اختصاصی

ریشه و داستان ضرب المثل «تنبانش را نمی تواند بالا بکشد»

سایت بدون – تنبان در فرهنگ عامه ایرانی معادل همان شلوار است البته تصور خود را از شلوار کمی باید تغییر دهید این شلوارهای با دکمه و زیپ و اکثرا تنگ نه شلواری گشاد که با ریسمانی بسته می شد پایین افتادن تنبان به منزله دیده شدن بخش هایی از بدن بود و به طبیعی نمی توانست مطلوب باشد به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«گندم بگیر و آرد بده»

سایت بدون – از آنجایی که غذای عمده یا قوت غالب مردم ایران نان بود و اکثر آن ها کشاورز بودند آسیاب کردن گندم و آرد کردن آن نقش عمده ای در فرهنگ عامه ایران دارد آسیابان چه کار می کند با صبر فراوان دانه گندم را که دانه سفتی است را تبدیل به آردی نرم می کند تا بتوان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «خوابیده پارس کردن»

سایت بدون – سگ ها وقتی خطری را احساس می کنند، پارس می کنند گاهی این پارس کردن حالت تهاجمی دارد اما گاهی هم این پارس کردن از موضع ترس و ضعف است سگ صدایی ایجاد می کند تا شاید خطر بترسد و برود این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی دارد ادعا می کند اما در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «جهنم را جلوی چشم کسی آوردن»

سایت بدون – جهنم جای عذاب است جایی که انسان برای جبران گناهانی که در طول عمر خود انجام داده اند زجر می کشند کسی در جهنم روز خوش ندارد انواع و اقسام عذاب ها در جهنم منتظر گناهکار است محیطی که از آتش شکل گرفته است این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند کسی را …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « ته ترازوی کسی به زمین نرسیدن»

سایت بدون – ترازو مکانیسم مشخصی دارد کالا در یک سو قرار می گیرد سنگ در سوی دیگر آن قدر سنگ می گذارند که به تعادل برسد در مغازه ها هر بار که مشتری می آید این کار تکرار می شود وقتی ترازوی مغازه بی کار نباشد، نشان از رونق کسب و کار است این ضرب المثل زمانی به کار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «برای دم توپ خوب بودن»

سایت بدون – در جنگ ها بعضی از سربازها برای فرماندهان هیچ ارزشی ندارند آن ها تبدیل به یک طعمه می کردند تا توپ ها به آن ها شلیک کنند تا نقشه بعدی انجام شود اصطلاح گوشت دم توپ هم از این جا آمده است یعنی سربازان برای فرماندهان چیزی بیشتر از گوشت به حساب نمی آیند اصطلاح برای دم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روی گرده کسی سوار شدن»

سایت بدون – گرده معنای شانه و دوش می دهد دیده اید که کسی دیگری را روی کول خود قرار می گیرد اکنون این کار را بیشتر برای کودکان انجام می دهند این کار در قدیم یکی از وظایف نوکران بود و اگر اربابشان خسته می شد مجبور بودند ارباب را کول کنند در این حالت علاوه بر ظلمی که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «در کفش کسی ریگ انداختن»

سایت بدون – شنیده اید فلانی ریگ به کفشش دارد ؟ آن ضرب المثل برای آن است که بگویند فلانی قصد توطئه دارد ماجرا هم خلاصه اش این است که قدیم مردم سلاح را برای کشتن افراد دیگر زیر لباس خود مخفی می کردند این سلاح اذیت می کرد و نمی توانست درست راه برود وقتی می پرسیدند چرا خوب …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سماور را با اسکناس روشن می کند»

سایت بدون – در این فیلم ها دیده اید که کسی برای این که نشان دهد خیلی پولدار سیگار خود را با اسکناس آتش می زند این مثال در قدیم با آتش زدن و روشن کردن سماور با اسکناس رخ می داد کسانی که می خواستند نشان دهند خیلی پولدار هستند به جای کبریت یا قبل از آن چوب برای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کلاهش پس معرکه است»

سایت بدون – معرکه گیران هنرمندان خیابانی عصرهای گذشته بودند تا همین چندی قبل در ایران قشری بودند که در خیابان معرکه می گرفتند معرفه گیران دایره بزرگی از آدم ها را تشکیل می دادند یعنی از کارهای پهلوانی تا مارگیران ، از شعبده بازان تا آکروبات گویان، حتی معرکه گیرانی بودند که شاهنامه می خواندند یا مساله می گفتند …

توضیحات بیشتر »