بایگانی برچسب: اصطلاح ایرانی

ریشه و داستان ضرب المثل «کدخدا را ببین ده را بچاپ»

سایت بدون – در روزگار قدیم تمام ساختار قدرت یک روستا معمولا در کدخدای ده خلاصه می شد او قدرت زیادی در ده داشت و حرفش برش زیادی دارد برای همین اگر کسی قصد داشت کاری را در ده انجام دهد، لازم نبود با تک تک اهالی روستا هماهنگ کند، فقط لازم بود که کاری کند که کدخدا با انجام …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «قم بید و قنبید، اونهم امسال نبید»

سایت بدون – یکی از معروف ترین غذاهای قم ، آش کلم قمری است که خود قمی ها به آن قنبید می گویند این آش از کلم قمری یا کلم سنگی پخته می شود هر چند که این آش بسیار مقوی است اما باب میل همه نیست این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند حداقل ها …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «فیل خوابی می‌بیند و فیلبان خوابی»

سایت بدون – فرض کنید یک فیل و یک فیلبان داریم که وظیفه ای بر عهده دارند مثلا بارکشی یا کشاورزی شب که می رسد، هر دو به خواب می رسند فیلبان به منافع مادی کار فکر می کند که کار بهتر انجام شود و سود بیشتری حاصل شود فیل اما به استراحت و آرامش و در نهایت رهایی از …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»

سایت بدون – درباره این ضرب المثل حکایتی را نقل می کنند در ابتدای دعوت پیامبر اسلام یکی از نقشه های مخالفان اسلام این بود که محمد(ص) را به قتل برسانند این نقشه یک اشکال بزرگ داشت ابولهب بزرگ طایفه قریش بود و اگر یکی از اعضای قریش به ویژه برادرزاده او کشته می شد کل قبیله بنا به رسم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « پرده دری»

سایت بدون – پرده یک فاصله ایجاد می کند پرده وسیله ای است که صاحب آن می توان مدیریت کند که چه کسی، چه چیزی از زندگی او را ببیند اگر پرده پاره شود یا بر افتد آن چیزهایی که نهان است رو می شود از این اصطلاح در معناهایی چون افشاگری، هتک حرمت، رسوایی و رسوا کردن استفاده می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «پی خر مرده میگرده که نعلش را بکنه»

سایت بدون – خر مرده به هیچ دردی نمی خورد و یک لاشه است اما نعل اسب از جنس فلز است و قیمت دارد این نعل متغلق به صاحب آن است اما خیلی از صاحبان خر به دنبال این نعل ها نبودند در عوض کسانی بودند که تا می شنیدند خری مرده، فارغ از ناراحتی صاحب آن، فورا سر می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«به جای شمع کافوری چراغ نفت می‌سوزد»

سایت بدون – شمع کافوری با آن چیزی که امروز در ذهن ما است متفاوت است شمع کافوری نوعی وسیله روشنایی بود که  در زمان قدیم که با ماده سفید و نیمه‌شفاف با بوی نافذ که از چوب درخت کافور به دست می آمد ،میسوخت و روشنایی میداد. این وسیله روشنایی علاوه بر آن که فضا را روشن می کرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دستش چسب دارد»

سایت بدون – در قدیم بعضی از دزدان دست خود را چسبناک می کردند به این شکل به دستان خود از کف دست خود یا انگشتان خود، شیره یا ماده چسبناک دیگری می مالیدند تا بتوانند راحت تر چیزی را که می خواهند بردارند در فرهنگ عامه این روزها از این اصطلاح برای توصیف دزد خرده پایی استفاده می شود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آب خنک خوردن»

سایت بدون – قنات مخلص آباد یا مبارک آباد یکی از خنک ترین و سردترین آب های تهران بودکه به این مساله مشهور بوددر زمان رضا شاه پهلوی وقتی معلوم شد، زندان شهربانی واقع در میدان توپخانه کفاف تمی دهدزندان قصر ساخته شدزندانی که به این دلیل قصر خوانده می شد که در قصری متعلق به عصر قاجار ساخته شداز …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سفره بی‌نان جله، کوزه بی‌آب گله»

سایت بدون – در زمان قدیم سفره ها هنوز پارچه ای بود و کوزه ها از گل و خاک ساخته می شود اگر درون سفره نان نبود یا اگر درون کوزه آب نبود هیچ تفاوتی با یک تکه پارچه و یا یک تکه گل خشک شده نداشت از این ضرب المثل زمانی استفاده می شود که بخواهند بگویند ارزش هر …

توضیحات بیشتر »