«آنیتا البرس» از دانشکده تجارت هاروارد به یاد میآورد که همه چیز چطور شروع شد؛ اینکه ستارههای دنیای فوتبال از درسهای او استقبال کردند و همین باعث شد او مشاور چندین بازیکن بزرگ دنیا از جمله جرارد پیکه، کاکا و دنی آلوز شود.
البرس که یکی از جوانترین زنانی است که به درجه استاد تمام در این دانشکده رسیده، کارش را در صنعت سرگرمی و رسانه آغاز کرد و سپس به سمت ورزش آمد. او از دانشجویانش خواست که یک بررسی موردی روی ماریا شاراپووا، ستاره تنیس انجام دهند. این کار او منجر به پروژهای تحقیقاتی شد که در آن مشخص میشد که آیا تبلیغ یک برند از سوی یک ورزشکار جواب میدهد یا نه.
البرس میگوید: «یک بررسی روی لبران جیمز انجام دادیم و از آنجا بود که همه چیز شروع شد. ناگهان الکس فرگوسن زنگ زد و یکدفعه دیدم که دارم با او یک پروژه انجام میدهم.»
در تابستان ۲۰۱۲ بود که این اتفاقات روی داد. البرس میگوید که مربی وقت منچستر یونایتد و اطرافیان او به دنبال این بودند که او پس از دوران مربیگریاش، به سراغ چه چالشی برود. البرس با فرگوسن در بوستون ملاقات کرد و با او صبحانه خورد: «من بعدتر فهمیدم که او عملاً داشت با من مصاحبه میکرد. میخواست ببیند که آیا من فردی هستم که به او کمک کنم تا ماجراهای رهبریاش در فوتبال را بازگو کند یا نه.»
فرگوسن در انتهای فصل ۱۳-۲۰۱۲ بازنشسته شد و البرس به این ترتیب میتوانست از راز بزرگ او باخبر شود: «وقتی به آن موقع فکر میکنم، میبینم چقدر ساده بودم که نفهمیدم که آن سال، آخرین سال دوران مربیگری او بوده است. من نمیدانستم چه خواهد شد. من توانستم او را در آخرین سال مربیگریاش همراهی کنم. من از زمین تمرینی یونایتد در کرینگتون بازدید کردم. به خانهاش رفتم و با خانوادهاش آشنا شدم. من او را در ورزشگاه دیدم. حتی او را در اتاق مشهوری دیدم که در آن پس از مسابقات با مربیان تیمهای رقیب دیدار میکرد.»
البرس یک بررسی موردی درباره فرگوسن انجام داده بود و از او پرسیده بود که چطور میتواند یونایتد را مدیریت کند. آنها یک مقاله هم با هم نوشتند که در مجله هاروارد بیزنس ریویو در اکتبر ۲۰۱۳ چاپ شد. عنوان مقاله «فرمول فرگوسن» بود و هشت درس رهبری که پایه و اساس روش فرگوسن را تشکیل میداد در آن مقاله توصیف شده بود. البرس در آن هنگام گفت: «بسیاری از آنها را میشد در جاهای دیگر هم استفاده کرد، از کسب و کار گرفته تا زندگی.»
در آن هنگام اتفاق دیگری هم برای البرس افتاده بود. او یک درس برای دانشجوهای رشته MBA درباره سرگرمی، رسانه و ورزش آماده کرده بود و نحوه نوشتن و تدریس آن درس باعث شهرت او شد. افراد بیشتر و بیشتری از صنایع مختلف به دنبال آن بودند که به کلاس او بیایند. او تصمیمی گرفت؛ اینکه نسخه اجرایی درس را تهیه کند.
اولین دوره چهارروزه کسب و کار سرگرمی، رسانه و ورزش در ژوئن ۲۰۱۳ برگزار شد و فرگوسن هم یکی از سخنرانان میهمان بود. البرس گفت: «آن لحظه بسیار خاص بود.» فرگوسن از آن هنگام بارها به هاروارد رفته تا بررسی موردیاش در کلاس البرس را از نزدیک ببیند و به سؤالات دانشجوهای او پاسخ بدهد.
در نسلهای قبلتر، فوتبالیستهای بازنشسته رستوران یا فروشگاه ورزشی باز میکردند اما البرس میگوید که اوضاع حالا متفاوت شده است. بازیکنان بزرگ میتوانند برندی برای خود باشند و در برخی موارد، آنها کارهای تجاری بزرگشان را پیش از بازنشستگیشان آغاز کردهاند. البرس در این دوره به دنبال آن است که با بررسیهای موردی با پایان باز، الگوهای موجود در دنیای سینما، تلویزیون، موسیقی و ورزش را مطالعه کند. در این دوره، نشان داده میشود که چطور میتوان برای محصولات و استعدادهای خلاقانه بازاریابی کرد و چطور میتوان حول محتوا، کسب و کارها را شکل داد.
این دوره هر سال برای ۸۰ نفر برگزار میشود که هر کدام از آنها ۱۰هزار دلار برای حضور در این دوره میپردازند. کمیته برگزاری این دوره کاری میکند که در هر سال، به شکل متوازنی از گروههای مختلف حضور داشته باشند و ورزشکاران، بازیگران، موسیقیدانان، ایجنتها و مدیران ارشد حاضر باشند. این افراد در این دوره در پردیس دانشگاه هاروارد به زندگی دانشجویی میپردازند؛ این کار باعث میشود آنها حس برابری با هم داشته باشند و به گفته البرس، یک جامعه بزرگ را تشکیل دهند. افراد ایدههای خود را در محیطی که به گفته شرکتکنندگان الهامبخش است در میان میگذارند. این فضا برای شبکهسازی عالی است.
پیکه اولین فوتبالیستی بود که در این دوره شرکت کرد. بعد از او کاکا، آلوز، ماریو ملچیوت، نوری شاهین، ادوین فاندرسار، تیم کیهیل و اولیور کان هم در این دورهها حضور یافتند. تعداد زیادی از ستارگان ورزش آمریکا هم در این دورهها حضور داشتهاند. دوین وید، کریس پل، پائو گاسول و کریس بوش (همه از NBA) به همراه مایکل استراهان و برندان مارشال (از فوتبال آمریکایی) از حاضران این دورهها بودهاند. از صنعت سرگرمی هم افراد قابل توجهی از جمله چنینگ تاتوم، بازیگر مشهور نیز حاضر بودهاند.
البرس میگوید: «به جرارد پیکه نگاه کنید که همین حالا در بارسلونا بازی میکند ولی یک شرکت سرمایهگذاری به نام کاسموس دارد و کسب و کار قابل توجهی به راه انداخته است. او سهامدار پلیرز تریبیون (رسانه انتشار مقالات ورزشکاران) است، یک شرکت تولیدکننده بازیهای ویدئویی زیرمجموعه کاسموس دارد و جام دیویس تنیس را هم با قیمت ۳ میلیارد دلار خریده است. چیزی که فوتبالیستها از این دوره میخواهند بسیار ساده است. آنها میآیند که درباره دنیای سرگرمی چیزهای بیشتری یاد بگیرند و الگوهای این صنعت را کشف کنند تا از آنها سود ببرند.
به نظرم از خارج از فوتبال، به این افراد اینطور نگاه میشود: شما فوتبالیست هستید، شغلتان همین است و احتمالاً فقط همین کار را خواهید کرد. البته که اینطور نیست. چیزی که یاد گرفتهام این است که آنها میتوانند کارهای بسیار بیشتری نسبت به آنچه که در میدان میبینیم انجام دهند. برخی درسها هستند که کاملاً انتقالپذیرند و میتوان آنها را از یک جا به جای دیگر برد؛ مثلاً اینکه چطور تحت فشار عملکرد خوبی داشته باشید یا چطور عضوی از یک تیم باشید که بخشی از فوتبال هستند اما در کسب و کارها هم دقیقاً اوضاع همین است. بازیکنان زیر نظر رهبران بزرگ و احتمالاً مربیان بد کار کردهاند.
یکی از کارهایی که ما انجام میدهیم و البته تا حد زیادی به صورت ضمنی انجام میشود، این است که به آنها نشان میدهیم که نسبت به آنچه که تصور میکنند، چیزهای بسیار بیشتری نسبت به کسب و کار بلد هستند. آنها شاید اصطلاحات تخصصی مدیریت مالی را بلد نباشند یا ندانند که بخش اجرایی کسب و کارها چطور است اما چیزهای زیادی هست که آنها میدانند و احتمالاً در آنها خیلی هم خوب هستند.»
کاکا و آلوز که همتیمیهای سابق در تیم ملی برزیل هستند، این دوره را با هم گذراندند. البرس میگوید که آلوز که حالا در سائوپائولو بازی میکند، چطور با لباس دانشگاه هاروارد در کلاسها شرکت کرد: «او کراوات هاروارد را زده بود، ژاکت هاروارد را پوشیده بود و شلوارش هم هاروارد بود. او کاملاً هارواردی شده بود و خیلی بامزه بود. او با فاصله عجیب و غریبترین بازیکنی بود که در دوره من شرکت کرد. او کاملاً دیوانه است و به این موضوع افتخار هم میکند اما حضور او در گروه ما عالی بود.
او در شبکههای اجتماعی میلیونها مخاطب دارد و میتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد. کاکا هم همینطور که فردی اهل کسب و کار و واقعاً باهوش است. من میتوانم تصور کنم که او رئیس یک باشگاه فوتبال شود.»
فاندرسار در سال ۲۰۱۶ به عنوان مدیر اجرایی ارشد آژاکس منصوب شد. او در سال ۲۰۱۱ از میادین کنارهگیری کرده بود. به این ترتیب او در عرض تنها چند سال از بازیکن تبدیل به مدیر شد. البرس میگوید: «او در هنگامی که در کلاس من حاضر بود، مدیریت آژاکس را به عهده داشت. برایم بسیار جذاب بود که بشنوم از دوران بازیاش چه چیزهایی یاد گرفته و حالا چطور تلاش میکند که آن آموزهها را در پست مدیریتی به کار ببندد.»
بررسیهای موردی البرس شامل تعریف یک ماجرا و پرسش و بحث درباره آن میشود. او مثال میزند: «دوین جانسن (راک) ستاره مشهوری در دنیای سینما است. چرا باید یک کانال دیجیتال داشته باشد؟ لبران جیمز تلاش میکند در هالیوود چه کاری انجام دهد؟ دیزنی با سرمایهگذاریهایش در سینما چه میکند؟»
البرس بیشتر درسش را به بررسیهای موردی میپردازد اما در روز آخر دوره، برخی از اعضای مشهورتر کلاس در یک پنل مینشینند و به پرسشها پاسخ میدهند. نکته برجسته این بخش این است که پاسخها صادقانه است.
البرس میگوید: «کاکا درباره زمانی حرف زد که از میلان به رئال مادرید رفت و حس کرد که بزرگترین شکست تاریخ را تجربه کرده است. او در آن سال بهترین بازیکن دنیا بود، قیمت او رکوردشکن بود، ولی انتقالش جواب نداد. او درباره این صحبت کرد که چنین تجربهای به عنوان یک انسان با شما چه میکند و چطور میتوانید خود را دوباره پیدا کنید. این حرفهای او بسیار قدرتمندانه بود.
زمانی که اولیور کان اینجا بود، درباره این صحبت کرد که در جام جهانی ۲۰۰۲، برنده توپ طلای بهترین بازیکن جام و دستکش طلایی بهترین دروازهبان شد اما در جام جهانی ۲۰۰۶ که در کشور او، یعنی آلمان برگزار شد، او نیمکتنشین شد. او از این گفت که چطور باید از ینس لمان، دروازهبان اصلی آلمان در آن جام حمایت میکرد و چه چیزی باید به خودش میگفت. همه بغض کرده بودند. من قرار بود گروه را مدیریت کنم اما من هم بغض کرده بودم. لحظاتی هست که همیشه در خاطرم میماند.
منبع: گاردین
برچسبآلبرتا آلبرس بدون سایت بدون
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت میکند»
سایت بدون – ضربالمثل «گربه تنبل را موش طبابت میکند» نمادی از وضعیتهایی است که …