سایت بدون – اسب از دیر باز یار انسان است انسان از اسب انواع و اقسام کارها را طلب می کند اسب وسیله ای برای کار است اسب برای باربری به کار انسان می آید اسب در مسافرت همراه انسان است اسب در جنگ به انسان فرصت برتری می دهد خلاصه اسب ان قدر به انسان نزدیک است که به …
توضیحات بیشتر »بایگانی برچسب: مثل
ریشه و داستان ضرب المثل «حلوای تن تنانی، تا نخوری ندانی»
سایت بدون – استان یزد دارای شیرینی های معروف و بسیار خوشمزه است یکی از شیرینی ها ، حلوای تن تنایی است این شیرینی که از محصولات شهر اردکان است به حلوا سوهان هم مشهور است بلغور گندم، هل، گشنیز، زنجبیل، ریشه جوز هندی، رازیانه، دارچین، و شیره شکر به اضافه ارده، مواد تشکیلدهنده این شیرینی خاص هستند. “حلوای تن …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «تا گوساله گاو شود، دل صاحبش آب شود»
سایت بدون – قدیم ها اعتقاد داشتند که وقتی کسی اضطراب زیادی دارد دلش یا زهره اش آب می شود و وجودش را زهر فرا می گیرد گوساله که به دنیا می آید، تا تبدیل به یک گاو کامل و آماده بهره برداری شود خطرات زیادی در کمین دارد از بیماری ها تا حیوانات وحشی باعث می شود که همیشه …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «دل به د ل راه داره»
سایت بدون – این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند که رابطه عاطفی و علاقه دو طرفه است و یک جانبه نیست ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثلهای فارسی همراه با داستان و کاربرد
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون»
سایت بدون – این ضرب المثل از یکی از زیباترین غزل های سعدی می آید غزلی که با این دو بیت شروع می شود سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم/رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم/بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم رنگ رخساره یا رنگ صورت می تواند …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «نعل وارونه زدن»
سایت بدون – در زمان های قدیم وقتی یک کاروان را دزد می زد ماموران برای این که دزدان و راهزنان را پیدا کنند، رد نعل اسبان را دنبال می کردند دزدان برای این که این ماموران را سردر گم کنند نعل را به طور برعکس یا وروانه روی پای اسب خود می زدند تا مسیر رفت و برگشتشان مشخص …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «برگ سبزی است تحفه درویش»
سایت بدون – گروهی از درویش ها بودند که در کوچه و خیابان ها می گشتند آن ها ردایی بلند و زبر می پوشیدند و کاسه ای به کشکول روی دوش می انداختند و یک تبر زین هم داشتند آن ها از مردم پول جمع می کردند اما برای این که بگویند این پول را در مقابل هدیه ای می …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «هیزم تر به کسی فروختن»
سایت بدون – در روزگار قدیم که هنوز نفت و گاز خیلی رواج نداشت آتش خانه ها از هیزم تامین می شد هیزم چوبی بود که پس از انداختن درختان حاصل می شد البته چوب درخت همان طور خرد شده مستقیم استفاده نمی شد چرا که چوب تازه که به آن هیزم تر می گفتند خوب نمی سوخت و دود …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «مو را از ماست کشیدن»
سایت بدون – شما تصور کنید یک ظرف ماست بسیار بزرگ دارید نه این کاسه های کوچک این روزها یک خیک بزرگ ماست که در قدیم از شیر می گرفتند دیدن یک مو در درون آن چقدر ریز بینی می خواهد این ضرب المثل در مورد دقت و ریزبینی بسیار زیاد به کار می رود و بیشتر زمانی به کار …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل«دل به دریا زدن»
سایت بدون – در زمان های قدیم سفر دریایی بسیار خطر ناک بود کشتی ها و قایق ها امنیت امروز را نداشتند بسیار اتفاق می افتد سفر دریایی به غرق شدن منجر شود برای همین دریانوردان انسان های شجاعی بودند و ریسک این کار را پذیرفته بودند این ضرب المثل برای توصیف پذیرفتن خطر و ریسک پذیری به کار می …
توضیحات بیشتر »