آلن دوباتن میگوید: «تاثیر تعلق به جایگاه پاییندست جامعه در سلسلهمراتب اجتماعی صرفا در جنبههای مادی خلاصه نمیشود، اگرچه بهناچار پیامدهای اقتصادی هم در کار هستند.»
سایت بدون -کتاب «اضطراب منزلت» نوشته آلن دوباتن، از نوعی نگرانی آنچنان مهلک میگوید که میتواند دورههای طولانی از عمر را تباه کند. نگرانی از این خطر که مبادا نتوانیم از معیارهای موفقیت که جامعه ما تعریف کرده، تبعیت کنیم و اینکه در نتیجه این امر احترام و حرمت اجتماعیمان را از دست بدهیم. نگرانی از اینکه مبادا اکنون رتبهای دون داشته باشیم یا شاید در آینده به جایگاهی پایینتر سقوط کنیم. به گفته مترجم تا پیش از خواندن این کتاب برای این ملغمه جانفرسا اسمی نداشتیم، اما دوباتن بهخوبی این اضطراب را تشخیص داده و بر آن نام اضطراب منزلت گذاشته است. به اعتقاد آلن دوباتن زیستن در جهان مدرن ملازم است با حسی از اضطراب که از نوجوانی تا لحظه مرگ ما را تنها نمیگذارد. از ترس بازندهبودن در قمار کنکور گرفته تا جاماندن در مسابقه مدرک پشت مدرک گرفتن، خریدن خودرو و خانه و هر سال دغدغه بزرگتر کردن آن و … تا وحشت موفقیت دیگری و حسادت به همکار کمهوش اما موفقتر و حتی دعوتنشدن به دورهمی آخر هفته. حتی میتوان گفت دنیا؛ دنیای عجیبی است. پر از داستان موفقیتهای دمدست به شرط بیدارکردن هیولای درون، اراده و ویژن، انرژی مثبت و شاید داشتن یک گاراژ. اما در جهان واقع، در جهانی که آدمهایی خونجگر خوردهاند که شایستهسالاری حاکم باشد، نه خون و عقبه و ارث، سختترین کار جهان فرونشاندن اضطراب بازندهبودن است. درواقع رقم بالای اقبال به کتابهای خودیاری که از یکسو انگیزهبخش هستند و قول میدهند تا آخر هفته میلیاردرمان کنند و آنها که به ما میآموزند اگر سر هفته میلیاردر و موفق نشدیم چطور اعتمادبهنفس لهشدهمان را بازسازی کنیم، حکایت از این دارد که این شدت اضطرابها جزء لاینفک دغدغههای انسان مدرن است، چه در قلب کشورهای صنعتی زندگی کند و چه در دل خاورمیانه.
اما تعریف دوباتن از اضطراب منزلت چیست؟ او توضیح میدهد که عوامل برانگیزاننده این اضطراب در کنار سایر عوامل عبارتند از رکود، تعدیل نیرو، ارتقا، بازنشستگی، مکالمه با همکاران همصنف و پروفایلهای رسانهای افراد برجسته و موفقیت بیشتر دوستان. درست مثل اقرار به حسادت که به احساسات مربوط است، نشاندادن میزان اضطراب اجتماعی نسنجیده است و در نتیجه مستندات چنین آشوب درونی چندان متداول نبوده و عموما بهنگاهی خیره، لبخندی تلخ یا مکثی بیشازحد ادامهدار پس از شنیدن خبر موفقیت دیگری خلاصه میشود. دوباتن همچنین دلیل بروز و وقوع چنین اضطرابی را اینگونه تعریف میکند: «اما اگر موفقیت ما در نردبان ترقی و منزلت مایه چنین نگرانیهایی است، به این دلیل است که درک ما از خود بسیار به برداشت دیگران از ما وابسته است. به جز افراد نادری چون سقراط یا مسیح برای اینکه مطمئن شویم برای دیگران قابل تحملیم به نشانههای احترام از سوی دیگران احتیاج داریم.» تاسفبارتر اینکه بهدستآوردن منزلت دشوار و حس کردن آن در طول حیات حتی از آن هم دشوارتر است. به استثنای جوامعی که منزلت با تولد به فرد اهدا شده و همراه خون اشرافی در رگهای او جاری میشود، موقعیت وابسته به آن چیزی است که بهدست میآوریم و ما شاید به دلیل حماقت یا فقدان دانش از اقتصاد کلان یا بدخواهی شکست بخوریم. شکست هم تحقیر به همراه دارد. به عبارت دیگر درگیر نوعی آگاهی فرساینده از این هستیم که قادر نبودهایم دنیا را به ارزش خودمان متقاعد کنیم و از این به بعد محکومیم به اینکه از انسانهای موفق به تلخی یاد کنیم و شرمنده خودمان باشیم. به گفته نویسنده، محرک اصلی میل شدید ما به ارتقا در سلسلهمراتب اجتماعی شاید بیشتر از آنکه متاثر باشد از کالاهای مادی که عایدمان میکند یا قدرتی که برای ما به ارمغان میآورد، از آن میزان عشقی متأثر است که بهخاطر منزلت اجتماعی بالاتر دریافت میکنیم. پول، شهرت و نفوذ را میتوان بهعنوان نمادها و ابزارهای دریافت عشق ارزشگذاری کرد، نه اهدافی بهخودیخود مهم. در تشریح چگونگی نقش مفهومی به نام منزلت اجتماعی در بروز اضطرابهای معاصر انسان میخوانیم: «آدمهای صاحبمنصب در جامعه را عموما کس مینامند و در سوی مقابل هیچکسها قرار دارند. هر دو این برچسبها البته تعاریفی بیمعنیاند، چراکه ما همه لزوما افرادی هستیم با هویتهای متمایز و سهمی قابل توجه از هستی… چنین واژههایی صرفا وسیلههایی برای برخورد تبعیضآمیز با گروههای متفاوت هستند. آدمهای فاقد منزلت به کل نادیده گرفته میشوند: با آنها به تندی رفتار میشود، پیچیدگی شخصیتشان لگدمال میشود و فردیتشان انکار میشود.»
البته که تاثیر تعلق به جایگاه پاییندست جامعه در سلسله مراتب اجتماعی صرفا در جنبههای مادی خلاصه نمیشود، اگرچه به ناچار پیامدهای اقتصادی هم در کار هستند. بدترین کیفر چنین وضعیتی دستکم در سطوح پایین برآوردهکردن نیازها یا نبودرفاه مادی نیست، اغلب اوقات و حتی اساسا چالشی است که دونپایگی برای عزتنفس آدم ایجاد میکند. دوباتن میگوید اگر نبودرفاه ملازم با تحقیر نباشد، بدون شک تا مدت زیادی قابل تحمل است. بهعنوان سندی بر این مدعا میتوان به مثال سربازان و کاشفانی اشاره کرد که طی قرنها خودخواسته محرومیتها را بسیار فراتر از آنچه فقیرترین اعضای جامعه تجربه میکنند، تحمل کردند: «در تمام آن سختیها آگاهی از عزتی که از سوی دیگران نصیبشان میشد، سر پا نگهشان میداشت.» او سپس اضافه میکند که مزایای منزلت اجتماعی به ثروت هم محدود نمیشود و شاید حالا بتوان توضیحی برای رفتار آدمهای ثروتمندی که همچنان به انباشتن ثروتی ادامه میدهند که پنج نسلشان را کفایت میکند، ارایه کرد. تلاشهای اینان تنها زمانی عجیب است که بر منطق صرفا مادی پشت خلق ثروت تمرکز کنیم، درحالیکه اینان به اندازه پول در جستوجوی احترام ناشی از ثروتاندوزی هستند. سرفصلهای کتاب هم عبارتند از: بیعشقی، انتظارات، شایستهسالاری، اسنابیسم، وابستگی، فلسفه، هنر، سیاست، مذهب و بوهمیا. کتاب «اضطراب منزلت» نوشته آلن دوباتن با ترجمه شقایق نظرزاده در ۲۴۸ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و به قیمت ۳۴هزار تومان از سوی نشر فرمهر منتشر شده است.