ناپولی داشت قهرمان میشد و او تلویزیون را خاموش کرد و از میان هواداران شادمان رفت تا شهر را،عشق را،خانواده را و حتی مارادونا را ترک کند…او میخواست کارگردان شود!سورنتینو در فیلم دستخدا،سینماپارادیزوی خودش را ساخته است،حکایت هنرمند شدن،روایتی مکرر از گذشتن ها برای متلاشی نشدنهامیگویند بیت اول هر شعر هدیه خدایان استوخدایان گویی جز درد،جز حسرت و جز رنج …
توضیحات بیشتر »