پنجشنبه ی گذشته روزنامه ی نیویورک تایمز در گزارشی اعلام کرد که جرج میلر تصمیم گرفته قصه ی ایمپریتر فیوروسا را ادامه دهد؛ همان شخصیتی که چارلیز ترون نقش اش را بازی میکرد. اگر یادتان باشد فیوروسا همراه گروهی زن از دست شروری به نام ایمورتان جو فرار میکردند؛ کسی که از زنها استفاده میکرد و منابع آب را تصرف کرده بود.
عمار سالارکیا: «کارم با مدمکس تمام نشده و مطمئنا مدمکس دیگری خواهم ساخت.» این جملهای بود که شش ماه پیش جرج میلر در مصاحبه با سایت ددلاین گفته بود. آن روزها که این خبر منتشر شد او درگیر مقدمات ساخت فیلم تازهای بود که میخواست سال ۲۰۲۰ جلوی دوربین ببرد. حالا که چند ماهی است وارد سال ۲۰۲۰ شدهایم اخبار متنوعی دربارهی مدمکس به گوش میرسد. ظاهرا او به یک قصهی تازه دربارهی این شخصیت و این مجموعه فیلمها رسیده و میخواهد با توسعهی آن فیلم تازهای بسازد. میلر امسال ساخت فیلم جدیدش با نام «سه هزار سال اشتیاق» را استارت میزند و با توجه به گفته او، همزمان با کارگردانی این فیلم تیمش پیش تولید مدمکس جدید را هم پیش میبرند. از سال ۲۰۱۵ که آخرین قسمت مدمکس اکران شد، میلر دیگر هیچ فیلمی نساخت و حالا با پایان یافتنِ تعطیلاتِ بعد از «جاده خشم» او به سراغ پروژه بعدیاش رفته است. هنوز البته جزییات زیادی از «سه هزار سال اشتیاق» در دسترس نیست؛ شاید چون کرونا دامن این فیلم را هم گرفته است. اما اخباری هست که میگوید آدریس البا و تیلدا سوینتون بازیگران اصلی آن هستند. دلیل اینکه توجهها به فیلم تازهی میلر جلب شده به جملهای از خود او برمیگردد؛ او در ادامه مصاحبهاش از فیلم تازهاش به عنوان اثری «ضد مدمکس» یاد کرده و گفته که: «فیلم از لحاظ بصری قوی است و صحنههای اکشن هم دارد اما این صحنههای اکشن در اولویت نیستند.» ظاهرا قصهی این فیلم دربارهی یک زن تنها و عبوس انگلیسی است که سفری به ترکیه میکند و در استانبول بطری قدیمی و متعلق به سالهای دور را پیدا میکند که میتواند آرزوها را محقق کند. اما رابطهی زن با دوستش به هم میخورد و او در قصههای باستانی غرق میشود. اما جرج میلر تا این فیلم را نسازد سراغ فیلم مدمکس نخواهد رفت.
اطلاعات تازه چیست؟
پنجشنبهی گذشته روزنامهی نیویورکتایمز در گزارشی اعلام کرد که جرج میلر تصمیم گرفته قصهی ایمپریتر فیوروسا را ادامه دهد؛ همان شخصیتی که چارلیز ترون نقشاش را بازی میکرد. اگر یادتان باشد فیوروسا همراه گروهی زن از دست شروری به نام ایمورتان جو فرار میکردند؛ کسی که از زنها استفاده میکرد و منابع آب را تصرف کرده بود. کل «مدمکس: جادهی خشم» دربارهی همین موقعیت تعقیب و گریز و مواجههی عجیب این دو گروه شرور و زنان فراری بود. حالا ظاهرا میلر تصمیم گرفته که قصه را با حضور او و مکس ادامه دهد. ظاهرا بازی چارلیز ترون در نقش اصلی هنوز قطعی نیست؛ چون آن طور که میلر گفته او قصد دارد در فیلم جدید گذشتهی این شخصیت را روایت کند و برای روایت این گذشته احتمالا ناچار خواهد بود بازیگری جوان را انتخاب کند. خود میلر میگوید که «تمام این سالها امیدوار بودم که موقعیت جلوههای ویژه آنقدر رشد کند که خود ترون این نقش را بازی کند. اما متأسفم که هنوز به این شرایط نزدیک نشدهایم.» او که «مرد ایرلندی» را دیده از کار جلوههای ویژه روی چهرهی دنیرو و باقی بازیگران آن فیلم چندان راضی نیست: «راستش این روش نسبت به قبل یک پیشرفت است اما هنوز کامل و مبتکرانه نیست. کارتونسازهای ژاپنی هم به تکنولوژی معقولی رسیدهاند اما هنوز با ایدهآل فاصله داریم.» کایل باچنان، نویسندهی گزارش نیویورکتامیز میگوید که در فیلم تازه، احتمالا به بازیگری حدوداً بیست ساله نیاز است چون او در دورهی جوانی گرفتار ایمورتان شده بود. میلر گفته که «بعد از تمام شدن سه هزار سال اشتیاق، امیدوارم که شرایط همهگیری جهانی کرونا جوری باشد تا بتوانم قصهی فیوروسا را راویت کنم.» اما دربارهی نقش مکس چه؟ آیا مل گیبسون برمیگردد/ هنوز هیچ چیز قطعی نیست. گیبسون انتخاب اول میلر بود چون او با همین نقش در سال ۱۹۷۹ به شهرت رسیده بود و در تمام دنبالهها هم حضور داشت. اما سال ۲۰۰۷ وقتی پروژه برای مدتی تعطیل شد گیبسون هم انصراف داد و دیگر نشد تا او را سر کار برگردانند. با این همه حالا شاید وقت بدی نباشد که قبل از بازنشستگی او در یک فیلم اکشن عجیب بازی کند. با این همه همه چیز در قسمت آینده مربوط است به شخصیت یک زن. ظاهرا آقای کارگردان و نویسندهی فیلمنامهی «جادهی خشم» مدت زمان زیادی را صرف تحقیق دربارهی قصههای شخصیتهای «مدمکس: جادهی خشم» کرده بودند؛ آنها میخواستند ببینند کدام شخصیت این شانس را بهشان میدهد تا ماجراهایش را روایت کنند. این وسط فیوروسا یک شخصیت عجیب بود؛ هم زیبا بود، هم قادر بود که تیمی از زنان قربانی را با خودش همراه کند و هم یک جنگجوی تمام عیار و رانندهی معرکه بود. اما او چطور در منطقهی سبز، جایی که در آن مردم عادی اسیر شرور قصه بودند، زندگی میکرد؟ این سئوالی بود که این دو نفر را کنجکاو کرد کار روی این شخصیت را شروع کنند و ظاهرا، نتیجه آنقدر خوب بوده تا یک فیلم اکشن دیگر هم برپایهی آن بسازند.
چرا مدکس تا امروز ساخته نشد
همهچیز به دعوای بین کمپانی ساخت فیلم خود جرج میلر و برادران وارنر برمیگردد. ظاهرا در قرارداد بین این دو کمپانی بَندی وجود داشته که برپایهی آن اگر میلر و تیمش بودجه ساخت فیلم را کمتر از ۱۵۷ میلیون دلار نگه دارند، وارنر هم ۹ میلیون دلار به آنها میدهد. در ابتدا میلر برنامه داشت تا سری جدید مد مکس سهگانه باشد. بودجه ساخت «جادهی خشم» کمتر از این رقم شد ولی وارنر به تعهدش عمل نکرد. مدیران وارنر میگفتند شرکت میر، قبل از وارنر به تعهدش عمل نکرده است؛ میلر و تیمش قرار بوده مد مکسی با درجه سنی PG-۱۳ و مدت زمان ۱۰۰ دقیقه بسازند اما نسخه نهایی نهتنها درجه سنی R دریافت کرد، که ۱۲۰ دقیقه هم شد. با وجود فروش خیرهکنندهی فیلم، موفقیت آن نزد منتقدان و حتی اسکار، اختلاف مالی بین این دو شرکت ساخت ادامهی فیلم را با ابهام مواجه کرده بود. با این همه به نظر میرسد که فیلم به زودی ساخته خواهد شد.
مدمکس از کجا آمد
برخی منتقدان برای تحقیر سینمادوستان و منتقدان جریان اصلی سینما، مدمکس را تحقیر میکنند. از نظر آنها این فیلم جرج میلر نمونهی تمامعیار یک فیلم مصرفی هالیوودی است که چیزی جز هیجان کاذب ایجاد نمیکند و با جلوههای ویژهی مسخره و موسیقی و هزارجور ترفند فقط و فقط به قصد سرگرم کردن تماشاگران نوجوان ساخته شده و نشانی از هوش، عقل، هنر و البته معنا و مفهوم در آن دیده نمیشود. اما «مدمکس: جادهی خشم» نهتنها از نظر تجاری موفق بود که منتقدان در کشورهای مختلف آن را ستایش کردند. هم منتقدان سختگیر فرانسوی آن را ستودند هم منتقدان آمریکایی که معمولا با فیلمها سر سازگاری ندارند. آن چیزی که فیلم میلر را شگفتانگیز میکرد اجرایی به شدت متبحرانه، بود، ساختار کاملا در خدمت قصه بود و فیلم بافت منسجم و کاملا طراحیشدهای داشت. در ضمن حاوی معانی بود که میشد سرشان کلی بحث کرد. اصولا مدمکسها از اول این اندازه بزرگ و باشکوه نبودند؛ این فیلم را جرج میلر درست زمانی ساخت که میخواست یک فیلم آخرالزمانی ارزان بسازد و از دنیای تازه حرف بزند. روزنامهی گاردین در گزارشی که به مناسبت چهلمین سالگرد ساخت فیلم اول مدمکس منتشر کرده به یک نکتهی جالب پرداخته است؛ ماجرا به زمانی برمیگردد که کشورهای مسلمان فروش نفت را به آمریکا و کشورهای غربی متوقف کردند چون آنها حامی اسرائیل بودند و اسرائیل آن روزها مثل همیشه به شکل وحشیانهای به مناطق مختلف فلسطین حمله کرده بود. کمبود منابع سوختی باعث افزایش قیمت و حتی تغییر سیاستورزی این کشورها شد. اما میلر را به این فکر انداخت که کمبود منبع، سوخت، آب و … تا چه اندازه میتواند جهان را تحت تأثیر قرار دهد. قصهی «مدمکس» و آوارگی او در دل بیابانها که یکجور ناکجاآباد بود از همینجا شکل گرفت.
نسخهی سیاهوسفید
آنها که فیلم «مدمکس: جادهی خشم» را دوست دارند شاید ندانند که در چهلمین سال ساخت «مدمکس» جرج میلر دست به یک کار عجیب زد؛ او نسخهی سیاهسفید فیلم را روانهی بازار کرد. دلیل این کار هم به گذشته برمیگشت؛ میلر از اول فکر میکرد که مدمکس باید فیلمی سیاهوسفید باشد. او قبلتر به ساخت یک نسخهی کارتونی از فیلم هم فکر کرده بود اما در نهایت، برای رضایت استودیوها و تأمین بودجه، پذیرفت تا رنگ را به آن اضافه کند. ولی بعد از پایان اکران فیلم، او نسخهی مدنظرش را با حذف رنگها و تغییر در کنتراست پخش کرد. این نسخه، فیلم را عجیبتر کرده و آن سرخوشی موجود را به نوعی جنون نزدیکتر کرده است. میلر «مدمکس» را نه برای نوجوانها که برای بزرگسالها ساخته بود و نسخهی سیاه ؤ سفید بیشتر مطلوب آنها خواهد بود.
برای تماشای فیلم تازه باید کمی صبر کنیم؛ ساخت «مدمکس» کار سادهای نیست و میلر مدام میگوید شاید دو سال طول بکشد. همهمان ناچاریم صبر کنیم.