سایت بدون – جنگ جهانی دوم، بزرگ ترین جنگ تاریخ بود؛ نبردی عالمگیر که طبق برخی گزارشها، بیش از ۶۰ میلیون قربانی روی دست بشریت گذاشت؛ میلیتاریسمی که به اوج رسیده بود، بلای جان انسانیت شد و جنایاتی را رقم زد که روی مغولها، وایکینگها و وندالها را سفید کرد! تردیدی نیست که جنایات اتفاق افتاده، تنها در یک سوی جبهه واقع نشد؛ هر دو سوی نبرد، اعم از متفقین و دولتهای محور، در این زمینه کم نیاوردند؛ اگر آلمانها اردوگاههای کار اجباری و آزمایشگاههای کشت باکتری سیاهزخم داشتند، روسها نیز در «کاتن»، هزاران افسر لهستانی را به قتل رساندند. با این حال، آنچه بیشتر در تاریخ انعکاس یافته، گزارش جنایتهایی است که دولتهای پیروز، از دولتهای شکستخورده منتشر کردهاند و طبق این گزارشها، اردوگاه ۷۳۱ ژاپن در منطقه منچوری، شاید مخوفترین و ترسناکترین مکان در نوع خود باشد.
آغاز امپریالیسم ژاپنی
ژاپنیها خیلی زودتر از کشورهای اروپایی، دستاندازی به خاک همسایگان را آغاز کردند. دیدگاههای نژادپرستانهای که نازیها در آلمان رواج میدادند، از قرنها قبل، به واسطه مذهب «شینتو» در ژاپن نهادینه شده بود؛ ژاپنیها قرنها بود که خود را تافته جدابافته میدانستند. آن ها از اواخر دهه ۱۹۲۰، برای دستیابی به مواد اولیه بیشتر، نفوذ در اراضی چین را که به شدت درگیر نزاع داخلی بود و از ضعف و فساد اداری رنج میبرد، آغاز کردند. در سال ۱۹۳۱، منچوری، ایالتی در شمال شرقی چین، به اشغال ژاپنیها درآمد و این سرآغاز دستاندازی به دیگر مناطق این کشور بود. برخی گمان میکنند که ژاپنیها، همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم به فکر دستیابی به سلاحهای شیمیایی و میکروبی افتادند؛ اما بد نیست بدانید که دست کم از سال ۱۹۳۴، در منطقه منچوری، مرکزی برای مطالعه در این زمینه ساخته شد؛ اردوگاهی بزرگ که ابتدا با نام «دایره پیشگیری بیماریهای اپیدمیک و تصفیه آبِ ارتش کوانتونگ» شناخته میشد، اما بعدها عنوان اردوگاه ۷۳۱ را به خود گرفت.
دانش علیه انسانیت!
وظیفه اردوگاه ۷۳۱، به دست آوردن فناوری تولید فراوردههایی بود که بتوان از آن ها برای کشتار جمعی استفاده کرد. تجربه استفاده آلمانیها از گاز کلر در جنگ جهانی اول، برای جنگسالاران ژاپنی سخت خوشایند بود و آنها، این رویکرد را گامی مهم در مسیر اقتدار خود میدانستند. «شیرو ایشی»، پزشک ژاپنی که در سال ۱۹۳۵ به درجه سرهنگی رسید، ریاست این اردوگاه مخوف را برعهده گرفت. او پیشتر سابقه کار روی تولید سلاحهای بیولوژیک را در آزمایشگاه مخفی قلعه «ژونگما» داشت؛ آزمایشگاهی که نخستین نسل سلاحهای میکروبی را برای ژاپنیها تولید کرد. نظم سامورایی به کار «شیرو ایشی» آمد؛ ژاپنیها با سرعتی خارقالعاده اردوگاه ۷۳۱ را ساختند؛ ۱۵۰ ساختمان در زمینی به مساحت شش کیلومتر مربع ساخته شد تا همه چیز برای فجیعترین نوع جنایت علیه بشریت، آماده باشد. لوازم آزمایشگاهی خیلی سریع کار گذاشته شد و پزشکان و تکنسینهای ژاپنی، منتظر موشهای آزمایشگاهیشان بودند؛ موشهایی با ظاهر انسان که باید توسط «پلیس نظامی ارتش امپراتوری ژاپن» تهیه میشد! کامیونهای حامل آدمهای بختبرگشته وارد اردوگاه میشد و بعد از مدتی، خاکستر جسد سوخته آن ها را به بیرون از اردوگاه منتقل میکردند. قربانیان تا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، مشتمل بر افراد عادی و بعضاً نظامی چینی، مغولی و کرهای میشدند. آمار قربانیان تا آغاز جنگ، به بیش از سه هزار نفر رسید؛ این تعداد برای ارائه گزارشهای مفصل ۹ فوریه ۱۹۳۹، توسط شیرو ایشی، در سالن بزرگ کنفرانس وزارت جنگ ژاپن، درباره «جنگ بیولوژیک» کافی بود. ژاپنیها چنان از دستاوردهای ایشی شادمان بودند که او را به مقام سپهبدی رساندند و بودجه آزمایشها را به دو برابر افزایش دادند.
جنایتهای خوفناک
برخی از دستاوردهای به اصطلاح علمی ژاپنیها، در مجلههای معتبر علمی دنیا، پیش از جنگ جهانی دوم، منتشر میشد. آن ها در نوشتههایشان، از آزمایش روی «میمونهای منچوری» سخن میگفتند، اما در واقع این میمونها، همان افراد بدبختی بودند که مورد آزمایشهای میکروبی و شیمیایی قرار میگرفتند. پزشکان ژاپنی معتقد بودند مرگ، باعث آغاز روند تجزیه در پیکر انسان میشود و به همین دلیل، پس از تزریق میکروب در بدن قربانی، پیکر او را «زنده شکافی» میکردند و اجزای داخلی آن را بیرون میآوردند! گزارشهای وحشتناکی که بعدها به دست آمد، نشان میداد که ژاپنیها برای حل مسئله بیماری سوزاک و سیفلیس برای نظامیان وحشی و عیاش خود، به آزمایشهای گستردهای دست زدند؛ باکتری سوزاک و سیفلیس به عنوان واکسن، به بدن اسیران تزریق و روند پیشروی بیماری بررسی میشد. گاه میکروب را به بدن زنان باردار تزریق میکردند و پس از ابتلای آن ها، شکمشان را میشکافتند و جنین را بیرون میآوردند تا تأثیر میکروب روی بدن جنین را مطالعه کنند! طاعون، وبا و سیاهزخم، از جمله موارد مورد علاقه تکنسینهای اردوگاه ۷۳۱ بود. اطلاعات به دست آمده از این جنایتهای غیرانسانی، صرف ساختن سلاحهای محرمانهای میشد که آن ها را هم روی شهروندان چینی آزمایش میکردند؛ انتشار میکروب در مناطق شهری! بیش از ۵۸۰ هزار نفر، تنها در آزمایش انتشار ککهای آلوده به طاعون در شهر «چانگدی» جان باختند. بیش از ۲۵ هزار انسان، در اردوگاه ۷۳۱، مورد آزمایشهای بیولوژیک و شیمیایی قرار گرفتند و از بین رفتند. از زنانی که به عنوان موش آزمایشگاهی وارد اردوگاه میشدند، به عنوان برده جنسی نیز، سوءاستفاده میشد. برای مطالعه روی درمان یخزدگی، اجزای بدن اسیران زنده را منجمد و سپس آن را بررسی میکردند. برای مطالعه روی درمان سوختگی نیز، از همان روش انجماد استفاده میکردند. حتی سلاحهای معمولی، مانند نارنجک هم، در این اردوگاه مورد آزمایش قرار میگرفت و تأثیر کشتار آن ها بررسی میشد. گازهای شیمیایی نیز، بخش مهمی از آزمایشها را در بر میگرفت؛ ژاپنیها انواع گازهای مؤثر بر اعصاب و پوست را به صورت انفرادی و گروهی آزمایش میکردند.
فرجام جنایتکاران
فرجام جنایتکارانی مانند شیرو ایشی، بیش از رنج قربانیان وحشیگری ژاپنیها، جان را میآزارد. وقتی آمریکاییها بر ژاپن مسلط شدند، او و دستیارانش را بازداشت کردند و قرار شد در ازای انتقال فناوری و یافتههای تسلیحات بیولوژیکی به ایالات متحده، جرمشان نادیده گرفته شود و محاکمه نشوند. سالها بعد، ریچارد درایتون، استاد تاریخ دانشگاه کمبریج، بر اساس اسنادی که در اختیار داشت، فاش کرد که آمریکاییها، شیرو ایشی را به آزمایشگاه بزرگی در مریلند آمریکا منتقل و از تجربیات هولناکش، استفاده کردهاند. ایشی، سرانجام در سال ۱۹۵۹، بر اثر سرطان حنجره، در توکیو درگذشت و از مجازات این جهان گریخت