معرفی فیلم/ وداع با آخرین آواز قو و ماهرشا علی

سایت بدون – ربات‌ها مدتی است که به‌صورت شخصیت‌های مهم فیلم‌های سینمایی درآمده‌اند و با گذشت زمان، می‌رود که به شخصیت‌های اصلی و محوری محصولات سینمایی و تلویزیونی تبدیل شوند. زمانی که استنلی کوبریک چند دهه قبل یک رایانه هوشیار را در رأس ماجراجویی‌های کالت کلاسیک و علمی ـــ تخیلی «اودیسه فضایی ۲۰۰۲» قرار داد، کمتر کسی تصورش را می‌کرد که هوش مصنوعی و موجودات و رایانه‌ای بتوانند این‌قدر راحت در کنار بازیگران محصولات تصویری، خودشان را به رخ تماشاگران بکشانند و حتی در دلشان هم جای بگیرند. اقدام تحسین برانگیز استیون اسپیلبرگ در «هوش‌مصنوعی» توانست توفانی از احساسات را در بین مردم عادی برانگیزد و زمینه پذیرش موجودات غیرانسانی در رأس ماجراجویی‌های محصولات هنری را بیشتر از گذشته فراهم کند. این روزها در کنار ربات‌های آهنی که یا یار و یاور شخصیت‌های اصلی هستند و به آنها کمک می‌کنند یا رو در رویشان قرار دارند، ربات‌هایی هم خودشان را در معرض دید و قضاوت تماشاگران قرار می‌دهند که چهره و روحیاتی انسانی دارند و نمی‌توان آنها را از موجودات واقعی تشخیص داد. درام علمی ـــ تخیلی و خانوادگی «وداع/ آخرین آواز قو» یکی از همین دسته محصولات تازه صنعت سینماست که یک شخصیت انسانی را در قالب یک ربات آهنی دارد و بازیگری معروف ایفای نقشش را به عهده داشته است. بنجامین کلیری، کارگردانی فیلم را به عهده داشته و ماهرشالا علی، بازیگر اصلی‌اش از تهیه‌کنندگان آن بوده است. در حقیقت، علاقه فراوان علی به داستان فیلم عامل و محرک اصلی تولید وداع بوده است. او که به‌شدت مایل بود این داستان روی پرده سینما تعریف شود، نقش شخصیت محوری داستان را هم برای خودش می‌خواست.
داستان فیلم در آینده‌ای نه‌چندان دور اتفاق می‌افتد و ماهرشالا علی را در قالب شخصیت کامرون ترنر دارد. کامرون مرد خانواده است و زندگی آرامی در کنار پاپی، همسرش (نائومی هریس) و پسر کوچکش دارد. زمانی که کامرون متوجه بیماری خطرناک و لاعلاج خود می‌شود، به دنبال درمانی برای آن است و نگران زندگی همسر و فرزندش بعد از مرگ است. اسکات، دکتر کامرون (گلن گلوز) راه‌حل سوم و عجیب‌وغریبی به او پیشنهاد می‌کند. این آلترناتیو که می‌تواند مانع غم و غصه و بی‌کسی خانواده کامرون شود، جایگزینی او با رباتی است که دقیق شبیه اوست. در این روش، کامرون بعد از بستری در بیمارستان تمام مشخصات روحی ، روانی و فکری خود را به همزاد و هم شکل خود منتقل می‌کند. این همزاد بعد از مرگ کامرون جای او را در خانواده‌اش می‌گیرد در حالی که هیچ‌کس از هویت واقعی همزاد اطلاعی ندارد. کامرون بعد از درگیری‌های درونی با خودش، پیشنهاد دکتر کلارک را می‌پذیرد. در حالی که کامرون همزاد وارد خانه و زندگی هم شکل واقعی‌اش شده، کامرون در بیمارستان با کیت (آکوافینا) زنی که قبل از او همین عمل جراحی را انجام داده، درباره پیامدهای اقدام خود صحبت و بحث می‌کند اما ورود کامرون ربات به زندگی واقعی، با چالش‌ها و مسائلی پیش‌بینی نشده همراه است که چالش اصلی داستان فیلم را به جلو می‌برد و به نتیجه‌ای غیرقابل تصور منتهی می‌شود.
سفر پر احساس و قدرتمند
ماهرشالا علی در گفت‌وگویی توضیح داد داستان وداع برایش حکم سفری پراحساس، قدرتمند و عاطفی به دنیای درون انسان‌ها بوده و می‌خواسته احساسات خودش را با عموم تماشاگران تقسیم کند. کلیری، کارگردان هم عقیده دارد وداع در این باره بحث می‌کند که آدمی و ذهن او تا کجا می‌تواند به جلو برود و دست به اقدامات عجیب و غریبی بزند که پیامدهایی پیش بینی نشده به همراه دارد. در عین حال، وداع داستان ایثارهایی است که آدم‌ها می‌توانند برای عزیزانی که دوست‌شان دارند، انجام دهند و این از خودگذشتگی تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد.
نگاه مثبت منتقدان
سایت روتن تومیتوز خبر از آن می‌دهد که حدود ۸۰درصد نقدهایی که روی فیلم نوشته شده، مثبت بوده و نگاه مهربانی به داستان و حال و هوای آن داشته‌اند. منتقد این سایت درباره فیلم چنین نوشته است: «داستان وداع به‌راحتی می‌تواند یک ملودرام اشک آور باشد و با احساسات بیننده‌اش بازی کند اما سازندگان فیلم مراقب بوده‌اند در این دام نیفتند و از بازی با احساسات تماشاگران خود اجتناب کنند. همین نکته مانع آن می‌شود که فیلم به یک ملودرام سطحی تبدیل شود. بازی خوب و یکدست علی در دو نقش کاملا متفاوت، باعث می‌شود ماجراهای غیرواقعی داستان قابل قبول به نظر برسد. او در قلب ماجرا قرار دارد و نشان می‌دهد بازیگری تواناست. خود داستان فیلم هم گونه علمی ـــ تخیلی را یک گام جلوتر برده و راه تازه‌ای را مقابل دیدگان دوستداران این‌گونه سینمایی قرار می‌دهد. فیلم‌های گونه علمی ـــ تخیلی معمولا گرایش بیشتری به اکشن ، ترس و دلهره دارند و در اینجا، اثری ارائه می‌شود که درام را در رأس ماجراهایش دارد. تلفیق درام و علمی ـــ تخیلی، نتیجه خوب و مقبولی به همراه داشته است.
شبکه اپل تی وی، تهیه‌کننده فیلم تمام صحنه‌های آن‌ را در ونکوور کانادا فیلمبرداری و در ۱۷دسامبر آن‌را روانه پلتفرم‌های اینترنتی کرد. مدیران اپل از استقبال بالای تماشاگران خانگی از این اثر نامتعارف خود می‌گوید در حالی که اطلاعی از رقم هزینه‌های تولید آن نیست. با این حال، محدودیت لوکیشن‌ها و تعداد اندک بازیگران حکایت از کم خرج بودن فیلم دارد. این در شرایطی است که این دو نکته، باعث نشده تا وداع حال و هوای کارهای تئاتری را پیدا کند و داستانش را به زبانی سینمایی تعریف کرده است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کف دست مو نداره»

سایت بدون – این ضرب‌المثل به طور غیرمستقیم به شرایطی اشاره دارد که فرد هیچ‌چیز …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *