سایت بدون – گرچه «شنای پروانه» نخستین فیلم بلند داستانی محمد کارت است اما نمیتوان او را فیلم اولی دانست. سابقه طولانی او در سینمای مستند و ساخت فیلمهای کوتاه و البته تجربههای کوتاهش در بازیگری، محمد کارت را بهعنوان یکی از با استعدادترین سینماگران نسل جدید پیش از این معرفی کرده بود و حالا با «شنای پروانه» این شناخت و سیر تکامل گامی به جلو برداشته است. ضمن اینکه «شنای پروانه» را میتوان ادامه سبک و سیاق فیلمسازی او در عرصه فیلم کوتاه و مستند دانست. او پیش از این در مستند «خون مردگی» به شکل واقع گرایانهای به سوژه و شخصیتهایی پرداخته بود که در «شنای پروانه» قصهشان را روایت میکند. آن مستند از مهمترین و بحث برانگیزترین فیلم های سال ۱۳۹۲ بود و به تعبیری از فیلمهای جریان ساز در حیطه مستندهای اجتماعی چند سال اخیر محسوب میشود. ضمن اینکه خود کارگردان هم تجربه زندگی در چنین بافت و ساخت جغرافیایی و فرهنگی را داشته و در واقع تجربه زیسته او هم پشتوانه معنوی فیلم است. فیلمی از زنی به نام پروانه (طناز طباطبایی) در حین شنا در استخر در فضای مجازی منتشر میشود. حالا هاشم (امیر آقایی) شوهر پروانه و برادرش حجت (جواد عزتی) بهدنبال انتقام گرفتن از کسی که این فیلم را منتشر کرده هستند، اما در پایان هم او و هم مخاطب با یک غافلگیری مواجه میشود که نه تنها تعلیقپذیری قصه را با شوک همراه میکند که نگاه و روایتی متفاوت از برخی مفاهیم مرتبط با موقعیت اخلاقی درام خلق میکند. در واقع در این روایت شاهد خوانشی جامعه شناختی- اخلاقی از بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی هستیم که در مناسبات لمپنیسم جلوه میکند. در اینجا نه با لات جوانمرد در فیلمفارسیها که با لاتهای ناجوانمردی مواجه میشویم که حتی مرام درون گروهی هم ندارند و به خودشان هم رحم نمیکنند. مصیب رفیق گرمابه و گلستان هاشم همان مسلکی را پیشه میکند که مرام هاشم بوده. هاشمی که حتی به برادر خودش هم رحم نکرده و چقدر پایانبندی درست فیلم این مفهوم و موقعیت را در میزانسنی معنادار صورتبندی میکند. پایانی با این میزانسن که جای هاشم برادر بزرگتر دور سفره خانوادگی خالی است که تأکیدی بر این مضمون است که خانواده خودش عنصر ناجور را حذف کرده و مجازات میکند.
«شنای پروانه» گرچه پر از خشم و هیاهو است اما در نهایت همه این عناصر و مؤلفهها در نفی و تقبیح خشونت به کار میرود. آنچه در درون مخاطب رخ میدهد حسی از نفرت و انزجار نسبت به ضدقهرمانهای قصه است که هدفی جز اثبات گنده لاتی خود ندارند. چنان که در اعتراف مصیب پیش حجت، آنها برای اول بودن در لاتی دست به هر کاری میزنند حتی خیانت به رفیق و خنجر از پشت زدن. آرمان آنها گنده لاتی است و فیلم تلاش میکند تا از طریق بازنمایی روانشناختی این احساسات شرورانه، نقبی به مخاطب بزند که مراقب گنده لات درون خود باشد. مراقب میل خشمگین و هیستریک به خودبرتری که در نهایت به سادیسم و حتی مازوخیسم منجر میشود، باشد. در پس این بازنماییهای روانشناسی البته باید ارجاعات جامعه شناختی فیلم را هم لحاظ کرد. از این حیث که درون مایه قصه همان چیزی است که در ضمیر ناخودآگاه جامعه در جریان است. خشم و عصبیت فروخفتهای که حالا بواسطه بحرانهای اجتماعی و اقتصادی سر باز کرده و اخلاق و شرافت و آرامش انسانی را میبلعد. شخصیتهایی که ما در «شنای پروانه» میبینیم شناسنامه دار هستند و هویت مشخصی دارند و تمام انحطاط و ابتذال آنها رو است اما گنده لاتهایی که در لایههای پنهان جامعه و در ساختارهای رانتی و مافیایی زیست میکنند هیولاهای هولناک تری هستند که آسیبهای اجتماعی و اخلاقی آنها مثل هاشم و مصیب شنای پروانه آشکار و هویدا نیست. فیلم از ریتم خوبی برخوردار است و مخاطب را از همان ابتدا با سکانس افتتاحیه خود با قصه و شخصیتهایش همراه میکند و در یک تعلیق جستوجوگرانه تا یک غافلگیری نهایی میبرد و با پایانی نشانه شناختی به تفکر و تأمل وامیدارد. به تفکری ضد خشونت و تلنگری که نسبت به هیولایی که در درون همه ما نهفته است و ممکن است در صورت عدم خویشتنداری بیدار شود و همه چیز را ببلعد. نمیتوان از «شنای پروانه» حرف زد و به بازی درخشان جواد عزتی اشاره نکرد. او بازیگری برای همه ژانرهاست. به همان اندازه که میتواند بخنداند میتواند بگریاند و حتی بترساند. او در نقش حجت، حجت را بر توانمندی بازیگری اش تمام میکند و در قصه از یک ضد قهرمان در گذشته به قهرمانی جستوجوگر در زمان حال میرسد.گویی سفری اودیسه وار را تجربه میکند و از ظلمات به روشنایی پل میزند. تماشای فیلم را از دست ندهید.
رضا صائمی /روزنامه ایران