سایت بدون – چنان خوشحالی کرد که گویا اولین گلش را برای پرتغال زده نه صد و پنجمین گل. این اشتیاق عریان چیزی است که به کریستیانو رونالدو استمرار بخشیده. پنالتی خوب او به تردیدهایی که به وجود آمده بود، پایان داد. گل دوم را هم زد تا تنها سه گل با رکورد علی دایی فاصله داشته باشد. او فرصت طلب و بیرحم است، مجارستان سزاوار بیشتر از این نتیجه بود اما رونالدو همینطوری است.
به رکوردهای او اضافه شد؛ بازی و گلزنی در پنجمین یورو؛ و این برایش ارزش زیادی دارد، هرچند چیزی نیست که دنبالش است. رکورد بیشترین گل ملی دایی را میخواهد به همراه یک قهرمانی دیگر در اروپا. زمانی رسیدنش به بزرگترین رکورد در این تورنمنت اجتنابناپذیر به نظر میرسید. حالا دربارهاش شک دارند با وجود اینکه در ۵ بازی آخر برای یووه ۴ گل زد تا قهرمان سابق را به سهمیه لیگ قهرمانان برساند.
او فصل را خیلی بهتر از فصل منتهی به یورو ۲۰۱۶ تمام کرد. افت یووه را به گردن او میانداختند. انگار او و نه آندره آ آنیلی و فابیو پاراتیچی باید حساب و کتابهای باشگاه را متعادل کنند تا جایی که قرارگرفتنش در صدر جدول گلزنان سری A را خیلیها متوجه نشدند.
اولین بار که شکل سوپرمن پیدا کرد، ۲۰۱۴ بود. خودش بعداً اعتراف کرد اصلاً نباید به جام جهانی میرفته. آنها که کار و تمرین او در تیم ملی را در برزیل دیدند، این را تأیید میکنند. خودش در مستند سال ۲۰۱۵ از زندگیاش گفت: «اما تیم به من احتیاج داشت».
این نقطه عطف بود. برای یورو ۲۰۱۶ رونالدو خیلی آمادهتر بود اما نه صددرصد؛ میدوید اما مثل وقت اضافه فینال لیگ قهرمانان مقابل اتلتیکومادرید در میلان. اگرچه پنالتی قهرمانی رئال مادرید را او زد اما فرناندو سانتوس که بعد از حذف از مرحله گروهی جام جهانی ۲۰۱۴ جای پائولو بنتو را گرفت، طرحی ریخت که او بیش از همه در تیم درگیر باشد اما تیم به او اتکا نکند. استفاده از سیستم ۲-۴-۴ با نانی پرانگیزه بار دویدن بسیار را از روی دوش رونالدو برداشت. نتیجه داد و پرتغال در فینال بدون او به خواستهاش رسید. امروز رونالدو برای پرتغال یک اسطوره است اما نه به شکل اساطیری. خیلیها البته بیرون از پرتغال به این فکر میکنند که تیم ملی این کشور باید در آیندهای نزدیک به نبود او عادت کند. او هنوز تعیینکننده است اما نه به تنهایی.
در نیمه اول این بازی هم پرتغال بارها سر خود را به دیوار سیمانی مجارها کوبید، احساس میشد واقعاً دوباره به او نیاز دارند. در بازی ملی شماره ۱۷۶ در بوداپست جوشان-هم دما و هم جو- کار آسانی نبود اما او مثل قبل باانگیزه بود. مجارستان در راه رسیدن به قهرمانی یورو ۲۰۱۶ برای پرتغال دردسر درست کرده بود. در آن بازی در لیون، تیم فرناندو سانتوس سه بار عقب افتاد و جبران کرد چون خطر حذف را بیخ گوشش حس میکرد خیلی بیشتر از نسیم صعود به عنوان تیم سوم. رونالدو با زدن دو گل مساوی در نیمه دوم نجاتشان داد.
گابور کرالی دروازهبان وقت مجارستان اخیراً در مصاحبهای گفت: «بعد از گل سوم ما، کریستیانو جانش را گذاشت. فهمیدم واقعاً عاشق فوتبال است و فقط نمیخواهد شوآف ماشین و آپارتمان و زندگی خوب بگذارد. سخت کار میکند و در آن یورو نشان داد چه روحیه و شخصیتی دارد.» آن استقامت و تداوم اینجا هم مورد نیاز بود. فرصتهایی به دست آمد اما از دست رفت.
چهار یوروی دیگر رونالدو هم پر از احساس بوده؛ از آن اشکهای سوزناک استادیو دا لوژ لیسبون بعد از شکست فینال ۲۰۰۴ برابر یونان گرفته تا شور و هیجان جام برداشتنش در سن دنی پنج سال قبل درست وقتی که احساس میشد مصدومیت بیوقت حسرت تلخی را تا ابد بر جانش بگذارد. در نیمه دوم بازی سهشنبه شب بازیکن دیگری شد مثل یک تماشاگر ناامید چون مجارستان جسارت پیدا کرد و تولید خط حمایت از رونالدو به صفر رسید. رافا سیلوا اما به کمک آمد. رونالدو مثل همیشه آماده دریافت بود. وقت خوردن که برسد نیازی ندارد دو بار به او تعارف کنند.
اندی براسل
منبع: گاردین