سایت بدون – این ضرب المثل را باید از دو منظر دید و با دو روایت راویت اول:مردی بود که پشت همه مردم صحبت می کرد ، برایشان داستان درست می کرد ، یک روز پیر خردمندی خواست او نصحیت کند ، کوزه ای را مقابل او به زمین زد و شکست و گفت:« اگر آبی که درون کوزه بود …
توضیحات بیشتر »بایگانی برچسب: ضرب المثل فارسی
ریشه و داستان ضرب المثل«مرغ همسایه غاز است»
سایت بدون – در روستاها و دهات های ایران مرغ بسیار بیشتر از غاز است . برای همین گوشت غاز و کباب غاز غذایی مطبوع تر از گوشت مرغ و کباب مرغ محسوب می شد.از آن جایی که کم پیش می آمد که کسی گوشت غاز بخورد این خوراک برای خیلی ها آرزو بود. یک روز مردی در خانه نشسته …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «یک دست صدا ندارد»
سایت بدون – برای این که در مورد ریشه ضرب المثل بدانید زیاد لازم نیست که فکر کنید . همان طور که می دانید و بارها امتحان کرده اید ، در میهمانی ها و جشن ها مردم برای همراهی با مراسم دست می زنند ، دو دست را بر هم می کوبند ، این را برای تشویق و احترام هم …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل«باد آورده را باد می برد»
سایت بدون – در زمان خسرو پرویز بین ایران و روم جنگی درگرفت. فرمانده و پادشاه روم فردی به نام قیصر بود که ایرانی ها به آن هرقل می گویند. هرقل برای این که در صورت شکست کشورش غنایم ارزشمندی نصیب ایران نشود، هر چه چیز قیمتی بود را اعم از طلا و جواهرات در ۴ کشتی کرد و آن …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «خودشو نمیتونه نگه داره چه طور منو نگه میداره؟»
سایت بدون – لرزونک یا لرزانک یک دسر ایرانی قدیمی است که بسیار شبیه شله زرد یا حتی ژله های امروزی است . این دسر که در آن نشاسته و هل و زعفران بود بسیار محبوب ایرانی ها بود و می گفتند باعث تقویت بدن می شود. می گویند یک روز به کریم خان زند لرزانک تعارف می کنند و …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «یک گوشش در است و یک گوشش دروازه»
سایت بدون – فرق در و دروازه در چیست؟ در یک راه عبوری خیلی کوچک است که معمولا یک نفر می تواند از آن رد شود اما دروازه در بزرگی است که در قدیم در قلعه ها می ساختند و ده ها نفر می توانستند از آن عبور کنند. در نشان عبور و مرور سخت و دروازه نشانه عبور و …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل«آدم نمی داند به کدام سازش برقصد»
سایت بدون – قدیم در مراسم چند ساز کنار هم ارکستر گروه های جشن و سرور را تشکیل می دادند،دهل بود، سرنا بود، گاهی تار بود و … اگر این سازها با هم هماهنگ بودند که هیچ ، کسانی که در وسط مشغول رقصیدن بودند کار آسانی داشتند اما اگر کسانی که ساز می زدند با هم هماهنگ نبودند، دیگر …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل « اگر این خر بیفتد هیچ دارم»
سایت بدون – این ضرب المثل از چند بیت شیخ عطار در اسرار نامه ریشه دارد. می گویند روزی فردی از محلی می گذشت ، یکی از محلی می گذشت ، خرش همراهش بود ازش پرسیدند که ای شیخ چه داری؟ گفت : یک دل پر از اضطراب و تشویش … در بار این خر بار آبگینه و شیشه دارم …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل« از گرگ شبانی نیاید»
سایت بدون – فرق سگ و گرگ در آن است که سگ بر خوی درنده خویی خود فائق آمده است و به همین خاطر انسان می تواند به او اعتماد کرد اما گرگ نه ، هر چقدر هم که تربیت ببیند و اگر چه در میان انسان پرورش یابد ،باز هم وقتی گوسفند می بیند نمی تواند خودش را کنترل …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «آب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است»
سایت بدون- شنا کردن ابزار خاص خودش را می خواهد ، اصلی ترین ابزار آن هم آب است . یعنی باید استخری ، رودی ، دریایی و حتی حوضی وجود داشته باشد تا کسی نشان دهد شنا بلد است یا نه ! برای انجام هر کار دیگری هم همین شرایط حاکم است ، یعنی باید شرایط و ابزار مهیا باشد …
توضیحات بیشتر »