بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «ارزن عثمانی، خروس ایرانی »

سایت بدون -در زمان صفویه ایران و عثمانی درگیری فراوانی داشتند و حتی چندین بار با هم درگیر شدند، این درگیری تا دوران افشاریه  ادامه داشت .در زمان نادر شاه افشار  سفیر عثمانی به دربار ایران آمد ،او یک گونی ارزن با خود آورده بود  و بر روی زمین ریخت و گفت:«لشگر عثمانی مثل دانه های ارزن بی شمارند» نادر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آخرین تیر ترکش»

سایت بدون – ترکش به معنای تیردان است ، وسیله ای که یک تیرانداز تیرهایش را در آن نگه می دارد. تیراندازی را در نظر بگیرید که در میدان جنگ همه تیرهایش را انداخته یا شلیک کرده است و تنها یک تیر برای مقابله با دشمن برایش مانده است او باید این تیر را دقت و تدبیر بیشتر خرج کند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«دیدن گرگ مبارک است، ندیدنش مبارک تر»

سایت بدون – در فرهنگ عامه ایرانی دیدن گرگ باعث افزایش روزی می شود و به اصطلاح گرگ دیدن خوش روزی است. شاید دلیل این باور آن است که معمولا گرگ در جایی زندگی می کند که بتواند شکار به دست آورد و آن را صید کند . شکار هم در جایی زندگی می کند که خاک حاصلخیزی دارد و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قبا سفید، قبا سفید است»

سایت بدون -آورده‌اند که در روزگاران قدیم، در روستایی دو برادر زندگی می‌کردند. آن‌ها هر دو مجرد بودند تا اینکه تصمیم گرفتند برای خود همسری انتخاب کنند. جشن عروسی آن‌ها در یک شب برگذار شد و هر دو در خانه‌ای که بزرگ شده بودند مستقر شدند و زندگی مشترکشان را شروع کردند.برادران اخلاق و منش بسیار خوبی داشتند و در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب‌المثل «شاه بخشید، اما شیخعلی‌خان نبخشید» چیست؟ ‌

سایت بدون -وقتی یک مقام بزرگتر می بخشد اما مقام زیر دست او نمی بخشد این ضرب المثل را می گویند که :«شاه بخشید، اما شیخعلی خان نبخشید» اما این ضرب المثل داستان جالبی دارد؛ شیخعلی خان از بزرگان کرد زنگنه در استان کرمانشاه بوده که بعد از مرگ برادرش‌(شاهرخ بیگ) که فرماندار کرمانشاه بوده، در سال ۱۰۴۹ هجری شمسی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «غنپز در کردن»

سایت بدون – غنپز یا قمپز یا قمپوز اسم یک توپ عثمانی ها در جنگ با سپاه شاه اسماعیل صفوی بود. این توپ دارای گلوله نبود پس دارای اثر تخریبی نبود . در آن فقط باروت و پارچه کهنه و مستعمل می ریختند تا صدایی بلند تولید کند. پس از مدتی سپاه ایران به این مساله واقف شد و هر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « اول بقالی و ماست ترش فروشی»

سایت بدون – رسم مرسوم بین کاسب ها و تجار این است که وقتی مغازه ای را افتتاح می کنند، ابتدای کار را بسیار خوب شروع می کنند و اجناس را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت ها به دست مشتری می رسانند اما به مرور زمان وقتی مشتری جمع کردند ، یواش یواش از کیفیت می کاهند و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « تو دعوا حلوا پخش نمی کنند»

سایت بدون – حلوا پخش کردن و یا حلوا خیرات کردن یک رسم قدیمی ایرانی است که برای بزرگذاشت مردگان یا درگذشتگان یک فرد انجام می شود کسی که به یاد کسی حلوا پخش می کند یعنی بسیار به یاد او است و برای او احترام زیادی قائل است اما جایی وجود دارد که هیچ احترامی وجود ندارد و هیچ …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «راه باز است و جاده دراز»

سایت بدون – وقتی جاده بسته می شود یا آن که مسیر آن کوتاه باشد ، مسیر بازگشتن آسانتر است اما وقتی راه دور شد و دو نفر از همدیگر از هم خیلی فاصله گرفتند دیگر بازگشتن به نقطه اولیه دشوار می شود. برای همین وقتی جاده باز باشد و مسیر طولانی باشد، آن چنان فاصله ای ایجاد می شود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آب به آسیاب دشمن ریختن»

سایت بدون -در قدیم آسیاب با نیروی آب به حرکت می آمد ، چرخش سنگ های آسیاب برای مردم معنای خود زندگی را داشت ، آن سنگ ها می چرخید ، گندم آرد می شد و زندگی آدم های یک منظقه تضمین می شد ، فراموش نکنیم که ایران همیشه مشکل کم آبی داشته ، پس ریختن آب به آسیابی …

توضیحات بیشتر »