بایگانی برچسب: مثل نویسی

ریشه و داستان ضرب المثل «چارپایی بر او کتابی چند»

سایت بدون – زنبور بی عسل را که می دانید در دنیای ضرب المثل های فارسی چیست؟ همان عالم بدون عمل است ، یعنی همان کسی زیاد کتاب خوانده اما به هیچ کدام از چیزهایی که خوانده عمل نمی کند و رفتارش با علمی که دارد نمی خواند ، کسی که فقط حرف می زند …البته تعریف یک کم بی …

توضیحات بیشتر »

ریشه وداستان ضرب المثل « گر تو بهتر می زنی ، بستان بزن »

سایت بدون – اصل ماجرای این ضرب المثل به مثنوی معنوی مولانا برمی گردد، داستانی مربوط به یک نی زن که رویمان نمی شود بنویسیم ، هرچند که خیلی هم بد نیست اما بهتر است خودتان بخوانید ، این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی در جای اعتراض و نقد قرار می گیرد و ادعا می کند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «این را که می دهی به طبیب، بده به بیمار»

سایت بدون – قدیم این گونه نبود که طبیبان که دکترهای عصر خودشان باشند حق ویزیت داشته باشند و با کارت خوان و غیر کارت خوان مبلغی را از بیمار بگیرند، این گونه بود که خانواده بیمار به تناسب ثروت خود چیزی به طبیب می دادند ، این حق قدم پزشک از تخم مرغ می توانست باشد تا گاو و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی »

سایت بدون – در قدیم سیستم لوله کشی آب نبود، برای همین شیر برای دستشویی هم وجود نداشت، آن زمان هم مردم با دست غذا می خوردند.برای همین در میهمانی ها برای این که میهمان قبل از خوردن غذا دست هایش را بشورد از آفتابه و لگن استفاده می کردند ، یعنی آب را با آفتابه های مسی روی دست …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « با یکدست نمی توان دو تا هندوانه برداشت»

سایت بدون – بعضی چیزها ربطی به میزان زور یا قدرت شما ندارد، بعضی چیزها ربطی به میزان تلاش یا سعی شما ندارد، بعضی چیزها و بعضی کارها را نمی توان انجام داد چون ظرفیت انجام دادن آن ها وجود ندارد، مثلا به دستان خود نگاه کنید، یک ظرفیت محدودی دارد برای بلند کردن میوه حجیم و بزرگی مثل هندوانه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « شب سمور گذشت و لب تنور گذشت»

سایت بدون – یک شب را در نظر بگیرید که زمستان است و سرد است و آدم یخ می زند حالا تصور کنید که دو نفر باشند ، یکی سلطان محمود غزنوی که پادشاه است و خودش را در گرمای پوششی که از پوست سمور پوشیده محافظت می کند تا از این شب عبور کند و دیگری آدم فقیری که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی کند»

سایت بدون – در هندوستان شیوه عجیبی برای شکار میمون ها وجود دارد، آن ها داخل یک نارگیل یک سوراخ ایجاد می کنند و داخل آن سوراخ هم یک موز قرار می دهند و آن را زیر خاک قرار می دهند ،میمون که می خواهد موز را بردارد ، دستش را داخل سوراخ می کند و چون نمی خواهد میوه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « فیلش یاد هندوستان کرده …»

سایت بدون – فیل ها حافظه بسیارقویی دارند ، آن ها بسیار هم احساسی هستند ، گفته می شود که اگر آن ها از خانه و کاشانه خود دور شوند این ناراحتی را به دو شکل نشان می دهند برخی از آن ها دچار افسردگی و گوشه گیری می شوند و برخی دیگر حالتی مثل جنون پیدا می کنند ، …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « همه تخم مرغ هایت را در یک سبد نگذار»

سایت بدون – در قدیم مثل امروز تخم مرغ نقش عمده ای در خوراک روزانه یک خانواده داشت با این تفاوت که تخم مرغ ها را نه از مغازه که از مرغ های خانگی به دست می آوردند.این تخم مرغ ها را در سبد نگه داری می کردند یا آن را با سبد به بازار می بردند تا بفروشند …طبیعی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «تا عاقل فکر کند، دیوانه از رودخانه گذشته …»

سایت بدون – می گویند یک نفر باهوش به رودخانه ای می رسد ، چون روی عقلش حساب زیادی می کرد،نشست فکر کرد که چگونه می تواند از رودخانه عبور کند که نه تنها غرق نشود که حتی خیس نشود، ابتدا به دنبال پل گشت ، دید در اطراف پلی نیست ، بعد به دنبال چوبی می گشت که روی …

توضیحات بیشتر »