چرا باید سعدی بخوانیم؟/از گلستانش ورقی

سایت بدون – اردیبهشت ماه با یک نام بزرگ شروع می شود،​نامی که در ادبیات فارسی از هر راهی که بخواهیم برویم از او گریزی نیست .سعدی از آن دست ادیبانی است که عاشق چالش بوده و می خواسته خودش را در هر ورطه ای بیازماید.فرقی نمی کند که این خود آزمایی در عرصه نثر مسجع باشد و پند نامه ای با شیوایی یا شیوایی  یا حکایت نویسی منظوم و یا غزل عاشقانه سرودن ، سعدی از هر راهی که وارد شده ، از آن نمره عالی گرفته است . این استاد بی بدیل سخن هنوز هم می تواند مورد توجه  باشد ، هنوز هم می تواند نسل ها را مقهور و مبهوت ،​ظرافت و بلاغتی کند که چنان در هم آمیخته اند که انگار معنای والای هنر را معنی می بخشد . سعدی هم فرم را در درجه اعلی دارد و هم محتوی را … فرقی نمی کند که سلیقه شما چیست و از هنر چه می خواهید ، گلستان او آن قدر وسیع است که هر کسی می تواند از آن ورقی ببرد. اگر می پرسید چرا امروز باید سعدی خواند می پرسیم از خواندن دنبال چه می گردید؟

یکی از صفات و ویژگی‌های بارز آثار سعدی که بسیاری نیز به آن واقف‌اند آموزه‌های تربیتی آثار او است. سعدی در بسیاری از آثارش با زبانی ساده نکات اخلاقی و تربیتی را در قالب شعر و حکایات بیان کرده است. اصول اخلاقی در همه زمان‌ها ثابت و تغییرناپذیر است. برای مثال مروت، حقیقت دوستی، پرهیز از ریا، وفاداری، رعایت حقوق پدر و مادر و امثال این‌ها جزو اصول اخلاقی هستند که در همه جوامع بشری و اقوام اعمال ستوده و پسندیده‌ای محسوب می‌شوند. بخشی از نصایح سعدی به این مسایل ارتباط پیدا می‌کند و طبیعتا دغدغه و مساله مورد اعتنا و توجه در دوره ما بوده و خواهد بود.در گلستان و بوستان قسمت اعظم حکایت به این می پردازد که همین اصول ساده را جا بیاندازد. گلستان به نثر مسجع و فنی است و بوستان به زبان مثنوی …این حکایت ها آن قدر حالت سهل و ممتنع دارند که از کودکی تا بزرگسالی شیرینی خود را از دست نمی دهند. سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زوار اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.

سفاکان و سخاوتمندان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر، به پختگی دوران پیری پیوند می زد.سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر برای او تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد.

ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارت معنوی و دنیوی، انبوهی از روایات، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ سعدی آرمانشهرش را در قالب حکایات جذاب و شیرین که در پشت آن سال‌ها تفکر و تجربه و دانش خفته است تصویر می‌کند. او آنچه را دیده با دقت تجزیه و تحلیل کرده و در ضمیر خویش آن را پرورده است. در این آرمانشهر، عدالت مهم‌ترین رکن جامعه است و چنان‌که در ترتیب ابواب بوستان و حجم آنها مشاهده می‌شود باب عدالت، نخستین و حجیم‌ترین این ابواب است. عدالت در نظر سعدی- همچون دیگر حکما- نه یک فضیلت در کنار سایر فضایل بلکه برایند کمالات است و شاخصه اصلی یک جامعه آرمانی، گسترش عدالت درآن جامعه است.

در نگاه سعدی مجموع حرکت های آدمی باید به گونه ای باشد که انسان از خود نام نیکویی  برجای بگذارد و در آرمانشهر سعدی بالاترین جایگاه انسان این است که از او نامی به نکویی نبرند.هر چند که از نگاه او  جامعه‌عاری از خطا و لغزش نیست و سعدی توصیه می‌کند اگر از ساکنان این مدینه فاضله خطایی سر زند بدانند باب توبه همیشه باز است

از بعد آموزگاری شعر سعدی که بگذریم به عاشقانه های او می رسیم . غزلیات سعدی یکی از لطیف ترین عاشقانه ترین  های ادب فارسی و حتی جهان است . سعدی در غزل است بنیان جهان را بر عشق استوار می کند و معتقد است که عشق دلیل خلقت و اساس هستی است. این عشق، دیده‌ی ما را سیر و جان ما را سیراب می‌‌کند و چشم زیبایی‌بین به ما می‌دهد و باعث می‌شود که همه هستی را دوست داشته باشیم. دکتر اسلامی ندوشن در مورد عشق در نگاه سعدی می گوید:« سعدی در غزلیات به نوعی با عرفانی شهودی مواجه است. او از «عشق» به عنوان موهبتی الهی و ازلی دستمایه ‌ای می‌ سازد برای وصول به حق. «عشق» در غزلیات در جامه ی عشق زمینی و مجازی پوشانده می ‌شود. سعدی عشق مجازی را برای عبور از مراحل اولیه ی عرفان لازم می ‌داند و همه ی این عشق در پرتو جهان‌ بینی جمال ‌پرستانه ی سعدی شکل می‌ گیرد. عشق و زیبایی در غزلیات او رابطه ی تنگاتنگی دارد که سعدی با روحیه ی زیبایی‌ شناسانه و نظربازانه ‌اش از پیوند آن دو به حقیقت دست می ‌یابد.»

سعدی خواندن با آن زبانی که هنوز هم انگار زبان روزماست ، چرا نمی خواهد؟ بیشتر باید از آن کسانی که سعدی نمی خوانند، پرسید چرا سعدی نمی خوانید؟

افشین خماند

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مار از پونه بدش میاد، دم لونه اش سبز می‌شه»

سایت بدون – ضرب‌المثل «مار از پونه بدش می‌آید، دم لانه‌اش سبز می‌شود» یکی از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *