سایت بدون – درخشش تازه وحید امیری این سؤال را پیش آورده که رشد معکوس این هافبک چپ پای تیم ملی تا کی میخواهد ادامه پیدا کند. بازیکن اسبق نفت تهران و مرد میانی فعلی تیم پرسپولیس فاصله چندانی تا ۳۴ ساله شدن ندارد اما بر خلاف ۹۵ درصد ورزشکاران که با افزایش سن نزول میکنند، او هرچه پیرتر میشود، بهتر میشود. او برای اولین بار در ۲۷ تا ۲۸ سالگی در تیم نفت به چشم خورد و کارلوس کیروش او را دعوت و تبدیل به یک ملیپوش کرد اما بهرغم تعریفهایی که از وی در سنین قبلی و تیمهای پیشیناش میشود، بالندگی واقعی امیری فقط در هفت هشت سال اخیر روی داده، حال آنکه مهدی قایدی از پانزده، شانزده سالگی در بوشهر درخشید و در ۱۷ سالگی استقلالی و در ۱۹ سالگی ملیپوش شد و نظایر این قضیه نشان میدهد پیشرفت و بلوغ فنی و کسب شهرت امیری کلاً دیرهنگام انجام پذیرفته و عجیب اینکه در مرز ۳۴ سالگی هم این روند ادامه دارد و رو به جلو میرود و خبری از توقف و پسگرد او نیست.
اگر او زودتر میآمد
سه گل تیم ملی فوتبال ایران را در دیدار اواسط هفته گذشته برابر سوریه در شهر امان پایتخت اردن ظاهراً (و واقعاً) سردار آزمون، احسان حاجیصفی و علی قلیزاده زدند اما واقعیت امر این است که لقب ستاره میدان سزاوار وحید امیری نشان داد که پاس گل اول را برای سردار فرستاد و ضربه پنالتیای را که توسط حاجیصفی تبدیل به گل دوم ما شد، باز امیری از خط دفاعی سوریه گرفت و چنان هوشیار و با حساب توپ زد که بلای جان سوریها در هر دو نیمه شد. او یک پاس گل عالی دیگر هم در نیمه دوم برای آزمون فرستاد اما مهاجم زنیت روسیه قدر آن را ندانست و توپ را هدر داد. این یکی از بهترین بازیهای امیری برای تیم ملی بود و حالا این سؤال بیشتر در ذهنها مینشیند که اگر او قدری زودتر ملیپوش میشد و یا در همین سالهای اخیر در نظامهای کاری کیروش و دراگان اسکوچیچ و بخصوص مربی پرتغالی بازیهای بیشتری به او میرسید، امیری اینک در کدام جایگاه قرار داشت و به چه چیزهای اضافهای رسیده بود.
به قیمت نابودی ترابی!
نگاه یحیی گلمحمدی به امیری چندان متفاوت با نگرش سرمربی کروات تیم ملی به وی نیست و در ماههای اخیر هر دوی آنها در تعیین ترکیبهای مورد نظرشان ابتدا امیری را در جای ثابتی در سمت چپ میدان تلقی و مستقر کرده و سپس سایر نفرات مورد نظر را برای این سمت بر اساس حضور امیری در دورادور او تعریف و اجرایی کردهاند. اهمیت کار امیری در تیم ملی بدین خاطر بسیار زیاد به نظر میرسد که او در خط طولی چپ زمین رقبای قوی و متعددی دارد که مشتمل بر میلاد محمدی، احسان حاجیصفی، امید نورافکن، علی قلیزاده و مهدی ترابی میشود. با این حال اسکوچیچ امیری را بر همه آنها ارجح شمرده و ابتدا او را در یکی از دو پست مدافع چپ نفوذی یا هافبک چپ تهاجمی (بال چپ) در پازل تاکتیکیاش جای داده و سپس از میان حاجیصفی، محمدی، قلیزاده و نورافکن دو نفر دیگر را در اطراف امیری در زمین کاشته است. اگر امیری در دفاع چپ گذاشته شده باشد، حاجیصفی یا نورافکن یک خط جلوتر در بال چپ مستقر شدهاند و علی قلیزاده هم در منتهیالیه لب خط طولی چپ و مثل گوش چپهای سابق عمل کرده است. اسکوچیچ حتی گاهی برای سبکتر کردن بار تراکم جناح چپ قلیزاده را به طور موقتی و مثلاً طی ۴۰ تا ۴۵ دقیقه در لب خط طولی راست مورد استفاده قرار داده ولی با باقی ماندن ترافیک نفرات در سمت چپ نباید از نیمکتنشینیهای مکرر ترابی در تیم ملی ناراحت شد زیرا به نظر میرسد هم به سبب تعدد نفرات خوب و هم به خاطر نوع بازیاش کمتر از سایرین به پازل تاکتیکی اسکوچیچ برای این منطقه میخورد و همخوانیاش با آن اندکتر است. ترابی البته به سبب همین مسأله و ناراحتی روحی ناشی از آن و دعوت شدنهای بیحاصلش به تیم ملی، در تیم پرسپولیس هم به وضوح افت کرده و چنان ناامید و بیروحیه شده که دیگر آن بازیکن قدر قدرت و سرنوشتساز قبلی نشان نمیدهد و آن هافبک پا به توپ و مانور کنندهای نیست که با تک گلهای متعدد ۳ امتیازیاش بهگونهای پرسپولیس را یک تنه قهرمان لیگ نوزدهم کرد و الگوهایی از همان دست را در قهرمانی سرخهای تهرانی در لیگ بیستم هم به تصویر کشید.
بهرهدهی بزرگ یک انتقال اضطراری
یحیی گلمحمدی هم فقط وقتی امیری را در دفاع چپ قرار داد که سعید آقایی بیمار و سپس مصدوم و علی شجاعی از دسترس خارج شد و رویکرد اجباری به امیری برای مدافع چپ کمی تا قسمتی نفوذی در دستور کار سرخها قرار گرفت اما امیری در همین فرآیند اضطراری و به عنوان مدافع چپ موقتی چنان خوب کار کرد که سرمربی قرمزهای تهرانی حتی پس از خوب شدن آقایی وی را سریعاً به پست قبلیاش باز نگرداند و با علی شجاعی هم برخوردی از همین دست داشت. گلمحمدی فقط سه چهار هفته بعد از مهیا شدن مجدد سایر گزینههای سمت چپ تیم رضایت داد که امیری به پست تخصصی و اصلیاش که بال چپ نفوذی است و با همکاری با مهدی ترابی برای رقبا به کرات خطرساز میشود برگردد و آقایی دوباره در دفاع چپ استقرار یابد ولی از هر فرصتی که حادث میشد، برای مستقر کردن دوباره امیری در دفاع چپ استقبال میکرد و اینک همچنین میکند زیرا میداند خلاقیت وی در کل طول سمت چپ میدان بیشتر از بقیه است و اگر او و ترابی در این سمت آزاد گذاشته شوند تا با همکاری غریزی و تصمیمگیریهای لحظهای خود پرسپولیس را به سمت جلو به حرکت درآورند، بهترین گلسازان برای این تیم خواهند بود و ترابی البته میتواند از این منطقه با بازیابی حس و شم قبلیاش همان گلزن سرنوشتساز قبلی هم جلوه کند.
قالی مرغوب
حس مشترک و علاقه واحد یحیی و دراگان نسبت به امیری محصول ویژگیهایی است که این هافبک فکور به طور ذاتی دارد و در اکثر روزها از آن به خوبی استفاده میکند. امیری البته روزهای بد و متوسط هم داشته اما در روز خوبش میتواند هم تیم ملی را گام به گام به سوی حضور در مرحله نهایی جامجهانی پیش براند و هم باز کننده گرههایی باشد که فرا روی پرسپولیس در سمت چپ میدان وجود دارد. اینچنین است که امثال عالیشاه و پهلوان هم در تیم پرسپولیس جا و ارزش خود را در سمت چپ میدان که البته در سطح بالایی است، کمی تا قسمتی از دست میدهند و امیری به مهره شماره یک تبدیل میشود. مردی که مثل قالیهای مرغوب هرچه بیشتر لگد میخورد، با کیفیتتر میشود!
ستاره بیحاشیه
ناگفته نگذاریم که این مرد لرستانی، فردی محجوب و کم حاشیه و با ادب است و تا به حال هیچ بحرانی را ایجاد نکرده و خاضع و خاشع مانده است و تا به حال خصوصیات بد اخلاقی از وی دیده نشده است. اواخر هفته پیش هم در بازگشت یوزها از امان وقتی آن همه تعریف و تمجید به سمت امیری روان شد، وی در مصاحبههایش تأکیدکرد که هیچ کار مهمی را انجام نداده و این فوتبال ما و لیگ آن است که مهرههایی خوب را میسازد و آنها را عصای دست تیم ملی میکند و افزود که اگر هم او این کارها را نمیکرد، سایر نفرات تیم بهتر از آن را انجام میدادند. اینها سبب میشود ستاره این روزهای تیم ملی کاملتر جلوه کند و فروتن بودنش هم درسی برای سایرین باشد.