سایت بدون -این اختلال روانی که تحت عنوان «خودبیمار پنداری» شناخته میشود، نه تنها برای بیمار و اطرافیان او، بلکه برای جامعه و نظام سلامت نیز تبعات نامطلوبی دارد، چراکه این افراد مدام درحال انجام آزمایشهای غیرضروری و صرف هزینههای گزاف برای مراجعات پزشکی هستند
هر روز صبح به محض اینکه از خواب بیدار میشود جلوی آینه میایستد و به دقت بدن خود را بررسی میکند. با پیداکردن کوچکترین التهاب پوستی، قرمزی چشم، زخم، درد و علامتی از بیماری در هر نقطه از بدنش، همه ترسها و نگرانیهای دنیا به دلش میریزد؛ ترس از اینکه نکند به بیماری خطرناک و لاعلاجی مبتلا شده باشد…
کم نیستند افرادی که باوجود برخورداری از سلامت جسمانی، شب و روز خود را با چنین افکار بیمارگونهای طی میکنند. این اختلال روانی که تحت عنوان «خودبیمارپنداری» شناخته میشود، نهتنها برای بیمار و اطرافیان او، بلکه برای جامعه و نظام سلامت نیز تبعات نامطلوبی در پی دارد، چرا که این افراد مدام در حال انجام آزمایشهای غیرضروری و صرف هزینههای گزاف برای مراجعات پزشکی هستند.
در «سلامت روان» این هفته دکتر همایون امینی، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با «سلامت» عوامل، علائم و راههای درمان این بیماری را تشریح کرده است.
: «خودبیمارپنداری» چیست و چه علائمی دارد؟
خودبیمارپنداری، خودبیمارانگاری یا هایپوکندریازیس نوعی اختلال روانشناختی است که باعث میشود فرد علائم جسمانی مختلفی را تجربه و آنها را نشانه یک بیماری جدی یا خطرناک تلقی کند؛ برای مثال ممکن است دچار سردرد شود و آن را به وجود تومور مغزی نسبت دهد یا سوزش معده و یبوست پیدا کند و بترسد که به سرطان معده مبتلا شده باشد. این افراد معمولا به دنبال نگرانی از بیماری به پزشک مراجعه و از او درخواست بررسیهای بیشتری مثل آزمایش یا عکسبرداری میکنند، اما در صورتی که نتیجه معاینهها یا آزمایشها طبیعی باشد، باز هم قانع نمیشوند یا تنها برای مدت کوتاهی قانع میشوند و بعد دوباره این فکر سراغشان میآید که نکند پزشک یا آزمایشگاه اشتباه کرده است، بنابراین مجدد به همان پزشک یا متخصص دیگری مراجعه میکنند و این اتفاق بارها و بارها تکرار میشود.
: شیوع این بیماری در جامعه چقدر است؟
حدود ۱۰ درصد مردم درجاتی از
«اضطراب سلامت» را نشان میدهند. برخی مطالعهها نیز شیوع اختلال «خودبیمارپنداری» را بین بیماران حدود ۵ درصد گزارش کردهاند.
: «خودبیمارپنداری» بر اثر چه عواملی ایجاد میشود؟
علت اصلی این بیماری ناشناخته اما فرضیاتی در مورد آن مطرح است. طبق یکی از این فرضیات، بیمار در ادراک طبیعی برخی قسمتهای بدن مشکل دارد و به دنبال آن حسهایی را بهصورت تشدیدیافته درک میکند. استمرار این حالت باعث میشود آنها را به علامتی از بیماری تعبیر کند. گاهی نیز ناخودآگاه شخص، خود را مستحق بیماری میداند چون رفتار ناشایست یا خطایی انجام داده و به دنبال آن احساس میکند دچار بیماری شده تا مجازات شود. فرضیه دیگر این است که برخی افراد، در گذشته زمانی که بیمار بودهاند تجارب خوشایندی از توجه اطرافیان و مراقبتهای آنها داشتهاند. این تجربه بعدها بهطور غیرمستقیم باعث میشود احساس بیمار بودن سراغ فرد بیاید تا دوباره چنین توجهی را به خود جلب کند. گاهی هم افکار «خودبیمارپنداری» علامتی از یک بیماری دیگر مثل اختلال وسواس یا سایر اختلالات اضطرابی و روانپریشی است، نه یک بیماری جداگانه.
: آیا این بیماری با شغل فرد یا رفتار اطرافیان و خانواده او در ارتباط است؟ برای مثال درس خواندن در رشته پزشکی، مرگ اطرافیان بر اثر بیماری یا سابقه وجود بیماری در خانواده و … میتوانند زمینهساز بروز «خودبیمارپنداری» باشند؟
ارتباط برخی عوامل با این بیماری در تعدادی از مطالعهها نشان داده شده است؛ از جمله اینکه اگر در بستگان نزدیک، «خودبیمارپنداری» وجود داشته باشد فرد در خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری قرار دارد. یکی دیگر از عوامل خطرساز، مرگ اخیر بستگان یا دوستان بر اثر بیماری است. استرس حاصل از این واقعه باعث میشود فرد با مشاهده علائم جسمانی نگران شود که او هم دچار بیماری مشابهی شده باشد. تجربه بیماریهای جدی یا مزمن در دوران کودکی نیز افراد را مستعد ابتلا به «خودبیمارپنداری» میکند. وجود بیماریهای روانپزشکی دیگر مثل اختلال افسردگی یا وسواس هم افراد را در خطر بیشتری برای بروز این بیماری قرار میدهد، اما در مورد شغل ارتباط قوی و ثابتشدهای با «خودبیمارپنداری» مشاهده نکردهام.
: چگونه میتوان مرز بین بیماری واقعی و «خودبیمارپنداری» را تشخیص داد؟
در بیماری واقعی، پزشک در شرح حال یا معاینه جسمی و آزمایشهای مربوطه به نکته یا یافتهای دست مییابد که بیماری را تایید میکند اما در «خودبیمارپنداری» به جز احساس بیمار هیچ نکتهای در معاینه یا یافتهای در آزمایشها پیدا نمیشود.
: این بیماری چه عواقب و پیامدهایی برای فرد، اطرافیان او، جامعه و کشور دارد؟
مهمترین تاثیر منفی «خودبیمارپنداری» این است که به شدت کیفیت زندگی فرد را پایین میآورد چون اغلب اوقات او را درگیر نگرانی ذهنی، مراجعه به پزشک و انجام آزمایشهای مختلف میکند. این نگرانی مداوم میتواند باعث اضطراب، تنش و همچنین افسردگی در درازمدت شود. علاوه براینها، نگرانی به خانواده و اطرافیان هم منتقل میشود. از طرفی، هزینههایی که بیمار برای مراجعههای پزشکی و آزمایشهای غیرضروری پرداخت میکند هم برای خود او و خانواده و هم برای نظام سلامت از نظر اقتصادی بسیار سنگین خواهد بود.
: راه درمان چیست؟
درمان «خودبیمارپنداری» نسبتا دشوار است. شاید سختترین قسمت این باشد که فرد تا سالها نمیپذیرد که بیماری جسمی ندارد و مشکلش نوعی اختلال روانشناختی است، بنابراین حاضر نمیشود برای درمان به روانپزشک مراجعه کند بلکه زمانی به فکر مراجعه روانپزشکی میافتد که بیماریاش مزمن شده و دیگر نمیتواند اضطراب یا افسردگی حاصل از آن را تحمل کند. در این زمینه اگر مشکل فقط «خودبیمارپنداری» باشد و هیچ اختلال روانپزشکی دیگری وجود نداشته باشد، درمان اولیه «رواندرمانی» است، اما اگر فرد همزمان با «خودبیمارپنداری» از اختلالات دیگر نیز رنج ببرد معمولا کنار رواندرمانی، درمان دارویی هم لازم میشود. به طور کلی، مدت زمان درمان این بیماری طولانی است و حداقل ۱ تا ۵ سال طول میکشد.
: آیا ممکن است این رفتار بر اطرافیان بیمار نیز تاثیر بگذارد و به آنها انتقال پیدا کند؟
«خودبیمارپنداری» در بستگان نزدیک این بیماران شایعتر است اما اینکه چنین شیوعی حاصل یادگیری است یا انتقال آسیبپذیری ژنتیک یا هر دو، نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد.
: رفتار و برخورد اطرافیان و خانواده با این بیماران باید چگونه باشد؟
خانواده و اطرافیان از یک طرف باید شرایط بیمار را درک کنند و متوجه باشند گرچه بیماری جسمی ندارد اما این مساله بدین معنا نیست که درد و رنجش واقعی نیست یا خیالی و تلقینی است بلکه درد این بیماران واقعی است اما منشاء عصبی و روانی دارد نه جسمانی. از طرف دیگر، نباید مانند خود بیمار بیش از حد نگران شوند و او را تشویق به مراجعات مکرر پزشکی و انجام آزمایشات کنند بلکه ضمن همدردی و تایید درد و رنج بیمار باید او را به مشورت با روانپزشک ترغیب کنند.
دکتر ماهیار آذر
روانپزشک
عضو هیاتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی
مطلب پیشنهادی
چگونه یک رویاپرداز تسلیم ناپذیر باشیم؟
سایت بدون – شعار روز جهانی «رویا» این است که یک برنده همان رویاپردازی است …