آشنایی با کتاب‌هایی که می‌گویند چه شده کمتر تمرکز داریم و کمتر کتاب می‌خوانیم اینترنت چه بلایی سرمان می‌آورد؟ شاید دارید این صفحات از روزنامه را در گوشی تلفن همراه یا رایانه‌تان می‌خوانید و احتمالا تا چند ثانیه دیگر نوتیفیکیشن یکی از پیام‌رسان‌ها صدا می‌کند و شما از این صفحه‌ها به یک دنیای دیگر پرت می‌شوید؛ یک احتمال دیگر هم وجود دارد که همین چند سطر حوصله شما را سر برده باشد. یک سؤال؛ آیا حس نمی‌کنید در ایام قدیم بیشتر طول می‌کشید حوصله‌تان سر برود و خیلی قدیم‌تر نهایت کاری که می‌کردید این بود که دوباره روزنامه را ورق بزنید، آن زمان هیچ گوشی‌ای در دسترس نبود تا بتوانید بلافاصله بعد از این‌که حوصله‌تان سررفت به سراغش بروید و نوتیف‌هایتان را چک کنید. از صفحات روزنامه که بگذریم ما در وب هم این روز‌ها رفتار مشابه با روزنامه خواندن داریم، نهایت فرصتی که به وب‌سایت‌ها و صفحات وب می‌دهیم تا توجه ما را جلب کند دارد به زیر پنج ثانیه می‌رسد و انگار مدام عجله داریم؛ عجله برای چه؟ عجله برای رسیدن به کجا؟ از این نگرانیم که عمرمان تلف شود؟! اما مگر غیر از این است که همین حالا بخش عمده‌ای از وقت ما در رسانه‌های اجتماعی تلف می‌شود؟! پس به‌دنبال چه هستیم؟ چه شده که این‌قدر در زندگی عجله داریم؟ چرا یک آن به خود می‌آییم و می‌بینیم ساعت‌هاست در دنیای پست‌ها، استوری‌ها و توییت‌ها مسخ شده‌ایم. یکی از عذاب‌ وجدان‌های ما در این دوران این است که کتاب‌های نخوانده زیادی داریم، از این ناراحتیم که هر چه می‌دویم، هرقدر که تلاش می‌کنیم باز هم نه از تعداد کتاب‌هایی که باید بخوانیم کم می‌شود نه تمرکز لازم را برای کتابخوانی داریم. قصد ما این است سه کتاب را به شما معرفی کنیم که در مرحله اول می‌گویند چه شد ما این‌گونه شدیم و راهکار‌هایی را هم برای بازیافتن حوصله و تمرکز ما ارائه می‌کنند!  

 با مغز خودمان چه کرده‌ایم؟


همان‌طور که گفتیم افرادی که بتوانند با حداکثر تمرکز مطالعه کنند خیلی کم شده‌اند؛ آنهایی که خیلی کتابخوان هستند و کتاب‌های بسیاری را می‌خوانند و همیشه به آنها به خاطر کتابخوانی‌شان غبطه می‌خورید خیلی معدود هستند؛ در واقعیت اکثریت مثل شما هستند. اما این‌که چه شد ما این شدیم، موضوعی است که کتاب کم‌عمق‌های اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟ به بررسی آن می‌پردازد.نیکولاس کار با این کتاب که جزو نامزد‌های جایزه پولیتزر هم بوده بسیار علمی به این پرداخته که چه شد ما انسان‌های کم‌عمقی شدیم. از خواندن متن‌های بلند فرار می‌کنیم و سایت‌های اینترنتی هم با تکنیک‌هایی که در انتشار مطالب در وب با استفاده از تجربه کاربران و آزمون و خطا به دست آورده‌اند هر روز بیشتر به آتش کم‌عمقی ما فوت می‌کنند. اطلاعات بسیاری در این کتاب با مدرک ارائه شده‌است که از ویژگی کتاب‌های نیکولاس کار است. او کتابش را با نقل قول نظریه دهکده جهانی مارشال مک لوهان و کهکشان‌های ارتباطی او شروع می‌کند و به ما یادآوری می‌کند مک لوهان سال‌ها پیش با این نظریه‌ها نوید چنین روز‌هایی را داده بود.
امیر سپهرام، مترجم این کتاب که توسط نشر مازیار منتشر شده‌است در رابطه با شیوه کار نیکلاس کار در این کتاب گفته‌است: «کتاب حاضر، کاری است بسیار ارزشمند و نتیجه تحقیقی گسترده و میان‌رشته‌ای در باب تاثیر فناوری اطلاعات، به‌ویژه اینترنت و دیگر فناوری‌های وابسته بر ساختار و شیوه تفکر بشر و در نتیجه شیوه مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران. نویسنده در بخش‌های مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوری‌های فکری، نقش موتورهای جست‌وجوی وبی و به‌خصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط می‌پردازد تا بتواند دلیل و نحوه تاثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی‌حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی‌تر از گذشته مطالعه می‌کنند و با این که حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس‌شان است، کم‌عمق‌تر شده‌اند.»

 بیا عمیق‌تر شویم!

https://nashrenovin.ir/wp-content/uploads/2016/06/%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D9%85%DB%8C%D9%82-330-452.jpg


کَل نوپرت یا اسمی که در ایران ترجمه شده‌است: «کارل نیوپورت»، نویسنده‌ای دانشگاهی است که دقیقا همان لذتی را نصیبتان می‌کند که کتاب‌های فلسفی آلن دوباتن به شما می‌دهد؛ نیوپورت از اساس در کتاب «کار عمیق» فقط در رابطه با کتابخوانی صحبت نمی‌کند و حتی به دنبال این هم نیست که به ما بفهماند ما کم‌عمق شده‌ایم؛ چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. او به دنبال آن است راهکاری ارائه دهد که ما عمیق‌تر شویم و از کم‌عمقی بیرون بیاییم.او مثال‌های فراوانی درباره روش‌های افراد نامی و موفق در رشته‌های مختلف در رابطه با حفظ تمرکز می‌آورد و در نهایت به ارائه راهکار‌هایی می‌پردازد که این راهکار‌ها می‌توانند زندگی و کار ما را عمیق‌تر کنند. نیوپورت با این مسائل در پی آن است که یک مفهوم اساسی را به ما یادآوری کند که تمام کسانی که در طول تاریخ جریان‌ساز، تاریخ‌ساز و موفق بوده‌اند یک ویژگی مشترک داشته‌اند و آن کار عمیق بوده‌است. نیوپورت تقریبا مخالف ۱۰۰ درصدی  شبکه‌های اجتماعی است و اعتقاد دارد این رسانه‌ها یکی از اصلی‌ترین زمینه‌های کم‌عمق شدن ما هستند. او سوالاتی اساسی دارد، که یک‌بار دیگر از خودمان بپرسیم شبکه‌های اجتماعی چه آورده‌ای برای ما داشته‌، چه چیزی به زندگی ما اضافه کرده‌ و چه چیزی از زندگی ما کم کرده‌اند؟ در نظر داشته باشید که بعد از خواندن این کتاب خیلی احتمالش زیاد است که حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی خود را ببندید! یکی از جالب‌ترین انتقاداتی که نیوپورت به محیط‌های کار جدید دارد آن است که او اعتقاد دارد ما باید به اتاق‌های کاری شخصی و جدا از هم برگردیم و فضای کاری مسطح یا به قول فرهنگی‌ها Flat یکی از اصلی‌ترین مواردی است که باعث می‌شود ما کم‌عمق شویم و تمرکز کاری‌مان را از دست بدهیم. او به سیلیکون ولی و فیس‌بوک هم می‌تازد و اعتقاد دارد آنها با ترویج فضای کار مسطح اشتباهات بزرگی را مرتکب شده‌اند. «کار‌عمیق» کال نیوپورت، در مجله‌ وال‌استریت ژورنال در بخش کسب‌وکار جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده‌است. همچنین در ژانویه ۲۰۱۶ پرفروش‌ترین کتاب حوزه‌ کسب‌وکار در آمازون شد.

خواندن در عصر حواس‌پرتی


«خواندن در عصر حواس‌پرتی» کتابی از انتشارات ترجمان است که با دو کتاب دیگر تفاوت ماهیتی دارد. دو کتاب قبلی خیلی مستقیم به اینترنت، دنیای دیجیتال و کم‌شدن تمرکز ما در آنها اشاره داشتند اما این کتاب بیش از آن‌که به علل حواس‌پرتی ما در اعصار جدید بپردازد و راهکار‌های مستقیم بدهد فقط به دنبال آن است که به ما بگوید مراقب باشیم تا در عصر حواس‌پرتی، لذت خواندن کتاب را از دست ندهیم. نویسنده کتاب آلن جیکوبز که یک پژوهشگر ادبیات انگلیسی، منتقد ادبی و استاد دانشگاه است در این کتاب به مقوله مطالعه و کتاب خواندن کاملا حسی و هوسی نظر داشته و اعتقاد دارد ما در گذشته با لذت بیشتری کتاب می‌خواندیم، در کتاب‌ها غرق می‌شدیم و آنها را حس می‌کردیم اما در این عصر این لذت دارد از ما گرفته می‌شود و ما هم متوجه این بی‌حواسی شده‌ایم اما روزبه‌روز هم در حال غرق‌شدن در اقیانوس کم‌حواسی هستیم که با تلفن همراه، شبکه‌های اجتماعی و… به اوج خود رسیده‌اند. جیکوبز معتقد است که اگر می‌خواهیم حواس‌پرتی‌ها را کنار بگذاریم و دوباره بخوانیم و لذت ببریم لازم است حتما چیزی را بخوانیم که هوس می‌کنیم. تمام کتاب‌های راهنمای کتاب خواندن و فهرست‌های کتابخوانی را به دنبال آن هستند نوعی از کتابخوانی را که «فاخر» می‌نامند به ما عرضه کنند در صورتی که اهداف افراد برای خواندن کتاب متفاوت است و چیزی که در این کتاب‌ها هیچ‌وقت به آنها توجه نمی‌شود این است که می‌توان از مطالعه برای آنچه به آن سرگرمی می‌گویند نیز استفاده کرد. خواندن در عصر حواس‌پرتی کتابی است که می‌خواهد لذت دوباره کتاب خواندن، غرق‌شدن در دنیای کتاب‌ها و حس و حال واقعی کتاب خواندن را به ما یادآور شود اما این را هم یادآور می‌شود که اگر به ورطه کتاب‌خواندن برای این‌که فقط خوانده باشیم هم بیفتیم «۱۰۰۱ کتابی که پیش از مردن باید بخوانید» راهنمای بی‌نقصی است برای آنها که نمی‌خواهند بخوانند، اما می‌خواهند خوانده‌باشند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *