دانستنی

درباره بنیادگرایی ؛ روایت یک بازگشت به جلو

افشین خماند چکیده بنیادگرایی در این روزها واژه ای است که بیشتر از همه عمرش مورد توجه قرار گرفته است. این نوع برداشت و قرائت از دین اگرچه عمری بسیار دیرپا در تاریخ اندیشه ها داشته و به شکل های مختلف خودش را نشان داده اما در دهه های اخیر با گسترش جنبش های عملی مبتنی بر بنیادگرایی ، این …

توضیحات بیشتر »

سندروم راپونزل چیست و راه درمان آن کدام است؟

سایت بدون – اگر انیمیشن زیبای «گیسو کمند» را دیده باشید، حتما با نام راپونزل آشنا هستید، راپونزل دختری است با موهای بسیار بلند که اسیر یک جادو گر است، جادوگر او را در یک قلعه بدون در مخفی کرده است که راه و ورود و خروج آن یک پنجره است در ارتفاعی بسیار مرتفع ، شاهزاده ای عاشق راپونزل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«چوب به لانه زنبور کردن»

سایت بدون – زنبورها یکی از اجتماعی ترین حیوانات هستند آن ها در کندوی خود تقسیم کار پیچیده ای دارند و به شدت از محیط زندگی خود حراست می کنند اگر حیوان یا شی خارجی وارد کندوی آن ها شود ، برای دفع آن هماهنگ هجوم می آورند حالا برخی از سر ناآگاهی و چشیدن عسل یا از سر آگاهی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آمپر چسباندن»

۲۴ سایت بدون – آمپر مد نظر آمپر آب است اگر سیستم خنک کننده موتور اتومبیل نتواند کار خود را به درستی انجام دهد و حرارت موتور از یک حدی بالاتر برود، به قطعات فلزی موتور آسیب جدی می زند قطعات فلزی را ذوب و قطعات پلاستیکی را آب می کند برای همین آمپر ماشین مقابل چشم راننده تعبیه کرده …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « روده درازی کردن»

سایت بدون – در زمان های قدیم در ایران شغلی به نام زهتابی بسیار رایج بوده است که در آن روده گوسفندان پاکسازی می شد و برای مصارف خاصی مورد استفاده قرار می گرفت زهتابی یکی از شغل های پردرآمد محسوب می شد از این روده برای خیلی چیزها استفاده می شد از نخی که برای کمان تیراندازی یا ساختن …

توضیحات بیشتر »

حکایت کوتاه / او از حاتم طایی بخشنده تر بود

سایت بدون – از حاتم پرسیدند: بخشنده‌تر از خود دیده‌ای؟ گفت:آری! مردی که دارایی‌اش تنها دو گوسفند بود. یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد. گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم. گفتند: پس تو بخشنده‌تری. گفت: نه! چون او هرچه داشت …

توضیحات بیشتر »

حکایت کوتاه/ مناره را در دهان مردم صاف کردم

سایت بدون – میگویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام میدادند. پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه! کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « ماست به دهانش مایه کرده اند»

سایت بدون – ماست را از شیر درست می کنند به شیر مایه ای می زنند و روی آن را می پوشانند و سپس آن را ساکن و بدون حرکت در یک جا می گذارند تا ماست خودش را بگیرد می گویند در زمانی که مایه دارد کارش را انجام می دهد نباید ظرف ماست را تکان داد و گرنه …

توضیحات بیشتر »

چرا باید سعدی بخوانیم؟/از گلستانش ورقی

سایت بدون – اردیبهشت ماه با یک نام بزرگ شروع می شود،​نامی که در ادبیات فارسی از هر راهی که بخواهیم برویم از او گریزی نیست .سعدی از آن دست ادیبانی است که عاشق چالش بوده و می خواسته خودش را در هر ورطه ای بیازماید.فرقی نمی کند که این خود آزمایی در عرصه نثر مسجع باشد و پند نامه …

توضیحات بیشتر »

حکایت کوتاه / او آمده فقط یک قرص سردرد بخرد

سایت بدون – پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت…مدیر فروشگاه به او گفت : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم.در پایان اولین روز کاری مدیر به …

توضیحات بیشتر »