سایت بدون – فرهاد مجیدی وعده داده بود که مهدی قایدی در استقلال میماند، با وجود این قابل انتظار بود که باشگاه توان مقاومت در برابر پیشنهادات خارجی را نداشته باشد و او لژیونر شود. در فوتبال حرفهای معمولاً منافع اقتصادی در نهایت بر اولویتهای فنی تقدم دارد و باشگاه برای برقراری تعادل مالی گاهی چارهای جز قربانی کردن رویاهای هواداران ندارد. این انتقال با در نظر گرفتن منافع این مهاجم ملیپوش هم اجتنابناپذیر بود. قایدی اولین بازیکن مستعدی نیست که از تیم محبوبش جدا میشود و این بخشی طبیعی از پروسه پیشرفت فنی یک بازیکن است و البته در الاهلی دستمزد خیلی بالاتری نسبت به استقلال دریافت خواهد کرد.
سؤال مهم درباره استقلال این است که آنها چگونه میتوانستند از این انتقال حداکثر بهره را ببرند و منافع مادی و فنیشان تأمین شود؟ با بررسی یک نمونه خارجی شاید رسیدن به پاسخ این سوال آسانتر شود. استراتژی باشگاهی مثل دورتموند در سالهای اخیر سرمایهگذاری روی استعدادهای جوان و فروش آنها به چند برابر قیمت بوده و از این طریق موفق شدهاند درآمد خوبی داشته باشند و البته همچنان در بوندسلیگا مدعی بمانند. دمبله، پولیشیچ و سانچو استعدادهای درجه یکی بودند که موفقیتشان تضمین شده بود و دورتموند با خرید، ارتقای سطح و در نهایت فروش آنها سود خیلی خوبی به دست آورد. نفر بعدی این لیست هالند است که مشتریان زیادی دارد و فروش او میتواند یکی از بزرگترین انتقالهای فوتبال در سالهای پیش رو باشد.
هرچند در سالهای گذشته بازیکنانی مثل مجید حسینی، صیادمنش و تیام از استقلال به باشگاههای خارجی منتقل شدند، ولی این انتقالات از الگوی مشخصی پیروی نمیکند و بیشتر نتیجه اتفاقات بوده است. قایدی هم میتوانست سرنوشت متفاوتی داشته باشد و پس از حضور استراماچونی بود که احیا شد و توانست به پدیده استقلال تبدیل شود.
برای اینکه استقلال بتواند از انتقال بازیکنان به لیگهای خارجی به یک درآمد ثابت برسد و به ماکت کوچکی از دورتموند تبدیل شود، نیاز به یک بخش استعدادیابی و برنامهریزی بلندمدت دارد که هیچکدام از این موارد موجود نیست و مدیریت باشگاه حتی برای کوتاهمدت هم دورنمای روشنی در ذهن ندارد.
مورد دوم در انتقال قایدی، بحث جایگزینی است. باشگاههایی که چنین بازیکن مستعدی دارند و میدانند که چارهای جز فروش او نیست، معمولاً گزینههایی برای جانشینی او در نظر میگیرند و بخشی از درآمد فروش را صرف خرید بازیکن مناسب میکنند. این تصمیم برای جلوگیری از افت کیفیت فنی تیم واجب است. استقلال زمان زیادی داشت بازیکنانی که سبکی شبیه قایدی دارند را زیر نظر بگیرد و با یکی از آنها به توافق برسد، ولی فعلاً خبری از این جانشینی نیست و قرار است آنها پس از فروش مهدی به دنبال گزینههای جدید باشند.
استقلال بابت فروش قایدی درآمد خوبی داشته، ولی به خاطر اشتباهات مدیریت باشگاه در سالهای اخیر مجبور است بخش زیادی از این پول را صرف پرداخت بدهیها کند و نمیتواند از آن برای ساختن تیم در فصل آینده استفاده کند. استقلال یکی از بزرگترین سرمایههایش را فروخته، ولی امید زیادی نیست که این پول صرف شکوفایی تیم شود و همین یکی از دلایل واکنش تند هواداران به این انتقال است.
اگر باشگاه مدیریت باثبات و توسعهگرایی داشت، انتقال قایدی میتوانست یک اتفاق مثبت باشد. درآمد این انتقال صرف تقویت تیم میشد و باشگاه برنامه دقیقی برای پیدا کردن قایدیهای بعدی داشت تا این مسیر ادامه پیدا کند، ولی برای استقلال با بحرانهای مختلفی که دارد فروش قایدی تنها یک تصمیم ناگزیر بود تا هزینههای روزمره تأمین شود. معلوم نیست استقلال کی دوباره بتواند پدیدهای مثل قایدی داشته باشد؛ بازیکنی که یکتنه سرنوشت بازیها را تعیین کند و مربی را در بازیهای سخت از مخمصه نجات بدهد. البته نباید فراموش کرد که استقلال با قایدی هم نتوانست قهرمان لیگ شود، چرا که در فصول اخیر تغییرات زیادی در کادر فنی و ترکیب اصلی داشت و هیچ وقت نتوانست تیمی بر پایه ویژگیهای این مهاجم سریع و تکنیکی بسازد. این هم نشانه دیگری است از این که مدیریت باشگاه راه استفاده از سرمایههایش را نمیداند و تا زمانی که این نگاه تغییر نکند، امیدی به استفاده از پتانسیل بالای چنین بازیکنانی نیست.
آرمن ساروخانیان/ایران ورزشی