ضرب المثل ها

ریشه و داستان ضرب المثل « هم دزد می نالد و هم کاروان »

سایت بدون -در گذشته دور حمل و نقل کالا کاری بس خطر ناک بود ، علاوه بر مسیرهای سخت و ناهموار از میان کوه و دشت ، رهزن ها و دزدان در جا به جای مسیر کمین کرده و کالای کاروان را غارت می کرد، گاهی وضعیتی پیش می آمد که کالای یک کاروان آن قدر کم بود که راهزن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « برگی در آب ،کشتی صد مور می شود»

سایت بدون -یک برگ از درخت جدا افتاده را در نظر بگیرید، به نظر می رسد که این برگ دیگر هیچ فایده ای نداشته باشد اما همین برگ بدون این که ما بدانیم ، می تواند صدها مورچه که گرفتار آب شده باشد را از مهلکه نجات بدهد ، این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهیم به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «انگار بیژن را از ته چاه درآورده است»

سایت بدون – داستان بیژن و منیژه از داستان های عاشقانه جذاب شاهنامه است ، بیژن یک پهلوان ایرانی است و منیژه دختر افراسیاب پادشاه توران ، افراسیاب بعد از اطلاع از رابطه آن ها ، بیژن را به ته چاه می فرستد و منیژه را از کاخ بیرون می کند ، رستم برای نجات بیژن به توران می رود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آدم دروغگو کلاهش سوراخ است »

سایت بدون – می گویند در جمعی فردی دروغگو داشت حرف می زد با آب و تاب …به یک باره یکی فریاد زد:«آدم دروغگو کلاهش سوراخ است» او بلافاصله کلاهش را از سر برداشت و نگاه کرد و همه فهمیدند که او دروغگو است ، این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند که دروغ تو را …

توضیحات بیشتر »

داستان و ریشه ضرب المثل « آخرش معلوم شد تو سبد چی بود؟»

سایت بدون – می گویند در زمان قدیم ، دو هالو به هم می رسند، یکی از آن ها سبدی در دست داشته ، دومی از او می پرسد:«چه در سبد داری؟» اولی می گوید:«اگر خودت بگی ، هشت تا از تخم مرغ های آن را به تو می دهم » دومی می گوید:«این سخت است ، یک راهنمایی بکن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « اگر یک آخ دیگر بگویی ، از پیغمبری ساقطت می کنم»

سایت بدون -حضرت زکریا از دست پادشاهی ظالم و گروهش فرار می کرد که به یک درخت رسید و در درون شکاف درخت پناه گرفت ، به دستور خدا شکاف درخت بسته شد و گروهی که او را تعقیب می کرد ، برای این که درون درخت برسند ، شروع کردند به اره کردن آن ، حضرت زکریا شروع کرد …

توضیحات بیشتر »

داستان و ریشه ضرب المثل «ما را به سخت جانی خود این گمان نبود»

سایت بدون -شاید کمتر کسی بداند که این مصرع دوم از بیت شاعری نه چندان مشهور به نام شکیبی اصفهانی است ، که بیت کامل به این شکل است شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود   شکیبی اصفهانی یا محمدرضا خلف خواجه عبداﷲ امامی اصفهانی از شاعران قرن دهم و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است »

سایت بدون – در گذشته زخم شمشیر زخمی بود که درمانش خیلی سخت بود، امکانات درمانی و بهداشتی کم بود و کسی که زخم شمشیر می خورد ،زنده ماندنش یک اتفاق مهم بود و اگر کسی زخم شمشیر می خورد ، جای آن می ماند برای همین زخم شمشیر ، زخم بدی بود اما از آن بدتر زخم زبان را …

توضیحات بیشتر »

ریشه وداستان ضرب المثل« ایشالا گربه است »

سایت بدون – در قدیم حمام رفتن و به قولی رفع نجاست کردن به این سادگی نبود و آداب خاص خودش را داشت ، آدم های متدین صبح های زود به حمام می رفتند و پس از برای ادای فرایض به مسجد می رفتند ، یک روز حاجی به حمام می رود ، کار نظافت و طهارت که به پایان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «ز آواز روبه نترسد پلنگ»

سایت بدون – ریشه این ضرب المثل مشخص است ، اگر روباه شروع کند به سروصدا کردن و زوزه بکشد ، شاید مرغ و خروس ها را دچار ترس کند اما پلنگ هیچ هراسی به دل نخواهد داشت ، پس اگر پلنگ باشی و قوی دیگر از ابراز وجود روباه ها نمی ترسی و به عبارت ضرب المثل دیگر ایرانی …

توضیحات بیشتر »