بایگانی برچسب: مثل نویسی

ریشه و داستان ضرب المثل «آن‌قدر بارکن که بکِشد، نه آن‌قدر که بکُشد»

سایت بدون – هر حیوانی توانی برای بار کشیدن دارد و تا یه وزنی را می توانی تحمل کند بعد از آن کمر حیوان می شکند و دیگر برایش مشکل ایجاد می کند گاهی حتی حیوان ها زیر بار سنگین جان می دهند این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند باید از هرکسی به اندازه توانش …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «یا رب مبادا که گدا معتبر شود»

سایت بدون – اصل این ضرب المثل به دیوان خواجه حافظ برمی گردد و این بیت کهدر تنگنای حیرتم از نخوت رقیب/یا رب مباد آن که گدا معتبر شودمی گویند که این بیت و غزلی که این بیت در آن است به نقدی که حافظ بر امیر مبارزالدین برمی گرددکه جانشین ابواسحاق که محبوب حافظ بود شد. امیر مبارزالدین محمد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «هر چه از دزد موند، رمال برد»

سایت بدون – در قدیم دوران برو بیای رمال ها بود رمال ها ادعای سحر و جادو داشتند و مدعی بودند که می توانند در مشکلات کمک حال دیگران باشند شما تصور کنید خانه کسی را دزد زده است و برای این که بداند دزد چه کسی است و اموالش کجاست مرتبط به رمال مراجعه می کنند هر بار به …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « وای به مرگی که مرده شو هم عزا بگیره »

سایت بدون – کسی که کارش مرده شوری است ، آن قدر با مرده و جنازه سر و کار دارد که کم پیش می آید از مرگ کسی ناراحت شود و عزای آن را بگیرد اما بعضی از مرگ ها آن قدر بزرگ است که با باقی مرگ فرق می کند و حتی مرده شور هم برای آن غصه می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «نون به هم قرض دادن»

سایت بدون – قدیم بیشتر خانه ها، تنور خانگی داشتند و آدم نان خود را در خانه می پختند نان پختن مراحلی داشت که چندان آسان نبود ، باید سوخت بود، گندم بود و پس از آن گندم آسیاب می شد خمیر پرداخته می شد و در درون تنور گذاشته می شد برای همین گاهی نان در خانه نبود در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مارا باش که از بز دنبه می‌خواهیم»

سایت بدون – ماجرا ساده است بر از جمله حیوانات اهلی است که دنبه ندارد و بدنش از کمترین چربی برخوردار است پس عقلانی نیست که از بر تقاضای دنبه داشت این ضرب المثلی در کنایه به کسانی به کار می رود که معرفت ، محبت، تدبیر و … به خرج نمی دهند و می خواهد بگوید که تو هیچ …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «لحافی را برای شپشی دور نمی اندازند»

سایت بدون – در قدیم یکی از حیوانات موذی که بسیار آدم ها را اذیت می کرد، شپش بود شپش وقتی به زندگی آدم ها می افتاد آن ها را نابود می کرد باید موهای خود را از ته می تراشیدند و … یکی از اولین جاهایی که شپش ها دیده می شدند رختخواب بود جای گرم باعث رشد آن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «گوش به زنگ بودن»

سایت بدون- صدای زنگ در خانه می تواند نشانه آمدن کسی باشد و آمدن هم نشانه پایان انتظار . این ضرب المثل برای زمانی به کار می رود می رود که بخواهند از انتظار و آماده بودن برای کسی یا کاری صحبت کنند ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « کاسه چه کنم در دست داشتن»

سایت بدون – می گویند که اربابی هوس آش می کند به نوکر خود می گوید که آن کاسه چینی را بردار و برو کمی آش بخر و بیار فقط حواست باشد که آن کاسه بسیار گران قیمت است و در راه نشکند نوکر در راه پایش گیر می کندبه سنگی و زمین می خورد کاسه می شکند می داند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قبا سفید،قبا سفید است»

سایت بدون – در زمان قدیم مسافرت ها خیلی طول می کشید و گاهی به سال می کشیددو برادر به یک سفر تجاری یک ساله رفتندهمسران این دو برادر می دانستند که شوهرشان از قبا یا لباس سفید خوششان می آیدبرای همین برنامه ریختند برای شوهرشان در هنگام برگشت یک قبای سفید آماده کنند و به آن ها هدیه دهندهمسر …

توضیحات بیشتر »