چرا از فیلم حسن فتحی درباره شمس و مولانا استقبال نشد/مستی نا تمام


سایت بدون  
– فیلم «مست عشق» به عنوان پنجمین ساخته حسن فتحی، پس از پشت سر گذاشتن حاشیه‌هایی بر سر مالکیت فیلم، بالاخره از اردیبهشت‌ماه امسال به نمایش درآمد و به یکی از آثار غافلگیرکننده گیشه تبدیل شد. در حالی که کمدی‌ها بر گیشه حکمرانی می‌کردند و در رتبه‌های بالایی جدول فروش قرار گرفته بودند، «مست عشق» از راه رسید و فعلا در مقایسه با دیگر فیلم‌های غیرکمدی، فروش قابل توجهی داشته است. ساخته فتحی فعلا با حدود ۵۸ میلیارد و ۶۰۰ میلیون فروش و یک میلیون و ۴۴ هزار مخاطب، کمدی «سال گربه» را جا گذاشته و رتبه دوم جدول فروش را از آن خود کرده. حضور چهره‌های پرطرفداری مانند شهاب حسینی و پارسا پیروزفر، نقش‌آفرینی بازیگران ترکیه‌ای مشهور مانند هانده ارچل در فیلم، روایتی از شاعران بزرگ مولانا و شمس تبریزی، برای کشاندن مخاطبان به سینماها کافی هستند، اما روایت فیلم و قصه آن تماشاگر را راضی نمی‌کند.

شمس و مولانا در حاشیه
«مست عشق» مشابه کتاب پرفروش «ملت عشق»، از دیدگاه شخصیت‌های دیگر و به واسطه آن‌ها، به شمس و مولانا می‌پردازد. بنابراین شخصیت اصلی ساخته فتحی، هیچ‌کدام از این دو شاعر نیستند. می‌توان گفت کاراکتر نظامی قصه به نام «اسکندر بیک» (ابراهیم چلیککول) شخصیت اصلی «مست عشق» است که تحت تاثیر شمس و مولانا و ارتباط آن‌ها تحولاتی در درونش رخ می‌دهد، در بخشی از فیلم نیز به قصه عشق او و کنیز خانوادگی‌شان پرداخته می‌شود. به این ترتیب شمس و مولانا در حاشیه قصه هستند و فیلم پرداخت کاملی از این دو شاعر و ارتباط خاص آن‌ها ندارد. فیلم به اندازه کافی برای آن ارتباط ویژه‌ای که میان شمس و مولانا به وجود می‌آید تا جایی که مولانا را مرید و پیرو شمس و او را از بسیاری تعلقات و آموخته‌هایش جدا می‌کند، زمینه‌چینی لازم را ندارد به همین دلیل رابطه آن‌ها ساخته نمی‌شود. شخصیت «اسکندر بیک» نیز وضعیت مشابهی دارد. تحول درونی او و زنده شدن عشق میان این شخصیت و «مریم»، توجیهی در قصه ندارد و ناگهانی اتفاق می‌افتد.

قصه نامنسجم و چندپاره
یکی از مهم‌ترین ضعف‌های «مست عشق» روایت آشفته و نامنسجم آن است. قصه شخصیت‌های مختلف قصه، به خوبی با ماجرای شمس و مولانا پیوند نخورده است، به طوری که انگار قصه‌هایی از شخصیت‌های مختلف در کنار یکدیگر چیده شده‌اند و یکی پس از دیگری روایت می‌شوند. شیوه روایت غیرخطی قصه و رفت‌‌وآمد مدام میان گذشته و حال نیز نه تنها به فیلم کمک نکرده، بلکه به این آشفتگی دامن می‌زند و جز سردرگم کردن مخاطب نتیجه‌ای ندارد. اگرچه   صداپیشگان برای دوبله فارسی صدای بازیگران ترکیه‌ای، به خوبی انتخاب شده‌اند و صدای بازیگران با شخصیت و چهره آن نامتناسب نیست، اما دوبله فارسی به وضوح هماهنگ نیست و این مسئله توی ذوق مخاطب می‌زند.

بازی‌هایی پایین‌تر از انتظارات
با توجه به سابقه شهاب حسینی و پارسا پیروزفر، همچنین توانایی حسن فتحی در بازی گرفتن از بازیگران آثارش، انتظارات از حسینی و پیروزفر در دو نقش مهم شمس تبریزی و مولانا بالا بود، اما هر دو بازیگر به طرز غافلگیرکننده‌ای عملکرد چشمگیر و حتی قابل قبولی ندارند. آن حس بی‌خیالی که در اعمال و رفتار شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی دیده می‌شود، درویش مسلک بودن این عارف و انزواطلبی او را تداعی نمی‌کند. بازی شهاب حسینی در سکانس‌هایی که خشم و خروش شمس تبریزی را نشان می‌دهد نیز اغراق‌شده است. در بازی پارسا پیروزفر نیز نکته ویژه و قابل توجهی به چشم نمی‌آید. همان‌طور که اشاره کردیم شخصیت دو عارف بزرگ به خوبی در قصه پرداخت نشده، بنابراین احتمالا عملکرد شهاب حسینی و پارسا پیروزفر نیز تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته است. حسام منظور نیز در نقش «حسام‌الدین چلبی» شاگرد مولانا، صرفا در فیلم حضور دارد، آن هم حضوری کوتاه و بی‌تاثیر در قصه.

موسیقی و فضاسازی خوب
گذشته از ضعف‌های مهم در روایت «مست عشق»، از دیالوگ‌های خوب و موسیقی متن گرم و تاثیرگذار آن ساخته آهنگ‌ساز ترکیه‌ای فاهیر آتاک اوغلو که با فضای فیلم هماهنگی دارد، می‌توان به عنوان نقطه قوت فیلم یاد کرد. طراحی صحنه و فضاسازی «مست عشق» نیز باورپذیر است. علیرضا قربانی هم که پس از انصراف همایون شجریان به این پروژه پیوست، جایگزین خوبی برای این هنرمند بوده و در قطعه «مست عشق» اجرایی با شکوه و شنیدنی داشته است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *