سایت بدون -فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز سیاسی جهانی، در آخرین نوشته خود که هفته گذشته در نشریه فارن افیرز منتشر شد به تفسیر پیامدهای کرونا ویروس بر اقتصاد و سیاست جهان پرداخت. نویسنده کتاب «هویت: تقاضای کرامت و سیاست نفرت» در این مقاله که خطاب به رؤسای حکومت ها و دولتها نوشته بیان کرده است که ،« بحرانهای اصلی و مهم پیامدهای مهمی داشتند که معمولاً دیده نمیشدند. رکود بزرگ، انزوا گرایی، ملیگرایی، فاشیسم و جنگ جهانی دوم را راه انداخت – اما همچنین منجر به «نیودیل»، ظهور ایالات متحده بهعنوان یک ابر قدرت جهانی و در نهایت استعمارزدایی شد. حملات یازدهم سپتامبر باعث دو تهاجم شکست خورده امریکا، شکلهای تازهای از
افراط گرایی شد. بحران مالی سال ۲۰۰۸، موجی از پوپولیسم ضد نهادی را ایجاد کرد که رهبرانی را در سراسر جهان جایگزین کرد. تاریخ نگاران آینده تا حد زیادی اثرات پاندمیک کرونا ویروس را رهگیری خواهند کرد؛ چالشهایی در آینده خودشان را بروز خواهند داد.»
فوکویاما با اشاره به این نکته که،« تقریباً روشن است که چرا تا به الان برخی از کشورها در برخورد با بحران بهتر از دیگران عمل کردند و دلایلی هم وجود دارد که فکر کنیم این روند هم ادامه خواهد یافت. این دیگر به نوع رژیم ربطی ندارد. برخی از دموکراسیها خوب عمل کردند اما برخی دموکراسیها خیرو همین موضوع برای حکومتهای استبدادی هم صدق میکند. عواملی که مسئول واکنشهای موفقیتآمیز پاندمیک هستند ظرفیت، اعتماد اجتماعی و رهبری را از خود نشان دادهاند. کشورهایی که تمامی این سه عامل را – دستگاههای دولتی صالح، دولتی که شهروندان به آن اعتماد دارند و گوش فرا میدهند و رهبران مؤثر – دارند، به طور چشمگیر عمل کردند و آسیبها را محدود کردند. کشورهایی که حکومتهای ناکارآمد، جامعه دو قطبی شده یا رهبری فقیر دارند خیلی بد عمل کردند و شهروندان و اقتصادشان را رها و آسیب پذیر کردند.»
در مقاله این استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد آمده است که، «هر چقدر بیشتر درباره کووید۱۹ یاد میگیریم، بیماری ای که کرونا ویروس تازه مسبب آن شده است، بیشتر به نظر میآید که بحران طولانیتر خواهد شد، که به جای چند فصل چندین سال طول خواهد کشید. به نظر میآید ویروس کمتر ازآنچه ترسیده میشد باعث مرگ و میر شود اما خیلی مسری است و غالباً بدون علامت منتقل میشود. ابولا خیلی مرگ آور است اما به سختی گیر میافتد؛ قربانیان پیش از آنکه بتوانند آن را به دیگری منتقل کنند، سریع میمیرند. کووید۱۹، ضد این است که به معنای آن است که مردم آن را آنطور که باید جدی نمیگیرند و به همین خاطر ادامه دارد و ادامه خواهد داشت و در سراسر جهان گسترش مییابد و باعث مرگ و میرهای وسیع خواهد شد. دیگر مهم نیست که کشورها بتوانند اعلام پیروزی بر بیماری بکنند؛ بلکه در عوض اقتصادها همراه با موجهای آهسته و پی در پی عفونت به آهستگی و آزمایشی باز میشوند. امید برای بهبود V شکل اقتصاد به طور خوشبینانهای وسعت گرفته است. در حالی که به احتمال خیلی زیاد یک شکل L خواهد داشت که دنباله بلندی خواهد داشت و به سمت بالا انحنا خواهد یافت یا مجموعهای از Wها را خواهد داشت.»
او مینویسد: «از لحاظ اقتصادی یک بحران طولانی به معنای ورشکستگی بیشتر اقتصاد و سرمایهگذاری نکردن برای صنایعی مانند فروشگاههای بزرگ خرید، فروشگاههای زنجیرهای خرده فروشی و مسافرت خواهد بود. ده ها سال بود که در اقتصاد ایالات متحده مرتبههای تمرکز بازار بهطور پیوسته رو به بالا بود و پاندمیک این روند را به جلوتر هل داد. فقط بنگاههای بزرگ با منابع فراوان مالی قادر خواهند بود که از این طوفان رهایی یابند و غولهای فناوری همچنانکه تراکنشهای دیجیتالی اهمیت بسزایی پیدا میکنند، اکثر منافع را از آن خود خواهند کرد.»
درباره پیامدهای سیاسی کرونا، فوکویاما چنین نظر میدهد که، «پیامدهای سیاسی آن میتواند حتی قابل توجهتر باشد. جمعیت میتواند برای مدت کوتاهی، نه همیشه، کنشهای قهرمانانه ایثارگری را نشان دهد. یک اپیدمی طولانی مدت که همراه با از دست دادن شغل، رکود دامنه دار و بار بدهی سنگین باشد بدون شک تنشهایی را ایجاد خواهد کرد که به یک واکنش شدید سیاسی منجر خواهد شد – اما علیه چه کسی هنوز معلوم نیست.» فوکویاما درباره رفتار امریکا در خصوص کرونا این چنین مینویسد: «ایالات متحده بسیار بد این واکنشها را سر همبندی کرد و دیده میشود که اعتبارش به طور وحشتناکی دارد سقوط میکند.شیفت توزیع جهانی قدرت به سمت شرق ادامه خواهد یافت زیرا آسیای شرقی بهتر از اروپا و ایالات متحده وضعیت را مدیریت کردند. حتی با آنکه پاندمیک ابتدا در چین ریشه انداخت و پکن هم از همان ابتدا آن را مخفی نگه داشت و گذاشت تا گسترش یابد اما چین از بحران حداقل در یک دوره نسبی بهرهاش را برد. دیگر دولتها هم در وهله اول خیلی ضعیف عمل کردند و سعی کردند که آن را مخفی نگه دارند که پیامدهای بسیار مرگباری برای شهروندان شان در پی داشت. اما حداقل پکن قادر شد که کنترل اوضاع را دوباره بهدست گیرد و به چالش بعدی برود و اقتصادش را بسرعت و پایدار به حالت اول برگرداند. اما در مقابل ایالات متحده بسیار بد این واکنشها را سر همبندی کرد و دیده میشود که اعتبارش به طور وحشتناکی دارد سقوط میکند.امریکا ظرفیتهای ایالتی بالقوهای دارد و در بحرانهای اپیدمیولوژیک قبلی رکوردهای چشمگیری از خود بر جای گذاشت اما در بحران فعلی جامعه بشدت دو قطبی شده و رهبر بیکفایت مانع از آن شد که حکومت بهطور مؤثر عمل کند. رئیس جمهوری بهجای آنکه وحدت را ارتقا بخشد، افتراق را شعله ور کرد، توزیع کمکها را سیاسی کرد و مسئولیت تصمیمهای کلیدی را بر عهده فرمانداران گذاشت و به جای آنکه نهادهای بینالمللی را تقویت کند به آنها حمله کرد و مشوق مخالفتها علیه آنها در زمینه بهداشت جهانی شد. جهان میتواند از طریق تلویزیون ببیند و در یک مقایسه شفاف از سرعت عمل چین متحیر شود.»
فوکویاما در بخش دیگری از مقالهاش این چنین نتیجهگیری میکند که، «پاندمیک طی سالهایی که خواهد آمد میتواند منجر به سقوط نسبی ایالات متحده، ادامه اضمحلال نظم بینالمللی لیبرال و ظهور فاشیسم در سراسر جهان شود.همچنین این امر میتواند منجر به تولد مجدد دموکراسی لیبرال شود، سیستمی که در بسیاری از زمانها باعث بدبینی گیجکنندهای شده بود که قدرت باورنکردنی مقاومت و تجدیدپذیری را از خود نشان میدهد. عناصر هر دو دیدگاه در مکانهای مختلف ظهور خواهند کرد. متأسفانه تا زمانی که روندهای فعلی به طور چشمگیری تغییر نکنند، پیشبینی عمومی تیره و تار است.»
ترجمه: منصور بیطرف