سایت بدون – باور و اعلام قطعی این نکته که هر گونه امید برای اهالی فوتبال جهت فتح انتخابات پیش رو امری بیهوده و یک چیز سرابگونه است، قدری تلخ مینماید اما این یک حقیقت مسلم است که چرخههای جاری و حاکم بر فدراسیون طی سالهای اخیر بهرغم استعفای تاج و کنار بودن ظاهری کفاشیان همچنان برقرار است و احتمال این که یکی از نمایندگان همان جریان همیشگی برنده انتخابات باشد بسیار زیاد است و حتی اگر چنین نشود، فرد پیروز کسی خواهد بود که برخی سران ورزش انگشت روی نامش گذاشته و او را برای تثبیت شرایط مورد نظر مناسبتر تشخیص داده باشند
سایت بدون – طی تمامی سالهای طولانی که فوتبالیستهای مشهور ایران قادر به شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون نبودند، پیوسته این پرسش منطقی شنیده میشد که اگر این استخوان خرد کردههای ورزش زمام امور را در دست نگیرند، پس چه کسی این کار را انجام بدهد. عصر طولانی علی کفاشیان و سپس مهدی تاج محصول پاسخ مبهم سؤال فوق بود و در سالهای اخیر که قوانین مندرآوردی دیگری مانند داشتن ۱۰ سال سابقه مدیریت و جمع کردن امضای حمایتی از حداقل ۱۰ عضو مجمع فدراسیون ضمیمه قواعد عجیب و غریب قبلی شد، ستارگان تیم ملی متوجه شدند که شاید بختی برای فتح هر انتخاباتی در هر جای جهان داشته باشند، اما برای رئیس شدن در فوتبال کشور خودشان بهکلی بدون اقبالاند.
چشمک به ستارهها
با اعمال تغییراتی طی هفتههای اخیر در شروط فوق، بهنظر میرسد که برای اولین بار طی دو دهه اخیر پست ریاست فدراسیون دیگر در تیول همان دوستان قبلی و آشنایان همیشگی نباشد که البته مهدی محمدبنی، محمدرضا ساکت و حیدر بهاروند را هم در بر میگیرند. برداشته شدن اصل «پیشینه مدیریت» و کمرنگ شدن امضاهای اعضای مجمع که نتیجه فشار فیفا روی ایران برای مستقلتر و منطقیتر شدن روند انتخابات فدراسیون فوتبال کشورمان بوده، حالا بسان چشمکی به تمامی بازیکنان برجسته سالهای اخیر فوتبال ایران است تا اگر توان و داعیهای دارند (که البته دارند) پای در میدان رقابت بگذارند و برای اولینبار از دوره محمد دادکان به بعد کاری کنند که یک فوتبالی و یک اهل این رشته سکاندار محبوبترین ورزش جهان در ایران شود. پیش از دادکان نیز شاهد ریاست فوتبالیهایی مثل ناصر نوآموز و داریوش مصطفوی در فدراسیون بودیم و در سالهای نخست پس از انقلاب هم امثال بهروز صحابه پاسی مدتی به قدرت رسیده بودند اما به آرامی چربش افرادی آغاز شد که یا به کلی غیر ورزشی بودند (نمونه: صفیزاده و صفایی فراهانی) یا اگر بودند به رشته دیگری تعلق داشتند (نمونه: علی کفاشیان که دوومیدانیکار بود) و اگر هم فوتبالی بودند، بهتر از آنها زیاد داشیتم که به حقشان نرسیدند (نمونه: مهدی تاج) حتی همین امروز هم که راه حضور کاپیتانها و سایر مردان ممتاز فوتبال ایران در انتخابات فدراسیون فوتبال هموار و این کار میسر شده،
بهنظر میرسد که این راه چنان سنگلاخی است که امید ستارههای حقیقی فوتبال ما برای فتح این انتخابات و رئیس شدن امیدی واهی است و کار از نقاط دیگر چنان عیب دارد که نمیتوان به مقصود و هدف رسید. اگر فرمولها را بشناسید در مجمعی حدوداً ۷۲ نفره که در صورت جلب آرای موافق رؤسای ۳۱ هیأت استانی میتوان کار را تمام کرد و به ریاست فدراسیون رسید، این قسمت از روند انتخاب چنان حساس و کلیدی است که اگر فکری برای آن نکنید، کلاهتان پس معرکه است و آرزوی رئیس شدنتان پرپر خواهد شد. درست است که سایر آرا منجمله رأی صنف ورزشکاران، داوران و مربیان هم بیاهمیت نیست و در مجمع فدراسیون به قشرهای متعددی و تکآرای آنها بها داده میشود، اما اگر مکانیسم و فرمولهای این کار را به درستی بشناسید و ساز و کارهای انتخابات را به دقت لحاظ کنید، با عبور از تک رأیها- چه مثبت و چه منفی- و تکیه بر آرای قشرهای «پر رأیتر» و بخصوص هیأتهای استانها، بارتان را خواهید بست. به واقع انتخابات فدراسیونهای ورزشی ما در دو دهه اخیر که بحث مجمع فدراسیونها باب شد و تأکید بر عدم دخالت سایر شئون و قسمتهای جامعه و به ویژه اهرمهای سیاسی و نظرات دولتی در انتخابات مطرح گشت،
بیش از هر زمانی به سمت «انتصابی» بودن رفته و فقط بهصورت ظاهر «انتخابی» بوده است. امروز اگر علی کریمی جادوگر سابق فوتبال آسیا هم برای انتخابات فدراسیون به میدان آید (که اتفاقاً صحبت آن در میان است) یا هر عضو زبده سالهای اخیر تیم ملی کاندیدای ریاست فدراسیون شود یا چهره فوتبالی دیگری که خارج از چرخه فدراسیون فعلی باشد دست به ثبتنام بزند، شانس پیروزیاش چندان زیاد نخواهد بود زیرا «دوستان» قدیمی فدراسیون نشین هنوز عنان کارها را در دست دارند و خط و خطوط لازم را میدهند و باز میتوانند کارها و سمتوسوی آرا را به جانبی سوق بدهند که یکی از خودشان زمامدار شود. در این لحظه مشخص نیست که ثبتنام کنندگان قطعی و نهایی دقیقاً چهکسانی هستند اما چون باب مراوده سران ۲۰ سال اخیر فدراسیون با مراکز استانها و هیأتهای فوتبال شهرستانها همچنان مفتوح و باز است بار دیگر میتوان آرایی را جمعآوری و فراهم کرد که تجدید پیروزی آنها را موجب شود و هر یک از ستارههای به حق و اهلی درجه اول این ورزش را که اشتباه کرده و پای در روند انتخابات گذاشته باشد، ناکام ساخت.
تلخ اما واقعی
باور و اعلام قطعی این نکته که هر گونه امید برای اهالی فوتبال جهت فتح انتخابات پیش رو امری بیهوده و یک چیز سرابگونه است، قدری تلخ مینماید اما این یک حقیقت مسلم است که چرخههای جاری و حاکم بر فدراسیون طی سالهای اخیر بهرغم استعفای تاج و کنار بودن ظاهری کفاشیان همچنان برقرار است و احتمال این که یکی از نمایندگان همان جریان همیشگی برنده انتخابات باشد بسیار زیاد است و حتی اگر چنین نشود، فرد پیروز کسی خواهد بود که برخی سران ورزش انگشت روی نامش گذاشته و او را برای تثبیت شرایط مورد نظر مناسبتر تشخیص داده باشند. تحت هر یک از وضعیتهای فوق ریاست باز به فوتبالیها و اهالی درجه اول آن که بسیار محقتر از سایرین هم هستند، نخواهد رسید و باز مردی مسئول خواهد شد که با این رشته نزیسته و آن را هرگز دغدغه اول و حتی آخر خود ندانسته باشد اما چون ادامه دهنده روالی است که فدراسیون نشینان یا بعضی مدیران ورزش میانگارند، بر هر یک از ستارهها سایهای خواهد انداخت که فقط محصول آرای برخاسته از شرایط و الزامهای زمان است. پس تا اطلاع ثانوی همچنان فراموش کنید ریاست امثال مهدویکیاها و هاشمیانها و نکونامها و البته داییها را بر ورزش که همواره به آنها میبالیده اما ناخواسته آنها را پس میزده و چارهای جز آن هم نداشته است.