شلیک مرموز به مرد موتور فروش

سایت بدون – همزمان با شلیک مرموز به مرد جوانی در خیابان، بازپرس جنایی دستور تحقیقات تخصصی از شاگرد و شریک مقتول را صادر کرد.
ساعت ۱۱ شب سه‌شنبه ۲۳ دی ساکنان محله‌ای در منطقه نارمک به‌دنبال صدای تیراندازی از خانه‌هایشان بیرون آمدند. آنها با رساندن خود به خیابان با بدن نیمه‌جان پسر جوانی مواجه شدند که تیر خورده و بی‌هوش بود.
بلافاصله آنها با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که مأموران امداد به محل رسیدند، پسر ۳۵ ساله تسلیم مرگ شده بود. به‌دنبال مرگ پسر جوان موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام و دقایقی بعد تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شد.
هویت مقتول
در بررسی‌های اولیه متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که پسر جوان با شلیک یک گلوله به سرش کشته شده است. در بازرسی بدنی از مقتول مدرکی که هویت او را برملا کند به‌دست نیامد. تنها یک گوشی تلفن همراه در کنار جسد افتاده بود که به نظر می‌رسید متعلق به مقتول است.
در حالی که کارآگاهان پلیس در حال بررسی صحنه قتل بودند، تلفنی که در کنار مقتول قرار داشت به صدا درآمد و یکی از مأموران آن را پاسخ داد. فردی که پشت خط تلفن بود خودش را شاگرد مقتول معرفی کرد. با اطلاعاتی که وی در اختیار تیم تحقیق قرار داد هویت مقتول به‌دست آمد و مشخص شد که کامبیز، صاحب مغازه موتورسیکلت فروشی است و خانواده کامبیز نیز شناسایی شدند.
به دستور بازپرس ساسان غلامی، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین بازپرس جنایی دستور تحقیق از شاگرد وی به‌نام امیر را صادر کرد. امیر در تحقیقات گفت: مدتی است که به‌عنوان شاگرد در مغازه کامبیز کار می‌کنم. فقط چند وقت پیش حدود دو میلیون تومان از شریک مقتول به‌نام حامد قرض گرفتم و از او خواستم در این رابطه حرفی به کامبیز نزند. به غیر از این موضوع چیزی نبود که کامبیز از آن بی‌خبر باشد.
او ادامه داد: شب حادثه، کامبیز به من زنگ زد و گفت دلش گرفته و از من خواست تا به ملاقاتش بروم و همدیگر را ببینیم. من هم موافقت کردم و به دیدن کامبیز رفتم. او برایم درددل کرد و گفت که پدرش مریض است و به‌خاطر مشکلاتی که دارد حالش خوب نیست. کمی او را دلداری دادم. تقریباً یک ساعت قبل از این حادثه کامبیز را ترک کردم. به خانه که آمدم حامد و دو نفر از دوستان کامبیز با من تماس گرفتند و گفتند که هرچه با کامبیز تماس می‌گیرند تلفنش را جواب نمی‌دهد و نگرانش شده‌اند. بعد از من خواستند که به کامبیز بگویم به آنها تلفن بزند. به‌دنبال این تماس‌ها من هم نگران او شدم و با تلفن همراهش تماس گرفتم که مأمور پلیس جواب داد.
در ادامه بررسی‌ها به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، مأموران به سراغ حامد رفتند. شریک مقتول در تحقیقات گفت: من و کامبیز سال‌ها باهم کار کردیم و هیچ اختلافی هم نداشتیم. از اتفاقی هم که برای او رخ داده واقعاً ناراحت شدم و نمی‌دانم چه کسی به او تیراندازی کرده است.
باتوجه به اینکه شاگرد و شریک مقتول، هر دو از مظنونان این پرونده هستند، بازپرس جنایی دستور تحقیقات تخصصی از آنها را صادر کرد. همچنین به دستور بازپرس پرونده تحقیقات از خانواده مقتول و بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه و شناسایی عامل یا عاملان جنایت ادامه دارد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *