پسری که رقیبش را در دوئل کشته بود از ترس کرونا مرد

سایت بدون – پسر جوان که به اتهام قتل رقیب عشقی خود در یک دوئل خیابانی دستگیر و به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شده بود از ترس ابتلا به کرونا ماده ضدعفونی‌کننده خورد و جان باخت.
این پسر جوان قرار بود صبح دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به همراه همدستش محاکمه شود اما قضات با گزارش مأموران زندان دریافتند وی جان باخته است.
بدین ترتیب همدست این پسر پای میز محاکمه ایستاد و درباره علت مرگ دوستش به قضات گفت: وقتی کرونا شیوع پیدا کرد به همه متهمانی که در کانون اصلاح و تربیت بودند چند شیشه مواد ضد عفونی‌کننده دادند. مأموران خیلی به ما تأکید کردند که این مواد خوراکی نیست و خطر دارد و فقط باید دست‌ها و وسایل شخصی خود را با آن ضدعفونی کنیم. اما دوستم ساتیار – متهم – خیلی از کرونا می‌ترسید و مدام وحشت داشت که مبتلا نشود به همین خاطر به توصیه‌ها توجهی نکرد و مواد ضدعفونی‌کننده‌ای را که به او داده بودند نوشید. چون الکل داشت فکر می‌کرد که ویروس‌ها را در بدنش می‌کشد و بدنش مقاوم می‌شود اما مسموم شد و به‌ کما رفت بعد از چند روز هم جانش را از دست داد.
پسر جوان در ادامه گفت: همان موقع یکی دیگر از بچه‌های کانون نیز از این مواد نوشید که البته زنده ماند ولی چشمانش کور شد.
پس از این توضیحات، قضات از وی خواستند تا در مورد حادثه قتل توضیح دهد. سینا که منکر ارتکاب قتل بود، گفت: آبان ماه دو سال قبل در یکی از خیابان‌های جنوب شهر با آرش درگیر شدیم. البته من با آرش اختلافی نداشتم روز حادثه ساتیار به‌دنبال من آمد و در حالی که خیلی عصبانی و ناراحت بود گفت دوست دخترش به‌ نام سارا به او خیانت کرده است. ساتیار گفت که خیلی اتفاقی سارا و آرش را در خیابان با هم دیده است و وقتی جلو رفته و به او اعتراض کرده متوجه شده سارا به وی خیانت کرده و با آرش هم دوست شده است. همان موقع ساتیار از روی عصبانیت یک سیلی به گوش سارا زده و بعد هم با آرش درگیر شده بود که با وساطت اطرافیان جدایشان کرده بودند. اما وقتی پیش من آمد خیلی عصبانی بود و می‌گفت باید انتقام بگیرد.
من هم وقتی ماجرا را شنیدم به او گفتم همراهش می‌روم تا آرش را ادب کنیم. بعد به سراغ آرش رفتیم او با دوستانش بود که به محض دیدن ما درگیری شروع شد آنها با چوب و چاقو ما را زخمی کردند. من و ساتیار هم چاقو داشتیم من دو ضربه به دست آرش زدم اما ضربات کشنده نبود ولی ساتیار با چاقو به سینه و پهلوی آرش زد و او نقش بر زمین شد.
متهم گفت: وقتی ما را بازداشت کردند ساتیار از من خواست یکی از ضربات را گردن بگیرم و گفت این‌طوری جرممان کم می‌شود او خیلی به من فشار می‌آورد به همین خاطر هم من قبول کردم. اما واقعیت این است که هر دو ضربه را ساتیار زد. وقتی فرار کردیم چند روز بعد متوجه شدیم آرش به قتل رسیده است. سینا که مدام اتهام قتل عمدی آرش را رد می‌کرد، گفت: من این اتهام را قبول ندارم چون ضربات کشنده چاقو را من نزدم.متهم درباره اعتراف قبلی خود در پرونده گفت: من اوایل دستگیری به خاطر حرف‌های ساتیار به قتل اعتراف کردم اما الان می‌گویم که من قاتل نیستم.
در ادامه جلسه مادر آرش که داغدار مرگ پسرش بود در حالی که برای متهمان درخواست قصاص داشت، گفت: من از خون پسرم نمی‌گذرم با اینکه یکی از متهمان در کانون جان باخته است اما اگر این پسر هم در مرگ فرزند من مقصر باشد باید اعدام شود چون داغ جوان غیرقابل تحمل است. بنابراین گذشت نمی‌کنم و درخواست قصاص دارم.
اظهارات دوستان مقتول
بعد از گفته‌های متهم ردیف اول پرونده دو متهم دیگر که از دوستان مقتول بودند و در درگیری شرکت داشتند در جایگاه قرار گرفتند و گفتند: ما دیدیم که ساتیار و سینا هردو ضربات را وارد کردند اما اینکه کدامشان ضربات کشنده را زده است نمی‌دانیم. وقتی که دفعه اول آرش و ساتیار با هم درگیر شدند ما آنها را جدا کردیم، سارا هم فرار کرد و دعوا تمام شد. اما ساتیار هنوز عصبانی بود وقتی برگشت به ما حمله کرد و برای اینکه از خودمان دفاع کنیم ما هم مقابله کردیم. اما چاقو نداشتیم و فقط با دست می‌توانستیم جلو ضربات را بگیریم.
بدین ترتیب بعد از بیان آخرین دفاع از سوی متهمان، وکلا و همچنین دریافت نظر مشورتی مشاور که در دادگاه حضور داشت، قضات شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیم‌گیری برای سه متهم وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «لحافی را برای شپشی دور نمی‌اندازند»

سایت بدون – ضرب‌المثل “لحافی را برای شپشی دور نمی‌اندازند” به مفهوم اهمیت‌دادن به اولویت‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *