سایت بدون – مشتهای گرهکرده جواد نکونام، حسین کعبی که در هوا معلق است و از گردن او آویزان، سجده شکر بازیکنان فولاد، اندوه تراکتوریها، دور افتخار در ورزشگاه شیک اما خالی از تماشاگر و… قابهای خوزستانی به یادگار مانده از لیگ نوزدهم هستند. پیروزی یک بر فصل در نبرد برای سهمیه دقیقاً همان چیزی است که در طول فصل از تیم جواد نکونام دیدیم؛ تیمی باثبات، درخشان در خط دفاع و خسیس در گلزنی! آنها اگر در یکی دو برهه کمی بازیکنان گلزنتری داشتند یا حاشیهها را دور میکردند احتمالاً میتوانستند از استقلال سبقت بگیرند، همانطور که در خانه آبیها را تسلیم کردند. بعد از جدایی افشین قطبی که با فولاد فوتبال زیبایی به نمایش گذاشت، جواد نکونام از نساجی جدا شد و به اهواز آمد؛ از شمال به جنوب؛ از شرجی به شرجی. بعضیها میگویند او تنها ایرانی است که از روی دست کارلوس کیروش مشق نوشته است؛ بازی دفاعی هوشمندانه و انتظار برای زدن نیش نهایی. به سبک کیروش کنار زمین راه میرود، فریاد میزند، با داورها بحث میکند و در نهایت پیروز مبارزه است. این روحیه تسلیمناپذیری ستودنی است. او چنان از تیمش دفاع میکند که مردی از خانوادهاش. اعتراضهایش گاه غیرضروری است، زیادی به داور میپیچد و همین باعث میشود آدم یاد رگههایی از علی دایی بیفتد که تیمش چه پیروز میشد و چه شکست میخورد باز یقه داور را میگرفت. او پس از کسب سهمیه به «خائنان» حمله کرد؛ به آنها که تیم را تنها گذاشتند و همه تلاششان را برای زمین زدن فولاد و خودش به خرج دادند اما روسیاهی به زغال ماند. بعد از پیروزی و موفقیت این کریخواندنها هم لذت دارد و هم برداشتن بار رنجی است که امثال نکونام روی دوش کشیدند. نقدهای بیرحمانه، مداخلهها و «غیربومی گفتن»ها که در فوتبال خوزستان معمولاً هر مربی را از پا میاندازد. جایی که همه عاشق فوتبال هستند، مربیگری سختترین کار دنیاست. اغراق نیست اگر بگوییم تحلیل فوتبال شغل دوم خوزستانیهاست! فولاد بعد از شش فصل به آسیا رفت. بخش بزرگی از این موفقیت را مدیون سعید آذری هستند؛ مردی که نشان داد تمام ظرفیتهای فوتبال ایران را میشناسد. یک وزنهبردار قدیمی که هر وزنهای را در لیگ با موفقیت برداشته است. کادر فنی پیرامون نکونام (کعبی، هاشمینسب، حمیدرضا رجبی، نادر غبیشاوی، محمد منتظری و محمد علوی) او را تنها نگذاشتند. بعضی از این نامها برای ایجاد حاشیه در فوتبال یک کشور کفایت میکنند اما نکونام و آذری بهخوبی از ظرفیتهای مثبت آنها استفاده کردند تا پنجشنبهشب در رختکن با مشتهای گرهکرده رو به دوربین این موفقیت را جشن بگیرند. نکونام هم به سبک محمود فکری حتماً در پس ذهنش به نشستن روی نیمکت استقلال تهران فکر میکند؛ جایی که هواداران حتی برای آن حضور کوتاه با غرور نامش را روی سکوها «جواد لالیگایی» فریاد میزدند؛ جوابی به پرسپولیسیها که به ستارههای بوندسلیگاییشان مینازند. این البته آغاز کار برای نکونام جوان است. او در این فوتبال روزهای تلخ و شیرین دیگری را تجربه خواهد کرد. در یک فوتبال الاکلنگی که هیچکس همیشه با مشت گرهکرده آن بالا نمیایستد اما تا اطلاع ثانوی حق دارد از این موفقیت لذت ببرد. در لیگی که تیمهایی با بازیکنان و مربیان میلیاردی شکست خوردند، سرمربی جوان فولاد با بازیکنان جوانترش روی سکوی سوم ایستادند؛ نوش جانشان.
احسان محمدی/ ایران ورزشی