درباره فیلم «روزصفر» که مسعود فراستی آن را ستایش کرد/ روایت ملکان

سایت بدون – غیرواقعی است؟ بیش از حد هندی است؟ قهرمانش بیشتر از آنکه کنش قهرمانانه ناظر به منافع ملی داشته باشد، آدمی عصبی است که از همه طلبکار است؟ باشد، اصلا همه اینها که درباره «روز صفر» می‌گویید درست است؛ اصلا بگذارید من هم ۴ تا نکته منفی دیگر بگذارم روی انتقاداتی که به این فیلم وارد است. ساعد سهیلی در نقش «عبدالمالک ریگی» با همه تلاشی که برای باورپذیر شدن شخصیت پیچیده و مرموز تروریستی بی‌رحم همچون عبدالمالک ریگی داشته اما در نهایت آنچنان که باید و شاید نتوانسته حق مطلب را در این زمینه ادا کند؛ البته ریگی «روز صفر» هر چه که بود، قطعا از ریگی «شبی که ماه کامل شد»، بهتر و طبیعی‌تر شده بود اما همچنان نقص داشت.  زوایدی در قصه فیلم وجود داشت که عملا نه کارکردی در پیشبرد قصه داشت و نه در معرفی شخصیت قهرمان اصلی قصه که یک مامور امنیتی بود موثر بود، مثلا اینکه آیا این مامور امنیتی مجرد است یا صاحب ۲ فرزند است یا… تاثیری در قصه نداشت یا تیک قهرمان روی حرکت گردنش اصلا چیزی نبود که بتواند در معرفی شخصیت او موثر باشد. مشخص نشدن سرنوشت تروریست‌هایی که برای عملیات انتحاری عازم شهرهای مختلف شدند، پس از دستگیری ریگی هم از دیگر نقاط ضعف این اثر بود. حالا که همه این نقاط ضعف را گفتیم با خیال راحت می‌خواهیم از این بنویسیم که چرا باید فرصت تولید فیلم‌هایی همچون «روز صفر» را در سینمای ایران غنیمت شمرد. «روز صفر» یک تریلر پرحادثه و جذاب است که با وجود نقدهایی که در ارتباط با اغراق اثر پیرامون کنش قهرمانانه شخصیت اصلی آن وجود دارد، اثری دیدنی و فراتر از سطح سینمای ایران است. از «دست شیطان» حسین زندباف و «تشکیلات» منوچهر مصیری در دهه ۶۰ گرفته تا «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» در دهه ۹۰، شاید هیچ‌کدام به اندازه «روز صفر» سعید ملکان در نشان دادن تصویری مقتدر از نیروهای امنیتی کشور موفق ظاهر نشدند، البته این پوئن مثبت اصلی‌ترین مزیت «روز صفر» نسبت به سایر آثار نیست. بهترین تعبیر درباره این مزیت همانی بود که سعید ملکان در نشست خبری «روز صفر» به آن اشاره کرد: «الان که اینجا در آرامش و امنیت نشستیم، عده‌ای در بیابان‌ها و این کشور و آن کشور دارند برای ما می‌دوند». «آنهایی که همین الان در این کشور و آن کشور دارند برای ما می‌دوند»؛ این همان نکته کلیدی حرف‌های ملکان و البته نکته کلیدی این فیلم است. «روز صفر» جدی‌ترین تصویر ارائه شده از فعالیت نیروهای امنیتی ایرانی در خارج از مرزهای کشور و اقتدار آنها در این عملیات‌های برون‌مرزی است.  اگر باور این تصویر مقتدرانه برای بعضی مخاطبان این اثر سخت است خیلی نباید از آنها خرده گرفت؛ آنقدر در این سال‌ها «ماموریت غیرممکن»، «جیمز باند»، «هویت بورن» و ده‌ها فیلم هالیوودی دیگر در ارتباط با ماموران امنیتی خارجی به خوردمان داده‌اند که حالا باور قصه «روز صفر»- که اتفاقا در اغلب بخش‌هایش منطبق بر واقعیت است- برای برخی از مخاطبان سینمای ایران غیرقابل باور باشد. اتفاقا وجه تمایز «روز صفر» با آثار هالیوودی نه در زمینه کیفیت ظاهری و فنی آن، بلکه در ماهیت قصه آن است؛ اگر هالیوودی‌ها نیاز دارند برای نمایش توانایی ماموران امنیتی خود به قصه‌های تخیلی متوسل شوند، اتفاقا ما با به تصویر کشیدن یک قصه کاملا واقعی و عملیاتی موفق که منجر به دستگیری یکی از خطرناک‌ترین تروریست‌های قرن اخیر شد، اقتدار و امنیت خودمان را به تصویر می‌کشیم. اگرچه به نمونه‌هایی از سینمای سیاسی در تاریخ سینمای ایران اشاره شد ولی اگر بخواهیم دنبال سبکی که مناسب آخرین سال‌های دهه ۹۰ باشد، بگردیم، چیزی که بتوان از آن تاثیر گرفت وجود ندارد. اگرچه «شبی که ماه کامل شد» با سوژه‌ای مشابه سال پیش در جشنواره به نمایش درآمد اما بشدت در تم کار، فضاسازی‌ها و داستان و از همه مهم‌تر ژانر با «روز صفر» تفاوت دارد. روز صفر با قاعده ژانر پلیسی و جاسوسی تولید شده اما «شبی که ماه کامل شد» را باید ترکیبی از چند ژانر دانست. از طرف دیگر فیلم به دلیل اینکه با اقتباس از واقعیت ساخته شده و به دلیل خاص بودن سوژه، دستش در داستان‌پردازی زیاد باز نیست، فیلم سختی است. آنقدر که ایده رقابتی کردن فضای فیلم میان مامور امنیتی و ریگی، نجات‌دهنده فضای معلق فیلم میان واقعیت و داستان می‌شود و اجازه خلاقیت نیز می‌دهد. نقطه اوج این رقابت لحظه  تماس تلفنی ریگی با مامور امنیتی است و تهدیدهایی که نثار او می‌کند. این رقابت در سکانس پایانی با برنده شدن مامور امنیتی به پایان می‌رسد که از پایان‌بندی‌های مرسوم در این ژانر است. روایت یک قصه تقریبا دراماتیک(ماجرای سورج، انتحاری و خواهرش) به موازات ماجرای پلیسی موجب می‌شود فهم دعوای امنیت برای مخاطب عام هم ملموس‌تر شود. اگرچه شاید این انتظار هم می‌رفت که در سکانس بازداشت، جزئیات بیشتری می‌دیدیم. با همه اینها «روز صفر» از مهم‌ترین فیلم‌های حوزه امنیتی در ژانر جاسوسی است که دستاوردهای فنی تازه‌‌اش برای سینمای ایران نیز قابل توجه است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *