غیر منتظره است.
نحوه مرگش هم همین‌طور.
بله. مانند امیر مختار کریم‌پور شیرازی و میرزاده عشقی؛ یعنی شاعران حساس مشروطه که مرگشان به دست مخالفان بوده و آن‌ها را به شکل‌های مختلف شکنجه داده‌ و کشته‌اند.
شعر سیاسی و اعتراضی فرخی را تا چه اندازه می‌توانیم واجد ارزش ادبی و ملاک‌های زیبایی‌شناسی بدانیم؟
شعر فرخی یزدی خالی از ملاک‌های زیبایی‌شناسی نیست. غزل سیاسی او از لطافت‌های معنایی و مفاهیم والا و آراستگی و پیراستگی ظاهری برخوردار است. او هم به جنبه‌های هنری و هم معنایی توجه بسیار داشته که جنبه‌های معنایی بیشتر متوجه آرمان‌هایی است که در صدر مشروطه مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است.
تأثیر شاعران کلاسیک فارسی مانند مسعود سعد سلمان و سعدی را که عده‌ای گفته‌اند در شعر فرخی یزدی دیده می‌شود، تا چه حد می‌دانید؟
البته ما نمی‌توانیم بگوییم متأثر از دیگران نیست  ولی هر زمانی اقتضای خودش را دارد. زمان فرخی یزدی با زمان مسعود سعد متفاوت است؛ در زمان فرخی تا حدی فضا باز می شود. در حالی که در زمان مسعود سعد یا مانندگانِ او بیشتر حاکمانی هستند که آن چه دلشان بخواهد انجام می‌دهند؛ به هر حال باید بپذیریم هر شاعری از گذشتگان بهره گرفته‌ و تحت تأثیر آن‌ها بوده است ولی زمانِ هر شاعری اقتضای خودش را دارد.
می‌شود برای اشعار سیاسی فرخی یزدی تاریخ مصرف قائل شد؟ چرا شعر بیشترِ شاعران مشروطه به اندازه شعر ملک الشعرا بهار پررنگ نشد؟
شعر بهار همه جانبه است؛ او هم در متون تبحر فراوان داشته و هم خوب از آن‌ها استفاده کرده است. در حالی که فرخی یزدی و دیگران چندان به آن عمق نرسیده‌اند ولی باید بگوییم بعضی از غزل‌های فرخی تاریخ مصرف ندارد. یعنی در حقیقت، هم از جنبه زیبایی‌های لفظی و هم از جهت مفاهیم معنوی، می‌شود رویشان حساب کرد؛ مثل غزلی با این مطلع: «شب چو در بستم و مست از می نابش کردم/ ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم» که در حقیقت صرف نظر از جنبه‌های بیان اعتراضیِ زمان، یک موجودیت و موقعیت خاص اجتماعی را هم بیان می‌کند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *