بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «روزی افتاده دست قوزی»

سایت بدون – قوزی کسی است که قوز دارد قوز هم انحنایی است که پشت انسان به وجود می آید و نمی گذارد انسان تحرک لازم را داشته باشد قوزی ها چون در جامعه با واکنش های بدی مواجه بودند و با تمسخر آدم ها مواجه می گشتند روحیه ای به شدت انتقام جو داشتند و اگر به موقعیتی می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «با طناب پوسیده کسی ته چاه رفتن»

سایت بدون – چاه های قدیم بسیار عمیق حفر می شد برای همین برای پایین رفتن و رسیدن به کف آن ها باید از طناب استفاده می شد این پایین رفتن می توانست دلایل متعددی داشته باشد گروهی کارشان این بود که چاه ها را لایروبی کنند یعنی گل و لای ته چاه را تمیز کنند و یا این که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کف کسی بریدن»

سایت بدون – برخلاف تصور عامه که این ضرب المثل، اصطلاحی امروزی است، ریشه آن را در قصه ای می توان یافت که همه ما بلد هستیم قصه یوسف و زلیخا و زنان مصری وقتی ماجرای عشق زلیخا به حضرت یوسف در مصر پیچید و باعث رسوایی زلیخا شد گروهی از زنان مصری، زلیخا را ملامت کردند که تو همسر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روی سگ کسی بالا آمدن»

سایت بدون – سگ ها از همه نژادها در حالت عادی بسیار مهربان و دوست داشتنی به نظر می آیند حیواناتی با وفا که در مقابل محبت بسیار قدر شناس هستند اما این روی مهربان سگ ها، روی دیگری هم دارد آن وقتی برای خود و اطرافیانشان احساس خطر کنند تبدیل به حیواناتی وحشی و درنده می شوند این روی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «این به اون در»

سایت بدون – داستان این ضرب المثل به دو تن از مکارترین و فریب کارترین آدم های صدر اسلام برمی گردد این دو نفر در دربار معاویه نفوذ زیادی داشتند عمر و عاص و مغیره بن شعبه  هر دو تاریخچه ای طولانی از کارهای ناپسند هستند اما این ضرب المثل به حکومت کوفه بر می گردد اول عمر و عاص …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گفتم آدم نمیشوی،نگفتم شاه نمیشوی»

سایت بدون – روزگاری پادشاهی بود که پسری داشت این پسر از فضائل اخلاقی بی بهره بود و همیشه کارهای زشتی از او سر می زد پادشاه همواره به پسرش می گفت: تو هیچ گاه آدم نمی شوی چون ذاتت خراب است روزی در کشور شورش شد این شورش به دست پسر بود پسر کل کشور را به دست گرفت …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مشک آن است که خود ببوید»

سایت بدون – اصل این ضرب المثل از کتاب گلستان سعدی است شیخ اجل در باب هشتم این کتاب یعنی در آداب سخن گفتن می آورد مشک آن است که ببوید نه آن که عطار بگوید. دانا چو طبلهٔ عطار است خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی بلند آواز و میان تهی. عالم اندر میان جاهل را/مثلی گفته‌اند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «شتر را خواستند نعل کنند،قورباغه هم پایش را بالا آورد»

سایت بدون – روزی مرد ساربانی از صحرا به شهر آمد دید در شهر مردمان بر پای اسبان و خران خود آهن می کوبند و به اصطلاح آن ها را نعل می کنند پرسید چرا این کار را می کنید گفتند برای این که از پای حیوانات خود محافظت کنیم ساربان هم اصرار کرد که پای شتر مرا نعل کنید …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «نه ناخوشیت به ناخوشی آدم می بره و نه غذایت به غذای آدمیزاد»

سایت بدون – روزی حکیمی بر سر بالین مریضی حاضر شد از بیمار پرسید: مشکل تو چیست؟ بیمار گفت: من موی سرم درد می کند پزشک به رسم دکترها، از او پرسید : غذا چه خورده ای مریض پاسخ داد: نان و یخ حکیم با خشم وسایلش را جمع کرد و گفت: من برای تو هیج درمانی ندارم که نه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « نادر رفت و برنگشت»

سایت بدون – نادر شاه افشار در فرهنگ عامه ایرانی نماد و نشانه قدرت و اقتدار است نادر شاه در زمان حیات خود تمام دشمنان خود را شکست داد و با هوش بالای نظامی خود در تمام جنگ ها پیروز شد ضرب المثل فوق به شب آخر زندگی نادر شاه بر می گردد وقتی نادر با چند نفر از سرداران …

توضیحات بیشتر »