بایگانی برچسب: ضرب المثل پارسی

ریشه و داستان ضرب المثل «ماه پشت ابر نمی ماند»

سایت بدون- شب ها روشنی زمین از ماه است حداقل آن زمان که این ضرب المثل را می ساختند، هنوز خیابان ها با چراغ ها روشن نمی شد و تنها چیزی که باعث می شد آدم ها در شب ببیند و همه چیز را تشخیص بدهند نور ماه یا مهتاب بود بعضی وقت ها امر در شب آسمان ابری می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آب از آب تکان نخورد»

سایت بدون – دریای طوفانی برای هر دریانوردی کابوس است حتی امروزه که صنعت کشتی رانی پیش رفته بازهم وقتی هوا مساعد نیست و دریا موج های سهمگین دارد ناخداها از شرایط راضی نیستند چه برسد به قدیم که احتمال گم شدن در دریا هم بود در مقابل وقتی هوا آفتابی است و آب ساکت است، کشتی رانی کار راحتی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «چوب خدا صدا ندارد»

سایت بدون- چوب زدن معنای تنبیه کردن می دهد آدم ها وقتی که کسی را با چوب می زنند ، صدایی بلند می شود اما تنبیه خدا این گونه نیست این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند، تاوان و تنبیه ای خدا در نظر می گیرد، در زمان و مکانی است که انتظارش را نداری و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سلام گرگ بی طمع نیست»

سایت بدون – در خیلی از قصه های قدیمی مادر بزرگ ها ، یک بره و یک گوسفند از گله جا می ماند و یک حیوان وحشی مثل گرگ که می داند اگر بره را در جا بخواهد بخورد صدایش به چوپان یا سگ گله می رسد از راه می رسد ، اول سلام می کند سپس با زبان چرب …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کاچی به از هیچی»

سایت بدون – کاچی یک دسر خوشمزه، ساده و مقوی ایرانی است این دسر که از روغن حیوانی، زعفران و مغزها پخته می شود، بسیار مغذی است و به ویژه در ماه مبارک رمضان بسیار پخته می شود تا جلوی گرسنگی روزه داران را بگیرد اما یادمان باشد که کاچی هر چقدر هم مقوی باشد باز هم دسر است و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «با پنبه سر بریدن»

سایت بدون – یک تصور خشن از این ضرب المثل وجود دارد یعنی این که ما پنبه را یک وسیله کشتن دیگران یا آلت قتاله در نظر بگیریم که یک نفر آن قدر مهارت دارد که دیگران را می تواند حتی با پنبه که از نرم ترین مواد موجود است، بکشد بدون این که کسی بفهمد اما این ضرب المثل …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «کمال همنشین در من اثر کرد»

سایت بدون – اصل این شعر از این بیت زیبای سعدی است: گِلی خوشبوی در حمام روزیرسید از دست محبوبی به دستم بدو گفتم که مشکی یا عبیریکه از بوی دلاویز تو مستم بگفتا من گِلی ناچیز بودمو لیکن مدّتی با گُل نشستم کمال همنشین در من اثر کردوگرنه من همان خاکم که هستم در قدیم در زمانی که هنوز …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «وسط دعوا نرخ تعیین کردن»

سایت بدون – شما برای دریافت معنای این ضرب المثل باید یک موقعیت را در ذهنتان تصویر کنید دو نفر دارند با هم دعوا می کنند مثلا یک زن و شوهر دعوا جدی است زن به یکباره می گوید که تو فکر کردی که با یک گردنبند ۲ میلیون تومانی می توانی اشتباهات خود را جبران کنی مرد هم در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «پولش از پارو بالا می ره»

سایت بدون – در زمان های قدیم بانک نبود مردم سکه ها و پول های خود را در خانه نگه می داشتند میزان این پول خیلی نبود معمولا در صندوقچه ای جا می شد اما بعضی که خیلی پول داشتند به جای بیشتر از یک صندوق نیاز داشتند جایی به نام صندوق خانه که محل نگهداری پول بود وقتی پول …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «صحبت حکام ظلمت شب یلداست»

سایت بدون – اصل این بیت از حضرت حافظ است خلوتِ دل نیست جایِ صحبت اَضداد/دیو چو بیرون رود، فرشته درآید صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست/نور ز خورشید جوی بو که برآید این ضرب المثل می گوید شما وقتی با کسی صحبت می کنید که حاکم است و نگاه از بالا به پایین دارد نه تنها کل معاشرت هیچ نوری …

توضیحات بیشتر »