سایت بدون – روزی مردی که شترش را گم کرده بود، به پسر بچه ای رسید که سر دو راهی نشسته بود و از او پرسید:«شتر من را ندیدی» پسرک پرسید :« همان شتر که چشم چپش کور است و در یک لنگه بار آن شیرینی و در لنگه بار آن ترشی است » مرد گفت:« بله ! از کدام …
توضیحات بیشتر »بایگانی برچسب: قاضی
ریشه و داستان ضرب المثل «صد رحمت به دزد سرگردنه …»
سایت بدون -روزی بود، روزگاری بود. در آن روزگار، جز اسب و الاغ و شتر، وسیله ای برای سفر و رفتن از شهری به شهر دیگر وجود نداشت. راه ها پر از خطر بود. مردم گروه گروه و به صورت کاروان به سفر می رفتند تا بتوانند با دزدهایی که در پیچ و خم راه ها و گردنه های سرد …
توضیحات بیشتر »