بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «باد به گلو انداختن»

سایت بدون – آدم ها وقتی می خواهند از موضع بالا صحبت کنند یا کسی را تهدید کنند صدای خود را کلفت می کنند برای آن که صدا کلفت شود هم باید باد را به درون گلو فرو برد از این اصطلاح برای توصیف حرف زدن آدم مغرور استفاده می شود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دلنگ دلنگ»

سایت بدون – صدای زنگ شتر و هر زنگوله ای که به گردن حیوانات وصل است چیزی شبیه به دلنگ دلنگ است این کاروان ها آرام و یواش حرکت می کردند از این اصطلاح برای بیان نواهای ملایم یا حرکت های آرام به کار می رود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «پت و پهن»

سایت بدون – از این اصطلاح برای توصیف چیزهای عریض، دارای پهنای زیاد و آدم های تنومند استفاده می شود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سوراخ سنبه»

سایت بدون – سنبه ابزاری بود شبیه میله که برای پرکردن تفنگ های قدیمی به کار می رفت با این ابزار باروت و چاشنی را فشرده می کردند تا برای شلیک آمده شوند برای یک شلیک خوب وارسی دو چیز واجب بود یکی لوله تفنگ یا سوراخ آن و دیگری سنبه آن هر کدام از این ها که کثیف می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «جای پا را محکم کردن»

سایت بدون – آدم ها برای این که درست و مطمئن حرکت کنند باید پای خود را روی زمین سفت بگذارند اکنون که شهر سازی درست است و خیابان ها زیر سازی درست دارد این مساله را بیشتر در تفریحات و کوه نوردی می شود دید اگر در این جاها جایی قدم بگذاریم که جای پای ما ثابت نماند و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سنگ جلوی پا انداختن»

سایت بدون – راه رفتن در مسیر صاف و هموار آسان است اما اگر مسیر سنگ باشد دیگر نمی توان با سرعت و به راحتی حرکت کرد در جنگ های قدیم یکی از راه های جلوگیری از پیشروی رقیب این بود که در مسیر سنگ می ریختند تا وقت بخرند از این ضرب المثل به معنای اشکال تراشی و ایجاد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «از خجالت کسی در آمدن»

سایت بدون – وقتی کسی به دیگری احساس دین کند از او خجالت می کشد و وقتی این دین از بین رفت، دیگر دلیلی برای خجالت کشیدن و شرمساری وجود ندارد از این اصطلاح زمانی استفاده می شود که کسی از زیر دین دیگری بیرون می آید، این مدیون بودن هم می تواند معنای محبت بدهد و هم بر عکس …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گل و بلبل»

سایت بدون – یکی از ایراداتی که به برخی شاعران ایرانی وارد می کنند که مملکت ایران دچار هزار مشکل اقتصادی و اجتماعی بوده اما آن ها به جای پرداختن به این مسائل از مضمون تکراری رابطه میان گل و بلبل برای توصیف روابط عاشقانه استفاده می کنند به نحوی که برخی از اروپایی ها در شعر فارسی تنها حکایت …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گورت را گم کن»

سایت بدون – آدمی که می میرد محل دفن او جای وصل او به دنیای زنده هاست یک نوع یادگاری از آدم رفته برای مانده ها که هر گاه دل تنگش می شوند بر سر قبر او حاضر می شوند اگر این نقطه اتصال حذف شود چه؟ می گویند یکی از مجازات های سخت مغول ها این بود که فرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «به موش مردگی زدن»

سایت بدون – یکی از مکانیسم های دفاعی برخی از گونه های موش دربرابر خطر، زدن خود به مردن است آن ها به گونه ای جلوه می کنند که مرده اند و دیگر ضرری ندارند از این اصطلاح زمانی استفاده می شود که کسی با زیرکی در موقعیت های خاص خود را ناتوان، ضعیف و بی گناه جلوه می دهد …

توضیحات بیشتر »