شوخی شوخی همسرم را کشتم

مرد جوان که متهم است همسرش را با روسری خفه کرده است، در جلسه محاکمه مدعی شد در جریان یک شوخی باعث مرگ همسرش
شده بود.
سایت بدون – رسیدگی به این پرونده از صبح دهم آذر سال ۱۳۹۸ و با گزارش مرگ مشکوک زن جوانی در خانه‌اش در دستور کار پلیس قرار گرفت. وقتی مأموران در خانه مورد نظر حاضر شدند شوهر این زن در تحقیقات مدعی شد؛ امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم همسرم را صدا زدم اما پاسخی نشنیدم. سراغش رفتم و او را تکان دادم که فهمیدم مرده ‌است. نمی‌دانم چه بلایی سرش آمده است؛ به‌ همین دلیل از پلیس درخواست کمک کردم. همسرم سابقه بیماری داشت و احتمالا به‌همین دلیل فوت کرده ‌است.
 با بررسی خانه‌، جسد مهتاب ۳۲ ساله در اتاق‌خواب پیدا شد و برای تشخیص علت مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت. کارشناسان پزشکی قانونی بعد از معاینه جسد در گزارش خود علت مرگ او را فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کردند و پرونده وارد مرحله قتل عمدی شد.
 شوهر این زن به‌عنوان مظنون دستگیر و در بازجویی‌های ابتدایی مدعی شد از علت مرگ همسرش اطلاعی ندارد اما سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: من و مهتاب پنج سال قبل ازدواج کردیم که حاصل این ازدواج یک فرزند است. ابتدا زندگی خوبی داشتیم اما از چندی قبل اختلاف‌های ما شروع شد و هرازگاهی با هم درگیر می‌شدیم. شب حادثه نیز بعد از خوردن شام به اتاق ‌خواب رفتم تا استراحت کنم اما دوباره همسرم بحثی را شروع کرد و کار به درگیری کشید. عصبانی بودم و پارچه‌ای برداشتم و دور گلوی او پیچیدم و خفه‌اش کردم. تا صبح صبر کردم و بعد با پلیس تماس گرفتم.
با تکمیل تحقیقات در دادسرای جنایی تهران، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم به قتل چندی قبل در شعبه دوم به ریاست قاضی زالی پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه اولیای‌دم برای قاتل درخواست قصاص کردند.
متهم نیز وقتی در جایگاه قرار گرفت با طرح ادعای جدیدی گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم اما این اختلاف به‌صورتی نبود که بخواهم مرتکب قتل شوم. همه زوج‌ها در زندگی‌شان اختلاف و درگیری دارند که اختلاف و درگیری ما نیز مثل بقیه زوج‌ها بود. در تحقیقات اولیه به‌دلیل فشارهای بازجویی به قتل همسرم اقرار کردم اما حالا می‌خواهم حقیقت را بگویم. آن شب من و همسرم بعد از شام به اتاق ‌خواب رفتیم که همسرم با من شوخی کرد. حین شوخی یک پارچه دور گلویش پیچیدم و آن را کشیدم. یک‌دفعه حالش
بد شد. شوکه شده بودم. بلافاصله پارچه را باز کردم اما به‌دلیل این‌که مهتاب سابقه بیماری داشت خفه شده بود. تا صبح تحمل کردم و کنار او بودم و تصمیم گرفتم پلیس را در جریان بگذارم و به ‌همین دلیل با مأموران تماس گرفتم.
رئیس دادگاه: چرا از ابتدا این واقعیت را نگفتید؟
متهم به قتل: می‌دانستم کسی این موضوع را باور نمی‌کند.
پس‌از رسیدگی به این پرونده، قضات شعبه دوم دادگاه کیفری حکم به قصاص متهم دادند اما این رای در دیوان‌عالی کشور نقض و برای رسیدگی دوباره به همان شعبه ارجاع شد. به ‌این ‌ترتیب متهم به قتل برای دومین‌بار پای میز محاکمه ایستاد که در این جلسه اولیای‌دم دوباره درخواست قصاص را مطرح کردند.
 متهم نیز با رد اتهام قتل عمدی گفت: باور کنید قصد قتل همسرم را نداشتم. این حادثه در اثر یک شوخی رخ داد. راضی به مرگ مهتاب نبودم و حالا از اولیای‌دم درخواست گذشت دارم.
پس ‌از رسیدگی به این پرونده، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *