بایگانی برچسب: مثل

ریشه و داستان ضرب المثل « لنگ انداختن»

سایت بدون -زورخانه دارای آداب بسیار جالبی بود، کسی که به میدان و گود زورخانه وارد می شدند باید منش و راه پهلوانی را نشان می دادند، آن ها برای شکست دادن یا نشان دادن زور و بازو با هم مبارزه نمی کردند ، ورزش در زورخانه برای بالا نگه داشتن آمادگی جسمانی بود و پهلوان به برتری خودش فکر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « خودش می برد، خودش می دوزد»

سایت بدون – خیاط کسی است که لباس را می دوزد ، خیاط ها معمولا به ویژه در زمان قدیم همه کار دوخت لباس را به تنهایی انجام می دادند ، یعنی خودشان ابعاد بدن را اندازه می گرفتند، خودشان پارچه را برش می دادند و خودشان آن را می دوختند اما همه این کارها مطابق سلیقه مشتری است ، …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «عسس بیا مرا بگیر»

سایت بدون – عسس در لغت به معنی «عاس» است، عاس هم به معنای شبگرد، حارس و نگهبان شهر است ، عسس ها چیزی مانند نیروی انتظامی در دوران کنونی بودند و با گشتن در کوچه ها و خیابان ها از جان و مال مردم حراست می کردند عسس ها افراد مشکوک و متهم را بازداشت و بازجویی می کردند. …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «شستش خبردار شد»

سایت بدون – ماهیگیری انواع مختلف دارد، برخی ماهی را با تور می گیرند و برخی دیگر با قلاب برای آن هایی که ماهی را با قلاب می گیرند ، شست دست نقش مهمی دارد. شست دست یا روی چوب ماهیگیری قرار می گیرد یا با نخ ماهیگیری در تماس است به همین خاطر وقتی یک ماهی به طعمه نوک …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آخرین تیر ترکش»

سایت بدون – ترکش به معنای تیردان است ، وسیله ای که یک تیرانداز تیرهایش را در آن نگه می دارد. تیراندازی را در نظر بگیرید که در میدان جنگ همه تیرهایش را انداخته یا شلیک کرده است و تنها یک تیر برای مقابله با دشمن برایش مانده است او باید این تیر را دقت و تدبیر بیشتر خرج کند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«دیدن گرگ مبارک است، ندیدنش مبارک تر»

سایت بدون – در فرهنگ عامه ایرانی دیدن گرگ باعث افزایش روزی می شود و به اصطلاح گرگ دیدن خوش روزی است. شاید دلیل این باور آن است که معمولا گرگ در جایی زندگی می کند که بتواند شکار به دست آورد و آن را صید کند . شکار هم در جایی زندگی می کند که خاک حاصلخیزی دارد و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «غنپز در کردن»

سایت بدون – غنپز یا قمپز یا قمپوز اسم یک توپ عثمانی ها در جنگ با سپاه شاه اسماعیل صفوی بود. این توپ دارای گلوله نبود پس دارای اثر تخریبی نبود . در آن فقط باروت و پارچه کهنه و مستعمل می ریختند تا صدایی بلند تولید کند. پس از مدتی سپاه ایران به این مساله واقف شد و هر …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « اول بقالی و ماست ترش فروشی»

سایت بدون – رسم مرسوم بین کاسب ها و تجار این است که وقتی مغازه ای را افتتاح می کنند، ابتدای کار را بسیار خوب شروع می کنند و اجناس را با بهترین کیفیت و مناسب ترین قیمت ها به دست مشتری می رسانند اما به مرور زمان وقتی مشتری جمع کردند ، یواش یواش از کیفیت می کاهند و …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « تو دعوا حلوا پخش نمی کنند»

سایت بدون – حلوا پخش کردن و یا حلوا خیرات کردن یک رسم قدیمی ایرانی است که برای بزرگذاشت مردگان یا درگذشتگان یک فرد انجام می شود کسی که به یاد کسی حلوا پخش می کند یعنی بسیار به یاد او است و برای او احترام زیادی قائل است اما جایی وجود دارد که هیچ احترامی وجود ندارد و هیچ …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «راه باز است و جاده دراز»

سایت بدون – وقتی جاده بسته می شود یا آن که مسیر آن کوتاه باشد ، مسیر بازگشتن آسانتر است اما وقتی راه دور شد و دو نفر از همدیگر از هم خیلی فاصله گرفتند دیگر بازگشتن به نقطه اولیه دشوار می شود. برای همین وقتی جاده باز باشد و مسیر طولانی باشد، آن چنان فاصله ای ایجاد می شود …

توضیحات بیشتر »