دکتر روانپزشک، قربانی خشم پسرش شد

 پسر دانشجو که به بیماری روحی و روانی مبتلا شده بود‌، پدرش را با بیش از ۴۵ ضربه چاقو کشت.
سایت بدون /، ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه صبح یکشنبه چهاردهم فروردین امسال‌، مردی با پلیس ۱۱۰ تهران تماس گرفت و از قتل دوست روانپزشک‌اش در خانه‌ای در غرب تهران خبر داد. ماموران کلانتری باغ‌فیض همراه بازپرس جنایی به محل جنایت در طبقه ۱۸ برجی در غرب تهران رفتند. جسد مرد ۵۶ ساله کنار کاناپه‌ای در اتاق نشیمن افتاده و چاقوی خون‌آلودی کنارش بود. بیش از ۴۵ ضربه چاقو به نقاط مختلف بدنش اصابت کرده و هفت ساعت از مرگش می‌گذشت. پسر ۲۲ ساله مقتول که عامل این جنایت بود در محل درگیری دستگیر شد. ماموران از همسایه‌ها تحقیق کردند که معلوم شد پدر و پسر افراد مهربان و آرامی بودند و جنایتی که رخ داده آنها را شوکه کرده است. متهم برای ادامه تحقیقات به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در تحقیقات اولیه مدعی شد؛ مشکلات روحی دارد و به‌دلیل کینه‌ای که از پدرش داشته‌، او را کشته است.  میثم حسین پور‌، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت: متهم به اتهام پدرکشی بازداشت شده و برای بررسی سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی می‌شود.

یک بیمار افسرده‌ام
 پسر ۲۲ ساله‌، دانشجوی مهندسی رشته صنایع است و هنوز در شوک قتل پدرش است. فرصتی شد تا گفت‌و‌گویی با او انجام دهیم که به تشریح انگیزه‌اش از قتل پرداخت.
 با پدرت اختلاف داشتی‌؟
۵-۴ سالی می‌شد و از او کینه داشتم.
 چه کینه‌ای‌؟
او رفتار مناسبی با مادرم نداشت و سرانجام از هم جدا شدند. پدرم را مقصر این جدایی می‌دانستم. محبت در زندگی‌مان نبود و در حسرت یک زندگی آرام بودم.  
 بعد از جدایی، تو با پدرت زندگی می‌کردی‌؟
پدرم آپارتمان بلوک مجاور را به من داد تا در آنجا زندگی کنم. در آن بلوک تنهایی زندگی می‌کردم و گاهی به پدر و مادرم سر می‌زدم.
 مشکلات روحی داری‌؟
بله. کینه از پدرم باعث شد افسرده شده و به ناراحتی روحی مبتلا شوم. سال گذشته‌، سه ماه در بیمارستان بستری شدم و هنوز دارو مصرف می‌کنم. در این مدت همیشه احساس نا‌امنی داشتم و چاقو همراه داشتم تا بلایی سرم نیاید.
 از شب جنایت بگو.
شب سیزده بدر به خانه پدرم رفتم. ساعت ۱۲، سر مسائل قدیمی دوباره دعوا کردیم. عصبانی شده و کنترلم را از دست دادم. او را با چاقویی که داشتم، زدم. خواست دفاع کند که این اجازه را به او ندادم. پشیمان شدم و شوکه بودم. فهمیدم بیش از ۴۵ ضربه چاقو به او زدم. یک ساعت بعد به مادرم زنگ زدم و با تماس او، دوست پدرم متوجه ماجرا شد و به خانه‌مان آمد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *