دختر معتاد به دست برادرش خفه شد

سایت بدون – پسر جوان که در اقدامی هولناک خواهرش را به قتل رسانده بود حدود ۱۰ ساعت پس از این جنایت به خاطر عذاب وجدان به کلانتری رفت و خود را تسلیم کرد.
ساعت ۱۰ شامگاه ۳۰ خرداد، مأموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل دختر جوانی در خانه‌اش خبر دادند.
بدنبال اعلام این خبر ، بازپرس محمد شفیعی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه در طبقه چهارم خانه شدند. با ورود به حمام خانه، آنها با جسد دختر جوانی مواجه شدند که آثار کبودی روی گردنش احتمال قتل بر اثر خفگی را قوت می‌بخشید اما کارآگاهان غیر از آن با آثار تزریق نیز روی دست دختر جوان به‌ نام نرگس رو به رو شدند. در ادامه متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کردند.
در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که از زمان مرگ حدود ۳ ساعت می‌گذرد و باتوجه به سالم بودن درهای ورودی احتمال جنایت از سوی فردی آشنا مطرح شد.
دوست مقتول در تحقیقات گفت: من با نرگس قرار داشتم، اما هرچه زنگ خانه‌اش را زدم کسی در را باز نکرد. تلفنش را هم جواب نمی‌داد نگرانش شده بودم. از همسایه‌ها سؤال کردم و آنها گفتند که خروج او را از خانه ندیده‌اند، در همین هنگام عموی نرگس هم آمد و او هم که از پاسخ ندادن‌های نرگس نگران شده بود، تصمیم گرفت با پلیس تماس بگیرد.
عموی نرگس نیز گفت: در خانه بودم که برادر نرگس با من تماس گرفت و گفت حال او خوب نیست و از من خواست به خواهرش سر بزنم؛ اما زمانی که خودم را به مقابل خانه‌شان رساندم کسی در را باز نکرد و از سویی دوست نرگس هم نگران او بود. همه این مسائل باعث شد که احتمال حادثه‌ای را برای او بدهیم.
جنایت خانوادگی
در ادامه تحقیقات مشخص شد که خانواده نرگس در شهرستان زندگی می‌کنند و او به همراه برادرش در تهران زندگی می‌کردند. از آنجایی که این دختر ۲۸ ساله با برادرش زندگی می‌کرد و از سویی او با عمویش تماس گرفته بود احتمال جنایت خانوادگی پررنگ شد.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت با پسر جوان تماس گرفتند و پس از صحبتی طولانی سرانجام وی به قتل خواهرش اعتراف کرد و ساعت ۵ صبح ۳۱ خرداد، نیما به کلانتری رفت و خود را معرفی کرد.
با اعتراف متهم جوان، تحقیقات از سوی بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت صورت گرفت و به دستور بازپرس جنایی پسر جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد.
گفت‌و‌گو با متهم
چرا خواهرت را کشتی؟
خواهرم کارمند یکی از بیمارستان‌های تهران بود اما مدتی بود که به خاطر ارتباط با دوستان ناباب معتاد شده و وضع خوبی نداشت. اعتیاد او را از پا درآورده و چهره‌اش بشدت تغییر کرده بود. نرگس دختر خوب و آرامی بود اما وسوسه‌های دوستانش باعث شد که او به این دام کشیده شود و من بشدت از این موضوع ناراحت بودم.
چرا کمکش نکردی ترک کند؟
چندین بار با او صحبت کردم اما حرف‌های من برای او اهمیتی نداشت. نرگس مواد تزریق می‌کرد و این موضوع برای من دردناک بود. واقعاً نمی‌دانستم برای نجات خواهرم چکار باید کنم.
شب حادثه چه اتفاقی رخ داد؟
ساعت ۷:۳۰ شب ۳۰ خرداد بود که نرگس به حمام رفت تا مواد تزریق کند از دیدن این صحنه به قدری عصبانی شدم که شروع به داد و فریاد کرده و دستم را روی دهانش گذاشتم. به خودم که آمدم متوجه شدم که او را به قتل رسانده‌ام.
بعد از جنایت چه کردی؟
از خانه بیرون آمدم و بعد از ساعتی به عمویم زنگ زدم اما به او نگفتم که نرگس را کشته ام، فقط گفتم حالش بد است. بعد هم در خیابان‌ها بی‌هدف راه می‌رفتم. تا اینکه پلیس با من تماس گرفت. از طرفی عذاب وجدان نیز داشتم. من نمی‌توانستم بدبختی و اعتیاد خواهرم را ببینم چون او را خیلی دوست داشتم. دلم نمی‌خواست خواهرم قربانی شود، پشیمانی و عذاب وجدان باعث شد که به کلانتری بروم و خودم را معرفی کنم.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *