نگاهی روان شناسانه به نقش «نوید محمدزاده» در فیلم سرخ‌پوست/ بین عشق و وظیفه

سایت بدون –    داستان فیلم سینمایی «سرخ‌پوست» که به تازگی راهی شبکه نمایش خانگی شده است، درباره یک زندان قدیمی است که به دلیل قرار گرفتن در مسیر باند فرودگاه باید تخلیه شود و رئیس زندان به نام نعمت جاهد (با بازی نوید محمدزاده) در حال انتقال زندانیان به زندان جدید است. در این میان، یکی از زندانیان معروف به «سرخ‌پوست»، گم می‌شود. سرگرد جاهد که همان روز، خبر ترفیع خود را شنیده بود، می‌داند که اگر مقامات بفهمند یک زندانی گم شده است، عواقب شغلی بدی برای وی خواهد داشت بنابراین خبر گم شدن زندانی را از مافوق خود پنهان می‌کند و با چند تن از نگهبانان در داخل زندان، به دنبال زندانی می‌گردد. در این میان مددکار زندان به نام سوسن کریمی (با بازی پریناز ایزدیار) به دیدن جاهد می‌آید و به بهانه در اختیار قرار دادن اطلاعات زندانی، به سبب آن‌که حکم سرخ‌پوست از حبس به اعدام تغییر کرده ‌است، درصدد فراری دادن زندانی برمی‌آید و ماجرای تعقیب‌و‌گریز از همین‌جا آغاز می‌شود. در ادامه نگاهی روان‌شناسانه به این فیلم خوش‌ساخت خواهیم داشت.     در این مواقع، چه تصمیمی بگیریم؟ آن چه درباره این فیلم جالب بود و ما را به نگارش این مطلب ترغیب کرد، جنبه روان شناسی و اخلاقی آن است که کمتر به آن پرداخته شده است. سرگرد جاهد فردی درون‌گرا، دارای کنترل هیجانی و خونسرد اما وظیفه‌شناس و جدی که وظایف شغلی خویش را تاکنون به نحو احسن انجام داده با گم شدن زندانی و اصرار مددکار بر بی‌گناه بودن سرخ پوست، در یک جدال اخلاقی گرفتار می‌شود. او یا باید زندانی بی‌گناه را دستگیر کند و به چوبه‌دار بسپارد و در مقابل، خودش ترفیع بگیرد یا بگذارد فرار کند که در این صورت با تنبیه و توبیخ مواجه می‌شود و حتی ممکن است جایگاه شغلی خویش را از دست بدهد. بسیاری از ما در محیط زندگی و کاری خویش با موقعیت‌های مشابهی مواجه شده‌ایم که بین قوانین و مقررات شغلی و وجدان اخلاقی خویش، سردرگم بوده‌ایم. اما این‌که چه راهی را انتخاب می‌کنیم و چه تصمیمی می‌گیریم، بستگی به آن دارد که در کدام مرحله از مراحل رشد اخلاقی قرار گرفته‌ایم. همچون حسابدار یک بیمارستان که برای پذیرش یا ترخیص  یک بیمار باید مقررات را رعایت کند ؛ بیماری که نیاز به درمان  دارد و  قانونی که گفته باید پول خدمات بیمارستان  گرفته شود . وجدانی که در برزخ می ماند.   ۳ مرحله رشد اخلاقی از منظر روان‌شناسی یکی از معروف‌ترین نظریه‌پردازان در زمینه اخلاق، کلبرگ است. به اعتقاد وی، به دنبال رشد روان‏شناختی و شناختی، رشد اخلاقی محقق می‏شود. از نظر وی، رشد اخلاقی دارای سه سطح و هر سطح دو مرحله است. سطح اول |  اخلاق پیش‌عرفی یا پیش‌‌قراردادی (تا سن عقلی ۱۰ سال): در مرحله اول، فرد اخلاق مدار به نوعی رفتار می‌کند تا تنبیه نشود یا از مجازات دور بماند و در مرحله دوم فرد به خاطر آن‌که تشویق شود یا پاداش بگیرد، کار اخلاقی انجام می‌دهد. سطح دوم |  اخلاق متعارف یا قراردادی(از ۱۰ تا ۱۳ سالگی): در مرحله سوم فرد برای آن‌که مورد تایید و تحسین جامعه باشد و از دیدگاه دیگران آدم خوبی باشد، اخلاقی رفتار می‌کند و در مرحله چهارم فرد برای حفظ نظم اجتماعی و اجتناب از خطا و اشتباه، مطابق قوانین و مقررات عمل می‌کند. سطح سوم |  اخلاق پس‌عرفی یا مافوق ‌قراردادی(بعد از بلوغ عقلی و شکل‌گیری فردیت): در مرحله پنجم فرد به خاطر رفاه افراد جامعه و احترام به حرمت و فردیت آن ها، عمل اخلاقی انجام می‌دهد. مرحله ششم، بالاترین مرحله رشد اخلاقی است. در این مرحله اخلاقی بودن از درون فرد می‌جوشد و شخص برمبنای اصول اخلاقی خودش جوری رفتار می‌کند تا پیش وجدانش شرمنده نشود.  وضعیتی که این فیلم به خوبی نشان می‌دهد! به نظر می‌رسد شخصیت جاهد در فیلم سرخ پوست، قرار گرفتن در جدال اخلاقی و نوسان میان این مراحل را به خوبی نشان می‌دهد. در ابتدا که زندانی گم می‌شود، بدون هیچ شکی می‌داند زندانی را به هر قیمتی که شده باید پیدا کند تا تنبیه و مجازات نشود و حتی گم شدن زندانی را به مافوق خود گزارش نمی‌دهد تا همه چیز در آرامش تمام شود. در این حالت به نظر می‌رسد که همه چیز درست پیش می‌رود تا آن‌که می‌فهمد زندانی قرار است بی‌گناه اعدام شود و زن و بچه او که در فیلم به زندان آمده‌اند، بی‌سرپرست شوند. در این‌جا جدال وظیفه و اخلاق آغاز می‌شود و این جدال تا آخر فیلم و در سکانس آخر که زندانی را به سختی پیدا می‌کند و در نهایت تصمیم می‌گیرد وی را رها کند، ادامه می‌یابد.(هرچند نقش عشق هم در تصمیم نهایی بی تاثیر نیست)  معتقدید «جاهد» خیلی دیر تصمیم درست را گرفت؟ شاید موقعی که این فیلم را تماشا می‌کنید، بدون هیچ شبهه‌ای بگویید که «جاهد» باید از همان اول این تصمیم را می‌گرفت، اما خوب است چشمان خویش را ببندیم و خودمان را جای او تصور کنیم. ما چه تصمیمی می‌گرفتیم؟! در موقعیت‌های مشابه، ما چه تصمیمی گرفته‌ایم؟! به خودمان گفته‌ایم ما مامور و معذوریم و مسئولیت اخلاقی خویش را نادیده گرفته‌ایم یا بر اساس اصول وجدان خویش رفتار کرده‌ایم؟! برای جواب دادن به این سوال، باید یک بار دیگر قسمت سطوح رشد اخلاقی را بخوانید و خودتان را ارزیابی کنید تا به صورت اصولی‌تری بتوانید تصمیم‌تان را در چنین مواقعی پیش‌بینی کنید.  

نویسنده : دکتر آذین تقی‌پور| روان‌شناس صنعتی و سازمانی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *